فضیلت بدون شایستگی تنها لباسی مبدل است | آرمان ملی


در باب معرفی یکی از شاهکارهای قرن بیستمی فرانسه چه می‌توان گفت اگر که به پس‌زمینه‌های ذهنی نویسنده‌ای که از مکتب پروست، سارتر و کامو به‌شدت گرته‌برداری کرده، اشاره‌ای نکرد. فرانک بوییس [Franck Bouysse] در این اثر بدیع و خارق‌العاده چنان سررشته‌های علوم انسانی را در فراخنای داستانی پرکشش و تراژدیک با آرمان‌های انسان معاصر- انسانی تکیده در زیر سایه‌های هول‌برانگیز قرنی آکنده از سرعت، غفلت و تکنولوژی ماب- ! گره زده که مخاطب در سطر به سطر داستان خودش را می‌بیند و گودال‌های زیر پاهایش را.

فرانک بوییس بوئیس [Franck Bouysse] خلاصه رمان معرفی رز» [Born of No Woman (Né d'aucune femme)]

«رز» [Born of No Woman (Né d'aucune femme)] در بدو امر یادآور روح تکیده آنت در «جان شیفته» رومن رولان است، اما به سرعت از آنت و زخم‌های مانده بر پیکر نحیفش فاصله می‌گیرد تا مخاطب فعال دریابد با داستانی دیگر از تمنا و تخیل نیم آسمانی و نیم زمینی زندگی روبه‌روست، داستانی غم‌انگیز و دردآکند از دختری که زندگی‌اش را بی‌اجازه و شاید با دلیل! به بهایی ناچیز به حراج گذاشته‌اند. دختری تنها در وانفسای روزگار که می‌خواهد خود باشد، نه خود سرکش و عصیانگر که خودی تنها متمایز از آنچه که دور و برش را پر کرده‌اند، دختری از جنس نور و آب و آتش اما لطیف و پرآشوب، دختری تنها و این صد البته که خود جرمی است شاید، شاید بزرگ و نابخشودنی!

در برشی از این رمان می‌خوانیم:
«پدران روحانی به من آموختند روح‌ها خود را جلا نمی‌دهند بلکه به گونه‌ای ژرف خود را تنظیم می‌کنند، به من آموختند بخشیدن مردی که بدبختی آواره‌اش کرده نیکوکارانه‌تر است تا تملق آن کس که از بدو تولد ثروت برایش فراهم بوده است. فضیلت بدون شایستگی مانند لباس پوشیدن مبدل است در کارناوالی خیابانی» فضیلت در جهان‌بینی نویسنده چیزی است سوای درس آموزه‌های دینی، کلیسا و کشیش و حتی قانون‌های عام جامعه‌ای که در پوسته بیرونی‌اش داعیه خوش آهنگی و مدنیت دارد و در پوسته بیرونی‌اش به شدیدترین و ناجوانمرادنه‌ترین حالت ممکن‌اش این سرشت را دائما تقبیح و تکفیر می‌کند.

فضیلت شاید تنها و تنها عصاره گوهره پاک و نجیب انسانی است که در آوردگاه دنیایی خشن و مرموز و بداخم به مسلخ خودخواهی‌‌های انسانی برده می‌شود بی‌آنکه بداند چرا و چرا. از ویژگی‌های قابل تامل و دیگر قابل ذکر این اثر ادبی در این جستار کوتاه می‌توان همچنین به ایده داستانی اشاره کرد که یادآور داستان‌های ارباب رعیتی دهه سی و چهل ادبیات داستانی ایرانی است، اما این فضای دردآلود با ورق خوردن صفحاتی دیگر به‌زودی از نگاه تیزبین مخاطب محو می‌شود و با نمادشناسی منحصر به‌فرد نویسنده به لایه‌های عمیق‌تری از پراکنش‌های ذهنی می‌رسد و در یک مدیوم شات خیره کننده تمام آن دورنماهای هول‌انگیز و مه گرفته جرم و جنایت‌های پذیرفته شده قرن را به مخاطب نشان می‌دهد.

جدای از ایده داستانی بسیار خوش‌پخت و جذاب، تلفیق زاویه دید درونی و بیرونی برای باز تعریف یک تراژدی امروزی از نکات برجسته‌ای است که نمی‌توان با دیدی سطحی به تحلیل مرزهای پر آشوب ذهنی نویسنده‌اش رسید. فصل‌های درخشانی را دانای کل محدودی بی‌طرف به خورد مخاطب می‌دهد که انگار از دل هزار و یک شبی دیگر زاد و ولد می‌کنند. زاد و ولدهایی اندیشه محور و دردآکند که به معمای هستی و زندگی نگاهی فرا زمینی دارد. آن روز که ارسطوی بزرگ انواع اثر ادبی را بر چهار اصل مسلم – حماسی، غنایی، کمدی و تراژدی- استوار کرد انگار می‌دانست که حرف اول و آخر ادبیات تنها و تنها در غم‌انگیزی خلسه گونه خلاصه می‌شود که یک روی آن را باید بوییس در «رز» به تصویر بکشد و روی دیگرش را مخاطب در درازنای معنایابی ذهنش به تفسیر و تحلیل و پس آن گاه به کشف بنشیند.

در برشی دیگر می‌خوانیم: «البته که می‌دانم ایمان نمی‌تواند مسیر حقیقت را تغییر دهد اما با مرور این نکته که حداقل می‌تواند قلب‌ها را پاک و وجدان‌ها را بارور سازد، خودم را تسلی می‌دهم.»
در کنار این همه البته باید که به کمرنگی معنادار تعلیق سینمایی که از خصائص یک داستان مدرن امروزی ست، دیالوگ‌های جاندار و صحنه‌پردازی نیز به آن اشاره کرد، ضعف‌های گاه مشهودی که در طول روایت از چشم تیزبین خواننده امروزی پنهان نمی‌ماند. داستان رز نوشته فرانک بوییس با ترجمه سعیده سادات سیدکابلی را انتشارات ترنجستان به پیشخوان کتابفروشی‌ها آورده است که در نمایشگاه کتاب استقبال بسیار خوبی از آن به عمل آمد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...