رمان «هرمان» [Herman] نوشته لارس سابی کریستنسن [Lars Saabye Christensen] با ترجمه شقایق قندهاری منتشر شد.

هرمان [Herman] لارس سابی کریستنسن [Lars Saabye Christensen]

به گزارش ایسنا، این رمان با طراحی جلد و صفحه‌آرایی محمدعلی عدیلی با قیمت ۳۵ هزار تومان در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسید. این رمان برای نوجوانان بالای ۱۱ سال مناسب است. 

در خلاصه داستان این کتاب آمده است:  «هرمان ۱۱ ساله یک پسر معمولی است. با بقیه‌ پسرها تفاوت زیادی ندارد، تا این‌که یک روز وقتی از خواب بیدار می‌شود می‌فهمد که موهایش دارد می‌ریزد؛ یعنی همه‌ی موهایش. هرمان که پسر حساس، زیرک و بامزه‌ای است، پس از مدتی می‌فهمد که در مدرسه همه دلشان برای او می‌سوزد و همین قضیه به شدت آزارش می‌دهد. او با پدربزرگش که سال‌هاست روی تخت افتاده است رابطه بسیار خوبی دارد و حرف‌های جدی و جالبی بین‌شان رد و بدل می‌شود؛ اما با مرگ پدربزرگ، هرمان تازه متوجه می‌شود که چیزهایی مهم‌تر از ریزش مو هم وجود دارد و برخی از چیزهایی که از دست می‌رود، دیگر برنمی‌گردد...»

لارس سابی کریستنسن نویسنده نروژی- دانمارکی و متولد ۱۹۵۳ است. او دانش آموخته ادبیات و تاریخ هنر در دانشگاه نروژ است. او شعرها و نمایش‌نامه‌های متعددی سروده و حتی چندین فیلم‌نامه نیز منتشر کرده است اما بیشتر به عنوان رمان‌نویس شناخته می‌شود.

او در ۲۴ اکتبر ۲۰۰۶، به عنوان فرمانده سلطنتی نروژی سنت اولاو منصوب و در آوریل ۲۰۰۸ از سوی دولت فرانسه به عنوانChevalier dans L’ordre des Arts et Lettres (شوالیه نظم هنر و ادبیات) شناخته شد. در سال ۲۰۱۸ به دلیل مشارکت در فرهنگ نروژ به او جایزه افتخاری آماندا اهدا شد. او همچنین عضو آکادمی زبان و ادبیات نروژ است.

لارس سابی کریستنسن کتاب «هرمان» را در سال ۱۹۸۸ نوشت و این کتاب در همان سال برنده‌ی جایزه‌ منتقدین نروژ در بخش ادبیات شد.

................ هر روز با کتاب ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...