درباره روایت درمانی | شهرآرا


عنوانش دقیق ترین شرح بر محتوای آن است: «گذر از تجربه‌های تلخ با تغییر قصه‌های زندگی» [Retelling the stories of our lives : everyday narrative therapy to draw inspiration and transform experience اثر دیوید دنبورو David Denborough]. آنچه در این اثر مدنظر و مطرح است تجربه‌ها یا همان قصه زندگی آدم هاست و دیگر راهی و تلاشی برای تغییر آن، تغییری که البته باید به وسیله خود فرد صورت بگیرد. اما چگونه؟ «گذر از تجربه‌های تلخ با تغییر قصه‌های زندگی یا قصه‌هایی که انتخاب می کنیم» قصد دارد به همه آن‌هایی که در زندگی تجربه یا تجربه‌های تلخی را از سر گذرانده اند و احتمالا روزهای زیادی برای تقابل با آن یا پذیرشش، اسیرش بوده اند بیاموزد که، با یک نگاه نو به کلیات و جزئیات زندگی خود، خودشان داستان زندگی شان را بازتعریف کنند و طبق داده‌ها و یافته‌ها و کشف‌های تازه به حیات خویش ادامه بدهند، نه با قصه‌هایی که ساخته و پرداخته ذهن دیگران است و در گذر زمان به خوردشان داده شده و در ذهنشان تثبیت شده است.

 [Retelling the stories of our lives : everyday narrative therapy to draw inspiration and transform experience]  دیوید دنبورو [David Denborough]

واقعیت این است که شاید بسیاری از ما باور نداشته باشیم سیری که در زیست خود طی می کنیم، با همه تصمیم گیری‌ها و داوری‌ها و پیشروی‌ها و عقب نشینی ها، به تعاریف و داستان‌های دیگران و صفت‌هایی بسته است که ایشان به ما نسبت داده اند و در طولانی مدت و با تکرار آن، در ذهن و روحمان ثبت و ضبط شده است. مسائلی که درکنار تروماها یا سوگ‌هایی که ممکن است فرد تجربه کند، در زندگی، وزنه سنگینی به پای او می بندند. آنچه این کتاب به دنبالش است رهایی از همین سنگینی است، البته نه فقط با مرور آن تجربه ها؛ آنچه بخش درخورتوجهی از محتوای کتاب را دربر می گیرد، سؤال وجواب‌ها و آزمون‌ها و تمرین‌هایی است که شما را، بی پرده، با جزئیات قصه خود روبه رو می کند و، در قدم بعد، از شما می خواهد با واردکردن مسائلی دیگر به قصه خود نگاهتان به مسائل را تغییر دهید و نگرشتان را عوض کنید. شاید یکی دیگر از تعریف‌های روشن برای این اثر همانی باشد که در پیش گفتار کتاب آمده است: «این کتاب درباره ازنو نِوشتن قصه‌های زندگی به دست خودمان است.» اگر این گونه به نظر می رسد که این اثر شامل مباحث روان شناختی تخصصی و ثقیلی است، باید بگوییم که ابدا این گونه نیست و درواقع این اثر قرار است «روایت درمانی» را به مخاطب عام معرفی کند.

روایت درمانی با کلمات
«گذر از تجربه‌های تلخ با تغییر قصه‌های زندگی»، نوشته دیوید دِنبورو (که نشر «اطراف» با ترجمه حسنا مهرمحمدی در ۲۴۰صفحه و با قیمت 237هزار تومان به تازگی چاپ سوم آن را منتشر کرده است)، بر حوزه روایت درمانی تمرکز دارد، فرایندی که قرار است روی قصه زندگی آدم‌ها متمرکز باشد و روایت فرد از خودش را متحول کند. شاید بد نباشد بدانید که این روش درمانی، ریشه اش، به نیوزلند بازمی گردد و دراصل به دو درمانگر مقیم نیوزلند به نام‌های مایکل وایت و دیوید اپستون در دهه 1980 که برای مواجهه با اختلالات روانی و درمان آن‌ها چنین شیوه ای را ابداع کردند. دیوید دِنبورو، نویسنده اثر، که خود روان درمانگر است، سال ها، در دانشگاه سیدنی استرالیا، همکار و شاگرد مایکل وایت، پدر روایت درمانی، بوده و طبق آنچه در مقدمه کتاب خود نیز به آن اشاره کرده است، از مطالعه و تلاش‌های او بهره گرفته است. اما این کتاب چه فصل‌هایی را شامل می شود؟ «زندگی پرقصه»، «مشکلات فرد را تعریف نمی کند»، «مخاطب مناسب برای قصه‌های زندگی»، «کار تیمی: به یاد داشتن افراد مهم زندگی»، «سفر زندگی: کوچ هویت»، «تردیدی درباره هنجارها و رهایی از احساس شکست»، «بازیابی زندگی پس از تروما و افتخار به ارزش ها»، «سلام دوباره به عزیز ازدست رفته»، «میراث و یادبود: فصل آخر زندگی»، «جای قصه زندگی در تصویر بزرگ تر».

کتاب درمانی با کتاب‌های خودیاری
شاید بد نباشد، حالاکه از روایت درمانی صحبت به میان آمد، به سراغ خود «کتاب درمانی» هم برویم، مفهومی که در سال‌های اخیر بیشتر با کتاب‌های انگیزشی یا خودیاری دربین مردم جا افتاده است، دسته ای از کتاب‌ها که البته همیشه مخالفان سفت و سخت خود را داشته است، افرادی که معتقدند آنچه در این کتاب‌ها بیان می شود پشتوانه منطقی و علمی ندارد (لااقل، در اغلب موارد)، و فقط دسته ای از آدم‌ها مطالب آن‌ها را مطالعه می کنند که به دنبال پیمودن یک شبه رهی صدساله اند. این دسته از آدم‌ها معتقدند تنها عایدی مطالعه این قبیل کتب، اثرات مخربی چون امیدواری‌های ناشیانه و نابالغانه یا دست کشیدن از کار و تلاش است. با این حال، باید اذعان کرد که افراد زیادی هستند که با تمسک به این دست کتاب ها، دست کم برای درک و پذیرش رنج‌ها و مشکلات خود، راهی یافته اند یا با فرد یا افراد دیگری همذات پنداری کرده اند و درمجموع به درک و دریافت بهتری از رنج‌ها و مشکلات رسیده اند.

الیزابت سوبودا، نویسنده و روزنامه نگار، در مقاله ای با عنوان «آیا هیچ کتابی می تواند ما را از تاریکی‌های درونمان نجات دهد؟» ــ که با ترجمه علی حاتمیان در وب سایت «ترجمان علوم انسانی» منتشر شده است ــ از این گفته است که طبق مطالعات «کتاب‌های خودیاری واقعا می توانند خلق وخوی افسرده خوانندگان را بهبود ببخشند، الگوهای ژرف تفکر را تغییر دهند و رفته رفته میل جدیدی برای زندگی ایجاد کنند.» ولی تا کجا؟ «تاآنجاکه توصیه‌های پیشنهادی آن‌ها در چهارچوب علمی و معقول باقی بماند.» جان نورکراس، روان شناس دانشگاه اسکرانتون، نیز معتقد است که کتاب‌های خودیاری در مراحل ابتدایی درمان و البته در یک وضعیت ایدئال قابل استفاده اند. این گفته‌ها نشان می دهند که شاید لازم باشد با کمی اغماض به این دسته از کتاب‌ها نگاه کرد، نکته ای که البته در سبک و سیاقی دیگر، با ظهوروبروز جستارها و روایت‌های شخصی و طیف علاقه مندانی که به سمت مطالعه آن‌ها پیش می روند، مؤکد می شود. این طور به نظر می رسد که تجربه‌های دیگران و روایت‌های شخصی آن ها، مخصوصا از گذرگاه‌های دشواری که رنج زیادی را برای فرد ایجاد می کند، برای خیلی‌ها جذاب است، و البته آموزنده.

حسنا مهر‌محمدی گذر از تجربه‌های تلخ با تغییر قصه‌های زندگی

مصداق و مثال هم در این زمینه کم نیست. در همان مقاله ای که ذکرش رفت، جایی، از پژوهشی یاد می شود که در سال ۲۰۱۰ در دانشگاه نوادا صورت گرفته و نتیجه آن چنین بوده است: «افراد افسرده، حین مطالعه ‘از حال بد به حال خوب’، موفق شدند ازطریق فرایند درمانِ شناختی-رفتاری افکار منفی خود را شناسایی کنند، تحریف شدگی این افکار را ارزیابی نمایند و آن‌ها را با افکاری منطقی تر و مبتنی بر واقعیت جایگزین سازند. شرکت کنندگان در این گروهِ کتاب درمانیْ بهبودی مشابه با اعضای گروه دیگری را نشان دادند که معالجات معمولی همچون داروهای ضدافسردگی را دریافت کرده بودند.»

کتاب درمانی عام و خاص
مبحث کتاب درمانی البته جای بحث فراوان دارد و هم ازمنظر عمومی مطرح است و هم ازمنظر تخصصی. مقصود از کتاب درمانی عمومی همان چیزی است که شاید بسیاری از ما تجربه اش کرده باشیم، آن وقت‌هایی که رمان یا کتاب شعری دستمان گرفته ایم و با خواندن کلمه‌های آن خودمان را در شرایط و موقعیت‌های مختلف تصور کرده ایم و درنهایت به همان همذات پنداری و درک متقابل ــ که صحبتش شد ــ رسیده ایم، و بدین ترتیب بارها و بارها احوال خوبی را تجربه کرده ایم. درمقابل، کتاب درمانی اختصاصی صرفا برای آن دسته از مخاطبانی است که با مشکلی خاص دست وپنجه نرم می کنند و پزشکان آن را به بیمار خود معرفی می کنند. کارشناسان این حوزه معتقدند که، چون کتاب خواندن به مثابه گفت وگویی دونفره است، شبیه همان نوع روان درمانی است که بر گفت وگوی بین دو نفر استوار است؛ یعنی، چون خواندن کتابْ کاری جمعی است، پس می شود مکملی برای روان درمانی باشد. دکتر حمیدرضا نمازی، استاد تاریخ و فلسفه و اخلاق پزشکی در دانشگاه تهران، در یکی از نشست‌های فرهنگی که در سی وپنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب برگزار شد، درباره دلیل و شیوه اثرگذاری از طریق کتاب و کلمه، با اشاره به پلاسیبوها یا دارونماها و اثری که بر روی افراد بیمار می گذارند، گفت: «پژوهش‌های متعدد می گوید در وجود ما چیزی وجود دارد به نام ‘سیستم معنایی’ که درواقع همین سیستم است که دارد به آن دارونما پاسخ می دهد. کتاب را به مثابه اثر پلاسیبو دیده اند؛ نه اینکه چیزی درون کتاب نباشد، اما سیستم معنایی ما را بالا می آورد، و، درمقایسه با دارو‌های مختلف روان پزشکی، مشخص شد که اثربخشی جدی دارد.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...