قفسه کتاب | جام جم


نشست نقد و بررسی کتاب «نشخوار ذهنی» [Chatter : the voice in our head, why it matters, and how to harness it] نوشته اتان کراس [Ethan Kross] (بهترین کتاب روان‌شناسی در آمریکا در سال ۲۰۲۱) از انتشارات فلسفه در سالن کتابخانه مرکزی پارک‌شهر با همراهی اعضای فعال کتابخانه مرحوم عراقچی تهران و با حضور شاهین غفاری، مترجم کتاب و دکتر مهدی ملک‌محمد، روان‌شناس برگزار شد.

«نشخوار ذهنی» [Chatter : the voice in our head, why it matters, and how to harness it] ایتن اتان کراس [Ethan Kross]

باید کاری کرد که «صدای درونی» تبدیل به «نشخوار ذهنی» نشود
دکتر مهدی ملک‌محمد گفت: کتاب‌های خودیاری علم روان‌شناسی را به زبان مردم می‌آورند و در این کتاب هم درباره یک مسأله مهم و شایع حرف زده شده است. نشخوار ذهنی، صدای درون نیست و ممکن است بخشی از آن «صدای درون» باشد که در کتاب به «هیولای درون» تعبیر می‌شود.

وی تصریح کرد:‌ بچه‌ها یک گفتار اجتماعی دارند یعنی گفته‌های پدر و مادر را تکرار می‌کنند تا بیاموزند و تنبیه نشوند مثلا با خودشان تکرار می‌کنند که «تو باید غذایت را کامل بخوری!» کودکان از سه سالگی تا هفت سالگی وارد «گفتار خودمحور» می‌شوند، یعنی کودک خودش را مرکز جهان می‌داند و حرف‌هایش را تکرار می‌کند. برخی این گفتار را عاملی در جهت رشد می‌دانند. مرحله بعد از آن «گفتار با خود» است تا افراد، رفتارهای‌شان را هدایت کنند. معمولا رفتارهایی این‌گونه تجلی پیدا می‌کنند که در وضعیت «خودآگاه» هستند؛ یعنی مثل رانندگی تابع ناخودآگاه نیستند اما در رفتارها و وضعیت غیرطبیعی قرار می‌گیرند. افراد، معمولا فراز و فرودها را با گفتار مرور می‌کنند. مثلا اگر برادرمان در مورد غذا بپرسد، تبدیل به نشخوار ذهنی نمی‌شود اما اگر همسرمان بگوید «باز امشب شام نداریم» اگر جلویش را نگیریم تبدیل به نشخوار ذهنی می‌شود. نشخوار ذهنی اجتناب‌ناپذیر است و باید کاری کرد که «صدای درونی» تبدیل به «نشخوار ذهنی» نشود.

نویسندگان آمریکایی کتاب‌شان را با یک داستان شروع می‌کنند
دکتر ملک‌محمد گفت: یکی از مزیت‌های کتاب‌های روان‌شناسی در آمریکا این است که نویسندگان، کتاب‌شان را با یک داستان شروع می‌کنند و باعث جذب خوانندگان کشورهای مختلف می‌شوند در حالی‌که این کار بین آثار ایرانی دیده نمی‌شود.‌این روان‌شناس ادامه داد: طبق نظر روان‌شناسان تکاملی، انسان بین 70 هزار تا 30 هزار سال پیش در دشت‌ها زندگی می‌کرده. انسان آن روز اگر توانایی نشخوار ذهنی نداشت، قطعا بقایش مورد تهدید قرار می‌گرفت. انسان ابزار دفاعی ندارد و در این زمینه بسیار ضعیف است؛ نه دونده است نه پوستش ویژه است و نه ابزار جنگی در بدن دارد. تمام آن چیزی که باعث قوی‌تر شدن انسان شده «نشخوار ذهن» است. یعنی ذهن است که انسان را ارشد تمام مخلوقات کرده و به بقیه غلبه داده است. انسان وقتی قبیله‌ای زندگی می‌کرده، نور نبوده و صدایی که می‌شنیده را باید به یک انسان یا حیوان درنده تشبیه می‌کرده ولی «نشخوارذهنی» کمک می‌کرده که موجود مقابلش را تشخیص دهد و برای مقابله آماده شود.

صدای درون، اجازه شنیدن هیچ صدای دیگری را نمی‌دهد
این روان‌شناس همچنین گفت: صدای درون اجازه شنیدن صدای دیگری را نمی‌دهد و به همین دلیل می‌تواند ما را از پا دربیاورد. نکته مهم این است نشخوار ذهنی علاوه بر این‌که مشکلاتی به وجود می‌آورد، می‌تواند سودمند هم باشد چون «صدای درون» باعث می‌شود همه امور روزمره را انجام دهید.
وی با اشاره به شبکه‌های اجتماعی گفت: ممکن است در شبکه‌های اجتماعی دچار «هم‌نشخواری» شویم چون شبکه‌های اجتماعی، وقتی دردی نیست هم باعث فراگیری نشخوار ذهنی می‌شود چون ما نشخوار ذهنی‌مان را با همه در میان می‌گذاریم و این باعث شده ما هم دقیقا مثل جامعه آمریکا دچار یک نارضایتی عمومی شویم.
دکتر ملک‌محمد ادامه داد: از هرکس باید در حد خودش انتظار داشت. کتاب‌های خودیاری برای همه مردم هستند و قرار نیست جای متخصص و روان‌درمانی را بگیرند. این کتاب در حد خودش می‌تواند کمک کند اما نمی‌تواند یک بسته کامل باشد.
وی تصریح کرد:‌ روان‌درمانگرها امروزه ترکیبی از درمان‌ها را استفاده می‌کنند که ممکن است در هیچ کتابی هم نیامده باشد اما ما روان‌شناسان به‌عنوان مسکن برای بیماران‌مان از کتاب‌هایی که روان‌شناسان نوشته باشند هم استفاده می‌کنیم. این کتاب‌های خودیاری در حد یک تب‌بر عمل می‌کنند و درمان قطعی نیستند.

شادی ۴۰۰ میلیاردر آمریکایی با میانگین تفاوتی ندارد
این روان‌شناس ادامه داد: فقط 30درصد از مردم نیاز به حضور در کلینیک روان‌شناسی دارند و بقیه می‌توانند خودشان مشکلات‌شان را حل کنند؛ مثل قدیم که تجربه‌ها باعث درمان مشکلات روانی می‌شدند. الان ما «روان‌شناس‌زده» شده‌ایم. چون روان‌شناس زیاد و در دسترس است مشکلات را بزرگ و خیلی زود به روان‌شناس مراجعه می‌کنیم. حواس‌مان باشد که فکر نکنیم همه راه‌های روان‌شناسی، پیچیده هستند. دکتر ملک‌محمد در پایان گفت:‌ یک روان‌شناس آمریکایی ۴۰۰میلیاردر آمریکایی را از نظر سطح شادی بررسی کرده و دیده بود شادی آنها با میانگین شادی در آمریکا تفاوتی ندارد. ما باید بپذیریم که «رنج» سهم آدمی است و اگر آدمی رنج نکشد، آدم نیست. ضمنا این کتاب را باید در حد یک کتاب بدانیم.

«نشخوار ذهنی» کتاب یک‌بارخواندن نیست
شاهین غفاری مترجم کتاب هم در این باره گفت: تلاش کردم که متن گویا باشد. کتاب را انتشارات فلسفه معرفی کرد و من علاقه‌مند شدم و دیدم که نویسنده هم دکترای روان‌شناسی دارد و همین نظرم را جلب کرد. به نظرم کتاب مفیدی بود و کار ترجمه را شروع کردم و اگر انتقادی هست پذیرا هستم تا در کارهای دیگر از آنها استفاده کنم.
یک نکته جالب این کتاب این است آزمایش‌هایی را در کتاب می‌بینید که یا نویسنده خودش انجام داده یا در دانشگاه‌ها انجام شده است یعنی همه تکنیک‌ها اثبات‌شده است. من ندیده بودم که نویسنده‌ای تا این حد بر استناد تکیه داشته باشد. کتاب «نشخوار ذهنی» هم کتاب یک‌بارخواندن نیست و مطالبی دارد که باید چندین بار آن را خواند.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...