رمانی جاسوسی و بازتابی از وضعیت جهان در اوایل سال‌های 1950 است؛ یعنی در حال و هوای جنگ سرد... روان‌پزشکی در نیویورک... در پی جدایی ناگهانی از همسرش که آلمانی و جاسوس نازی‌هاست، زادگاه خود را ترک کرده است... انستیتوی جنگ روانی امریکا... با ایجاد روان‌پریشی ناشی از ترس و بدگمانی، احساسات ضدکمونیستی نابود می‌شود

سرگیجه‌ی نیمه‌شب [Pulnocni pacient اگون هوستوفسکی

سرگیجه‌ی نیمه‌شب [Pulnocni pacient]. اثری از اگون هوستوفسکی1 (1908-1973)، یکی از بزرگترین نویسندگان معاصر چک، که ابتدا در 1954 به زبان انگلیسی (نویسنده در تبعید به سر می‌برد) و سپس به زبان فرانسوی و چک منتشر شد. هانری ژرژ کلوزو2 از روی آن فیلم مشهوری ساخت با عنوان «جاسوسان».

رمان، بازتابی از وضعیت جهان در اوایل سال‌های 1950 است؛ یعنی در حال و هوای جنگ سرد. این موضوع برای قابلیت استثنایی هوستوفسکی در تحلیل روان‌شناختی و هنر بزرگ او در کار روایت است تا برخی از فکر و خیال‌های شخصی و جهانی خود را بیان دارد. قهرمان ماجرا، دکتر مالیک3 که پیش از جنگ جهانی دوم، و در پی جدایی ناگهانی از همسرش که آلمانی و جاسوس نازی‌ها است، زادگاه خود بوهم (بوهمیا)4 را ترک کرده است، کم و بیش به کار روان‌پزشکی در نیویورک مشغول است. سرهنگ هاوارد5 از انستیتوی جنگ روانی امریکا با او تماس می‌گیرد و دکتر مالیک به قضیه‌ی مشکوکی در براندازی کشیده می‌شود: خرابکاری هولناکی موجب خواهد شد که با ایجاد روان‌پریشی ناشی از ترس و بدگمانی، احساسات ضدکمونیستی درهم شکسته شود.

روان‌پزشک تیره‌بخت در درمانگاه خود، که جاسوسان شوروی و امریکا را در کنار هم جای می‌دهد، می‌کوشد تا وضعیت خود را دریابد و به اعماق روح «مشتریان» خود نفوذ کند و بی‌مفهوم‌بودنِ «مأموریت» آنها را مشخص نماید. پس از خودکشی سرهنگ خائن و خودکشی آلفونس6 جوان، مجری اصلی خرابکاری، مأموران کمونیست یکی از افراد خود را که دچار تزلزل شده بود از پای درمی‌آورند، اما خود به دست امریکاییان می‌افتند.

دکتر مالیک، که دیگر توانی برایش نمانده و دچار ملاحظات اخلاقی شده است، سرانجام تصمیم می‌گیرد که برای درمان جسم‌ها به جنوب ایالات متحد برود. در جوی شبانه و نمناک، ملاقات‌ها و صحنه‌های خشن و مباحثات ظریف از پی هم می‌آیند و بافت رمانی جاسوسی و پرهیجان را شکل می‌دهند که بحثی پرشور درباره‌ی اوضاع فکری مردمان امروز و برخی از مسائل مهم بشری و اخلاقی دوران ما را به همراه دارد. این اثر الزاماً برخی از رمان‌های گراهام گرین7 را به یاد خواننده می‌آورد.

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش


1. Egon Hostovsky 2. Henri Georges Clouzot
3. Malik 4. Bohemia 5. Howard 6. Alfons
7. Graham Greene

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...