لذتِ کشفِ متن | سازندگی


هر خواننده‌ای که با ادبیات سروکار دارد، بدون تردید به لایه‌های درون‌متنی هر اثر ادبی توجه ویژه دارد؛ چراکه کشف همین لایه‌ها است که لذتِ خواندن یک اثر را دوچندان می‌کند. لذتی که از اهمیتِ ادبیات می‌آید! یا به بیانی ساده‌تر «فلسفه ادبیات چیست؟» که از آن تحت‌عنوان »«چیستی» هم یاد می‌شود. کتاب «فلسفه ادبیات» [TitleThe philosophy of literature] اثر پیتر لامارک [Peter Lamarque] با کاوش در موضوعات محوری در فلسفه ادبیات، که توسط طیف وسیعی از رمان‌ها، شعرها و نمایشنامه‌ها نشان داده شده‌اند، دلیلِ اهمیتِ ادبیات را برای ما روشن می‌کند و نور جدیدی بر ماهیت و تفسیر آثار ادبی می‌افکند. این کتاب با ترجمه میثم محمد‌امینی در نشر نو منتشر شده و اکنون به چاپ پنجم رسیده است.

فلسفه ادبیات» [TitleThe philosophy of literature] پیتر لامارک [Peter Lamarque]

معمولا خوانندگان رمان، ممکن است رمان یا داستان را بیشتر برای لذت و سرگرمی بخوانند، اما هر اثر ادبی در لایه‌های زیرین خود، یک «فلسفه وجودی» دارد. برای همین است که هر اثر ادبی (اثر هنری) تومان لذت و آگاهی است که زیرعنوان «لذتِ اگاهی» از آن یاد می‌شود. از همین منظر است که چیستیِ کتابِ «فلسفه ادبیات» برای خواننده روشن‌تر می‌شود و درک و دریافت هر اثری ادبی به مثابه لذت دومِ و بالاترِ خوانشِ اثر در نظر گرفته می‌شود.

کتاب‌های بسیاری مانند فلسفه علم،‌ دین، ذهن و... وجود دارد، اما شاید کمتر کتبای باشد که به صورت جدی به فلسفه ادبیات پرداخته باشد. از این رو، کتاب «فلسفه ادبیات» نگاهی آموزشی و تحلیلی دارد و پرسش از چیستی ادبیات می‌کند؛ پرسشی که همچون دیگر پرسش‌های فلسفی، «من که هستم؟»، »از جا آمده‌ام؟»، «به کجا می‌روم؟»، در این‌جا نیز همین پرسش‌ها از متن و اثر ادبی و خالق آن می‌شود تا به درک و دریافت اثر نائل شویم. پیتر لامارک در این کتاب بیشتر به نثر و داستان و نمایش‌نامه پرداخته و این کتاب مشتمل بر هفت فصل است. لامارک بر ویژگی‌هایی که یک اثر مکتوب را اثر ادبی تلقی می‌کند می‌پردازد و مرزها و تفاوت‌ها و اشتراکاتی را که فلسفه ادبیات با نقد ادبی دارد، بیان می‌کند و درنهایت کذب در ادبیات را بررسی می‌کند. درست در این نقطه است که کتاب «فلسفه ادبیات»کتابی می‌شود که برای علاقه‌مندان به ادبیات جالب و خواندنی است و نیازی به دانستن مقدمات فلسفه برای خواندنش نیست و حتی به لحاظی می‌توان گفت که این کتاب یک کتاب مقدماتی است. پرسش اصلی فیلسوف این است که شان آثار ادبی چیست و چه ویژگی مشترکی برخی متون را به متن ادبی تبدیل می‌کند؟ چه انتظاری از یک اثر ادبی است؟ یک اثر اصیل مانند آثار شکسپیر مفهومی است که با گذشت زمان عوض می‌شود یا اینکه در ملل مختلف معیارهای مختلفی برای تعیین آن وجود دارد؟

کتاب «فلسفه ادبیات» یک مطالعه جامع، همراه با بینش‌های اصلی، درمورد فلسفه ادبیات ارائه می‌دهد و یک دیدگاه منحصربه‌فرد را توسعه می‌دهد، همچنین نمونه‌هایی از مسائل کلیدی را با استفاده از گزیده‌هایی از رمان‌ها، شعرها و نمایشنامه‌های معروف دوره‌های تاریخی مختلف ارائه می‌دهد. مخاطب این کتاب فقط علاقه‌مندان به فلاسفه نیست، بلکه همچنین کسانی است - از منتقدان و همین‌طور خوانندگان عادی که به ادبیات علاقه‌مندند و ذوقِ دنبال‌کردن مسائلی فرای امور عادی و پیش‌پاافتاده را دارند.

چرا بعضی از رمان‌ها و شعرها و نمایشنامه‌ها «اثر هنری» به شمار می‌آیند، اما بعضی نه؟ چه وقت یک متن مکتوب «ادبیات» می‌شود؟ و این چه معنا و اهمیتی به آن متن می‌دهد؟ چرا «ادبیات» برای ما مهم است؟ نقد ادبی، در شکل رایج خود، گاهی می‌کوشد به این پرسش‌ها پاسخ دهد، اما رویکرد فلسفی امکان بررسی دقیق‌تر و رسیدن به بینش‌های عمیق‌تر درباره ماهیت بنیادی ادبیات را فراهم می‌آورد. کتاب «فلسفه ادبیات» در پی پاسخ به این پرسش‌ها است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...