کتاب «این هم جور دیگر»[revolting rhymes] اثر رولد دال [Roald Dahl] با ترجمه‌ی رضی هیرمندی روانه‌ی بازار شد.

این هم جور دیگر»[revolting rhymes] اثر رولد دال [Roald Dahl]

به گزارش کتاب نیوز، کتاب شعر «این هم جور دیگر»، اثر رولد دال با ترجمه رضی هیرمندی توسط نشر چشمه منتشر شد.

رولد دال داستان نویس و فیلم‌نامه‌نویس اهل ولز بریتانیا و از مشهورترین نویسنده‌های انگلیسی است و اوج شکوفایی او به عنوان نویسنده برای کودکان و بزرگسالان در دهه ۱۹۴۰ بود. مهم‌ترین آثار او چارلی و کارخانه شکلات سازی، جیمز و هلوی غول پیکر، ماتیلدا و داستان‌های چشم‌نداشتنی و جادوگرها است. بیشتر آثار او به فیلم درآمده‌است.

نشر چشمه، از زبان مترجم کتاب، در معرفی این اثر دال اینطور آورده است:

بچه‌های عزیز
بعید نیست بزرگ‌ترهای محترم بعد از خواندن چند بیتِ اول این اشعار شیرین رو ترش كنند و سِگرمه‌های مبارك‌شان را در هم بكشند كه: «آقای هیرمندی، شما كه برای خودت معقول‌آدمی بودی. چه‌طور شد كه حالا پا را از راه راست آن‌طرف‌تر گذاشته‌ای؟ آن از ترجمه‌ی الفبای انگلیسی عموشِلبی سیلوراستاین، این هم از این‌كه گولِ آقای دال را خوردی و به‌ دنبال او به دست‌كاری در گنجینه‌ی ابدی افسانه‌ها پرداختی.»
راستش، همان‌طور كه خودتان می‌دانید، قانع كردن بزرگ‌ترها كار ساده‌ای نیست. به همین دلیل و دلایل دیگر ما جواب آن‌ها را می‌گذاریم برای آینده‌ی نزدیك، یعنی بعد از این‌كه شما این كتاب را بخوانید. امیدوارم این شعرهای اَجَق‌وَجَق شما را خوشحال كند.

بازگویی منظوم و طنز‌آمیز قصه‌های معروف سیندرلا، سفیدبرفی و هفت‌کوتوله، جک و لوبیای سحر‌آمیز، موطلا و سه‌خرس، شنل‌قرمزی و گرگ، سه خوک کوچولو به روایت رولد دال است.
رولد دال این قصه‌ها را که سال‌های سال در میان ملل مختلف زبان به زبان و کتاب به کتاب گشته و فیلم شده‌اند، با نگاه تازه‌ای دیده و طور دیگری گفته است.
حالا اگر شما هم می‌خواهید جور دیگری ببینید، این گوی و این میدان.

رضی هیرمندی (رضی خدادادی هیرمندی)، نویسنده، مترجم و پژوهشگر طنز ایرانی است. او تاکنون بیش از ۸۰ اثر ترجمه یا تألیف کرده و برای این آثار جوایز گوناگونی دریافت کرده است.

این هم جور دیگر، نوشته رولد دال را نشر چشمه در 68 صفحه و با قیمت 15 هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...