نشست نقد و بررسی کتاب «شجاعت زیر آتش» [Courage under fire : testing Epictetus's doctrines in a laboratory of human behavior] نوشته جیمز باند استاکدیل [James Bond "Jim" Stockdale] در ادامه سلسله نشست‌های فصل سخن؛ سه‌شنبه (۱۰ مردادماه) در کتاب‌فروشی اردیبهشت جهاد دانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد.

شجاعت زیر آتش» [Courage under fire : testing Epictetus's doctrines in a laboratory of human behavior] نوشته جیمز باند استاکدیل [James Bond "Jim" Stockdale]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، سعید بینای مطلق، استاد تمام گروه فلسفه دانشگاه اصفهان که مقدمۀ کتاب «شجاعت زیر آتش» به قلم اوست، با اشاره به اینکه بهانه این گردهمایی برگردان فارسی این کتاب و نویسنده‌ای است که در کتاب، تجربه خود را بیان کرده است، افزود: در کتاب «شجاعت زیر آتش» صحبت از تجربه‌ای است که در پرتو فلسفه رواقیان حاصل‌ شده است. معمولاً فلسفه یونان باستان را به ۲ دوره تقسیم می‌کنند که شامل دوره هلنی و هلنیستی است. دوره هلنی شامل فیلسوفانی همچون افلاطون و ارسطو است و دوره هلنیستی یا یونانی‌مآبی شامل مکاتبی همچون شکاکان و رواقیان است.

او افزود: بنیان‌گذار مکتب رواقی، زنون رواقی (سیتیومی) است. مبانی اندیشه رواقیان چند اصل است که شامل گزینش سنجیده برای زندگی و به‌دلخواه زندگی کردن است. برای رسیدن به این ۲ اصل بهتر است ببینیم رواقی‌گری از کجا آغاز می‌شود و رواقیان چه تجربه‌ای را در زندگی مبنای اندیشه قرار می‌دادند. به نظر رواقیان، انسان به‌ظاهر خوشبخت نیست و وضعیت غم‌انگیزی دارد چون هیچ اختیاری ندارد و آمدن و رفتن، دارا و ندار بودن، تندرستی و بیماری در اختیار او نیست. بلکه تابع سرنوشت است. اولین تجربه و سرآغاز اندیشه آن‌ها، وضعیت انسان است که ما روزمره با آن درگیر هستیم.

بینای مطلق با بیان اینکه فلسفه رواقی نسبت تنگاتنگی با آزادی اراده دارد، خاطرنشان کرد: رواقیان به عقل باور داشتند و معتقدند که همه‌چیز بر مبنای یک سلسله علل است. آنچه در اختیار ما نیست تابع سرنوشت است، ولی آنچه در اختیار ما است، میل به نیکوکاری است. منظور آن‌ها از نیکوکاری خیرخواهیِ صرف و کمک کردن نیست، بلکه آن چیزی است که ما می‌توانیم به آن بگوییم پندار نیک که تنها چیزی است که در اختیار ما است. علاوه بر این، نکتۀ با اهمیت دیگر برای رواقیان که به میل به نیکوکاری بازمی‌گردد، یکدلی است. یکدلی یعنی یک‌چیز را خواستن و خواستی که بر اصول اخلاقی مبتنی است. از طرف دیگر یکدلی را به یک قلعۀ درون همانند می‌کنند و معتقدند که در این قلعه درون، ما مستقل و آزاد و یک‌دل هستیم. اولین نکته برای پاسخ به این پرسش که چگونه می‌توان همیشه یکدل بود، الگوی رواقیان در زیست اخلاقی و جمعی آن‌ها است.

او یادآور شد: برای رواقیان الگو همچنان سقراط است، چراکه ازنظر سقراط برای انسان درست بدی وجود ندارد یا به عبارتی تنها بدی، اخلاقی است. اینجا ما به اصل دیگری می‌رسیم و این است که یک‌چیزهایی در اختیار ما است و یک‌چیزهایی هم در اختیار ما نیست. ازنظر آن‌ها آن چیزی که در اختیار ما است‌، همان ذات و سرشت ما است و هرآنچه که در اختیار ما نیست، با ما بیگانه است. نکته دیگر، به‌دلخواه زندگی کردن است و منظور رواقی از به‌دلخواه زندگی کردن، زندگی کردن به‌گونه‌ای است که موافق با گزینش سنجیدۀ ما باشد که به معنای گزینش خیر و نیکی اخلاقی است؛ بنابراین به‌دلخواه زندگی کردن به معنای موافق خِرد زندگی کردن و موافق خوبیِ اخلاق زندگی کردن است. ما برای آزاد زیستن و برای اینکه بفهمیم چه چیزی در اختیار ما است و چه چیزی در اختیار ما نیست، باید طبیعت را بشناسیم.

این استاد فلسفه افزود: رواقیان به خرد باور دارند و بارقه‌ای از خردی که در هستی است در ما نیز هست؛ بنابراین اگر در ما خرد هست باید در هستی هم خرد باشد. تفاوتی میان خرد انسان و خرد حاکم در هستی است و برای پی‌بردن به این مسئله است که باید به شناخت طبیعت بپردازیم. رواقیان برای شناخت طبیعت دومرحله در نظر گرفته‌اند که شامل ادراک فراگیر است، به معنای اینکه ما به یک رویدادی آگاه شویم و پی ببریم و این مرحله، مرحله‌ای است که ما در آن صرفاً مشاهده‌گر هستیم و هنوز به اندیشیدن نپرداخته‌ایم و مرحله دوم مرحله استدلال است. هستی پرسش نمی‌کند ولی انسان، پرسشگر است و ما در این پرسشگری امکان دارد دچار خطا شویم و این خطا نشانه آزادی ما است. حکیم رواقی کسی‌ است که در مقابل ناخوشایندی‌ها تسلیم نمی‌شود و این تسلیم نشدن نخستین گام برای درست اندیشیدن است.

او بیان کرد: به نظر من آنچه ما می‌توانیم از رواقیان بیاموزیم‌، رویارویی سنجیده با رویدادها است و جایگزینی از سستی و انفعال و غلبه بر ناامیدی است. کسی که تااندازه‌ای پایبند به رواقی است، آدمی نیست که به دیگری صدمه بزند. امکان ندارد کسی رواقی باشید و دزدی و زورگویی کند. نوعی تأکید بر استقلال درونی فرد در رویارویی با رویدادهایی است که از ما بیرون هستند. رواقیان برای آشنایی با مبانی متافیزیکی حرفی ندارند، ولی ما می‌توانیم از رواقیان ازنظر درستکاری و شرافت انسانی درس بگیریم.

گذار از من‌مداری به نوع‌دوستی
علیرضا محمدی پارچانی، پژوهشگر فلسفه نیز با بیان اینکه کتاب «شجاعت زیر آتش» یک کتاب اتوبیوگرافی است، گفت: مباحث اصلی اپیکتتوس شامل اختیار، گزینش سنجیده و عقل و آرامش رواقی است. نکته پراهمیتی که رواقیان بر آن تأکید دارند این است که تمام توجه انسان‌ها به تأثراتِ عالم بیرونی است، درحالی‌که آنچه برای اپیکتتوس اهمیت دارد قوه قصد و گریز آدمی است و اینکه بداند آن چیزی که در اختیار دارد پندار و اندیشه‌هایش است و آن‌چیزی که انسان دارد مالمیک مادی او نیست. اپیکتتوس معتقد بود که اعمال شخص خردمند نباید متأثر از عوامل بیرونی باشد. سقراط خیر را نه در عوامل بیرونی یا ارضای امیال، بلکه در فضیلتی می‌داند که عرف عقلانی باشد. یک نکته مهم در اندیشه رواقی بحث پشیمانی است. اینکه ما به‌عنوان انسان نمی‌توانیم گذشته خود را به دلیل اینکه خارج از اختیار ما است تغییر دهیم و پشیمانی ما به خاطر اتلاف نیروی عاطفی است. ما فقط می‌توانیم در موقعیت کنونی کاری انجام دهیم.

نشست نقد و بررسی شجاعت زیر آتش

او ادامه داد: پذیرش رخدادهایی که رواقیان با آرامش مطرح می‌کنند، نه‌تنها منفعل نیستند، بلکه فلسفه رواقی فلسفه عمل و زندگی است. آن‌چنان‌که اپیکتتوس از ما می‌خواهد در هرکاری کوشا باشیم و به بهترین نحو آن کار را انجام دهیم. نکته‌ای که در گفتارها برای من اهمیت داشت بحث فانی بودن جهان هستی بود. چیزی که من از اپیکتتوس یاد گرفتم این است که ما به عزیزانمان دل نبندیم. مرگ عزیزان، واقعیت تراژیک زندگی است. مرگ عزیزان، پذیرش شجاعانه واقعیت رندگی است، اینکه بفهمیم هیچ‌کس از آن ما نیست که ما خود را محق به داشتن او بدانیم. این رویکرد چند خاصیت دارد که شامل حفظ سلامت عقل در گذر از مصیبت‌ها، لذت بردن از دوستان و عزیزان و معجزه هستی در لحظه حال، عشق ورزیدن به هم‌نوعان و درک فانی بودن خودمان و دیگران است. ‌

این پژوهشگر فلسفه یادآور شد: «ویلیام اروین» فیلسوف رواقی معاصر می‌گوید که اندیشیدنِ رواقی وحشتناک نیست، بلکه زندگی‌بخش است و به ما کمک می‌کند که هم خودمان خوب باشیم و خوش زندگی کنیم و هم اینکه برای خوبی و خوشی دیگران بکوشیم. آن چیزی که ما می‌توانیم از تمایز بین اموری که نسبت به آن‌ها تسلط داریم و در خصوص اموری که نسبت به آن‌ها تسلط نداریم یا امور گریزپذیر و گریزناپذیر این موضوع اهمیت دارد که نباید وقت و سرمایه و فرصت‌هایمان را صرف تغییر امور گریزناپذیر نکنیم و اگر این کار را بکنیم خودمان را خلع صلاح کرده‌ایم؛ پس باید در مصرف نیروها و استعدادها و فرصت‌هایمان صرفه‌جویانه رفتار کنیم. واکنش رواقیان در برابر امور گریزناپذیر پذیرش و تسلیم در برابر آن امر، رضا در برابر آن‌ها و عشق به سرنوشت است.

همچنین ایمان پیرستانی، روانشناس و مشاور بیان کرد: من ابتدا می‌خواستم کتاب «شجاعت زیر آتش» را از نگاه تئوری انتخاب بیان کنم، ولی سعی کردم آن را از نگاه «act» (انجام دادن یا عمل کردن به کاری) بررسی کنم. در قسمتی از کتاب نیز چنین آمده که قسمتی از کتاب «من زمانی که روی حصیر پوسیده زندان دراز کشیده بودم اولین نشانه‌های درونی کامیابی را حس کردم. ارتباط باز مان حال، زندگی در زمان حال، اینجا و اکنونی بودن. کم‌کم برایم آشکار شد خط جداکننده خوبی و بدی یا خیر و شر را دولت‌ها، گروه‌ها و احزاب سیاسی تعیین نمی‌کنند، بلکه درست قلب هر انسانی، قلب همه انسان‌ها است و به همین دلیل هرگاه من به سال‌های حبسم فکر می‌کنم، بعضی مواقع درنهایت شگفتی خودم به آنچه می‌اندیشم با خود می‌گویم متشکرم زندان که بخشی از زندگی من بودی.»

پیرستانی خاطرنشان کرد: اولین فاکتوری که ما در رویکرد «act» از آن استفاده می‌کنیم ارتباط با زمان حال است و دومین فاکتور، پذیرش در ذهن من است. معنای پذیرش این است که در درون ما و در هر موقعیت سخت و آشفته‌ای که قرار می‌گیریم ۴ اتفاق می‌افتد؛ افکار و هیجان‌ها و حس‌های ناخوشایند به ما هجوم می‌آورند. در کنار هرکدام از این احساسات، خاطراتی در ذهن ما می‌آید و این آشفتگی را در قسمت‌هایی از بدن تجربه می‌کنیم.

او ادامه داد: قسمت سومی که برای درمان استفاده می‌شود آمیختگی شناختی است؛ یعنی ما با این افکار و حس‌های بدنی و خاطرات ذهنی شروع به آمیخته شدن و قضاوت می‌کنیم و این عدم آمیختگی در زمان طوفان باعث می‌شود که من یک گزینش سنجیده در آن لحظه داشته باشم. آنچه رویکر «act» به مراجع می‌گوییم این است که در اتفاقات بیرونی دخالت نکن و آن‌ها را فقط به‌عنوان یک مشاهده‌گر تجربه کن. واژه «act» از ۳ کلمه commitment and acceptance therapy شکل‌گرفته است که به معنای درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش است و خود «act» به معنای فعال بودن و اقدام کردن است. همین‌طور که در این کتاب و رویکرد فلسفه رواقی آمده، ما بی‌عملی و بی‌تحرکی و انزوا نداریم، بلکه تحرک و اقدام داریم و شاهکاری که در درمان رویکرد«act» داریم، ارزش‌ است.

پیرستانی خاطرنشان کرد: پیامی که اپیکتتوس در فلسفه رواقیگری دارد این است که اهل انفعال و اجتناب از واقعیت که در پیرامون ما اتفاق می‌افتد نباشیم، بلکه فعال باشیم و هراندازه که می‌توانیم این وظیفه انسانی خود را برای دور کردنِ این مصیبت‌ها و مشکلات و سختی‌ها انجام دهیم. امید را سنجیده‌وار منتقل کنیم و ناامیدی را منتشر نکنیم.

سعید عماد، روانشناس و مشاور نیز با اشاره به اینکه ما در روانشناسی مدرن رویکردهای مختلفی داریم که تقریباً تمام این رویکردها بر یک مبنای فلسفی استوار شده‌ و رویکردهایی که به‌عنوان موج دومِ درمان‌ها و به‌عنوان رویکرد شناختی مطرح‌شده است، بیان کرد: افکار، باورها و نحوه‌ای که فرد با یک موضوع مواجه می‌شود موردتوجه قرار گرفته و درنتیجۀ آن درمان‌های متعدی به میان آمد که مشهورترین آن درمان شناختی رفتاری است. مبنای تمام این‌ها بر این فرض است که با تغییر افکار و پیش‌فرض‌های فرد می‌توان هیجانات مختلف را از یک موقعیت دشوار در درون دریافت کرد و هرچه احساس و عاطفه مثبت‌تر باشد، رفتاری که بروز می‌کند نیز رفتار سالم‌تری است. این کتاب مرتبط با رویکردهای جدیدتر است. یکی از برجسته‌ترین افرادی که در موضوع روایت و روایت درمانی کار می‌کند، مک ادامز است و ۲ یا ۳ توالی را در روایات فردی مجزا می‌کند. اسم یکی را توالی یا سیر رستگاری می‌گذارد و دیگری سیر تباهی یا تخریب است. به نظر من این کتاب یک مبنای خوب برای چگونگی پیدا کردن سیر سازنده یا سیر تباهی روایت فردی است.

نشست نقد و بررسی شجاعت زیر آتش

این روانشناس و مشاور خاطرنشان کرد: کتاب «شجاعت زیر آتش» یک‌قدم از روان‌شناسی جلوتر است. فردی که نویسنده این کتاب است نظریه‌پرداز نیست و با فلسفه آشنا می‌شود و در حد دانشی که از فلسفه کسب کرده سعی می‌کند آن شناخت را صادقانه و مسئولانه در شرایط واقعی زندگی پیاده کند؛ در صورتی‌که در روانشناسی مدرن اصلاً این صداقت وجود ندارد. در فلسفه رواقی نقش الگو اهمیت زیادی دارد. ما قرار است که باورها را تغییر دهیم، یعنی خیر و شر یک موضوع خیلی جدی است که به باورهای زیربناییِ افراد ربط پیدا می‌کند. موضوع دوم مسئولیت‌پذیری و واقعیت پذیری است که فکر می‌کنم در جامعه امروزیِ ما به شدت فراموش‌ شده است. همه در توهم هستند و واقعیت واقعی حداقل در لایه‌های اصلی کنار گذاشته‌ شده است. آرامشِ یکپارچه که یک رواقی از آن دم می‌زند به‌هیچ‌عنوان اینجا قابل‌دست‌یابی نیست.

او یادآور شد: من کتاب «شجاعت زیر آتش» را ازاین‌جهت می‌پسندم که استاکدیل (نویسندۀ آن) به‌عنوان یک راوی، دریچه و روزنه‌هایی را باز می‌کند که دانش آن را از یک فلسفه اصیل گرفته و آن را در موقعیت‌های زندگی به کار می‌برد. این کتاب تجربه واقعی فردی است که مسئولانه با واقعیت‌های دشوار زندگی روبه‌رو می‌شود و با پشتوانه یک فلسفه اصیل می‌تواند یک سیر سازندگی را پیش ببرد.

عماد با بیان اینکه یکی از خلأهای اصلی در کشور ما الگوی واقعی است، تصریح کرد: این کتاب از این نقطه‌نظر برای من اهمیت دارد که به‌وضوح اهمیت نقش الگوی حقیقی در زندگی را نشان می‌دهد و الگوی حقیقی است که می‌تواند تمایز بین ترس حقیقی و ترس دروغین را به من نشان دهد و آن‌وقت است که من می‌توانم به معنای حقیقی شجاع باشم؛ و اینکه نشان می‌دهد چطور روایت زندگی من می‌تواند به یک سیر سازندگی تبدیل شود و موضوع آخر نیز رفتار است که از من‌مداری خارج و به سمت نوع‌دوستی سوق پیدا کند، اما نه به معنای فنا شدن برای دیگری‌، بلکه حرمت خود و دیگری را به یک اندازه نگه داشتن؛ از این رو است که کتاب «شجاعت زیر آتش» می‌تواند روزنه‌ای را برای خروج از من‌مداری باز کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...