ایرنا_ کتاب «وقتی مژی گم شد» از مجموعه‌ی رمان نوجوان امروز نوشته‌ حمیدرضا شاه‌آبادی برای چهارمین بار از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بازنشر شد. این رمان سرگذشت دو خانواده‌ است که هر یک دختران نوجوانی به نام‌های مژگان و مژده دارند و همه اعضای خانواده و فامیل، این دو را با نام «مژی» صدا می‌زنند.

مژده شانزده و مژگان هفده سال دارد و دو دخترخاله هستند. آن دو به همراه خانواده‌های‌شان به سفر می‌روند. پدر که فراموش کرده داروی خود را بیاورد، مژگان را مقصر می‌داند و او را سرزنش می‌کند. فردای آن روز مژگان ناپدید می‌شود و ادامه‌ی ماجرا... رمان «وقتی مژی گم شد» به فرار دختران از خانه و برخی علت‌های آن توجه دارد و به نوجوانانی که درگیر ماجراهایی خانوادگی هستند یادآوری می‌کند که فرار راه حل نیست.

شاه‌آبادی در این رمان تلاش کرده عاقبت دوستی با رفیق ناباب را به نوجوانان دختر نشان دهد تا با عاقبت کارهای بی‌اساس و بی‌تدبیر خود آشنا شوند. رمان «وقتی مژی گم شد» برای نوجوانان ۱۵ سال و بالاتر مناسب است و اولین بار در سال ۱۳۹۱ منتشر شد.

این کتاب با شمارگان ۲ هزار و ۵۰۰ نسخه بازنشر شده که در مجموع ۲۰هزار جلد از آن تاکنون به چاپ رسیده است. علاقه‌مندان می‌توانند این کتاب را با قیمت ۱۲هزار تومان از فروشگاه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سراسر کشور و مجموعه‌های شهر کتاب‌ خریداری کنند.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...