شناخت سینما دشوار نیست | الف


شناخت ژانر در سینما (و همچنین ادبیات) یکی از الزامات نقد هنری محسوب می‌شود، ابزاری مطمئن برای پرداختن به سوژه (اینجا فیلم و سینما)، در راستای بررسی و تحلیل محتوا و فرم آن. اثبات چنین ادعایی چندان دشوار نیست، کافی است نگاهی بیندازیم به چگونگی شکل گیری ژانرها : «ژانرهای سینمایی در ابتدای پیدایش خود ناظر به قراردادی نانوشته بین استودیوهای فیلمسازی و مخاطبان بوده اند به این صورت که انتظارات تماشاگران از فیلمها و استقبال آنها از آثار مشخص فیلمسازان و تهیه کنندگان را به سمت تولید آثاری با قواعد امتحان پس داده سوق می‌دادند تا با تکرار آن قواعد راهی برای بازگشت و تامین سرمایه بیابند» (ص ۱۵ راهنمای ژانر) درواقع اول فیلمها ساخته شدند و از دل اشتراکات آنها دسته بندی ژانری شکل گرفت و در مرحله بعد شناخت این ژانرها و ویژگی هایشان به یکی از روشهای بررسی و تحلیل فیلمها بدل شد. البته این بخش از ماجرا بیشتر توسط منتقدان انجام شده که به دنبال روش‌هایی برای دسته بندی و تحلیل فیلمها بوده اند.

راهنمای ژانر (معرفی و بررسی ده گونه سینمایی) یحیی نطنزی

بنابراین ژانرها به عنوان ابزاری برای تفکیک و دسته بندی فیلمها بستر مناسبی را در اختیار ما قرار می‌دهند تا نخستین گامها را برای تحلیل و شناخت فیلمها برداریم، به این ترتیب که با استفاده از ویژگی‌هایی که برای هریک از این دسته‌های شناسایی شده، فیلم مورد نظر خود را مورد بررسی و سنجش کیفی قرار دهیم.

تشخیص ژانرهای سینمایی شاید به ظاهر ساده به نظر برسند، اما وقتی از آنها به عنوان بستری برای تحلیل ویژگی‌ها و ارزش‌های سینمایی (هنری) یک فیلم استفاده شود، بسیار پیچیده خواهند بود. چرا که ژانرهای گوناگون هریک به نوعی از پشتوانه‌ی غنی تاریخی‌ برخوردارند که با گذر زمان پوست انداخته و تغییر می‌کنند، ویژگی‌هایی از آنها حذف شده و ویژگی‌هایی تازه به آنها افزوده می‌شود. بنابراین برخورداری از ماهیتی این چنین که در حال دگرگونی و تغییر است باعث می‌شود ژانر نسبتی با زمانه برقرار کند که در تحلیل‌های ژانری از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. (برای نمونه تفاوت ژانر وسترن در دهه پنجاه میلادی با ژانر وسترن در دهه نود را در نظر بگیرید)

با توجه به آنچه گفتیم می‌توان حدس زد که تا چه اندازه ژانرها و شاخصه‌هایشان وابسته به خاستگاه جغرافیایی و به تبعیت از آن فرهنگ و تاریخ آن جغرافیاست. فرهنگی که با رسوخ در زندگی فردی و اجتماعی در فیلمها نیز منعکس شده و نهایتا سر از ژانرها در آورده است. به نظر ژانر وسترن نمونه بسیار خوبی برای درک این ویژگی مهم است. ژانری که خاستگاه آن سینمای امریکاست (البته به دلیل قدمت و قدرت سینمای امریکا اغلب ژانرها به نوعی از دل سینمای امریکا برخاسته اند) ژانر وسترن به لحاظ محتوایی با تاریخ و فرهنگ غرب امریکا گره خورده است، بسیاری از شاخصه‌های بصری و محتوایی آن از دل این فرهنگ بیرون آمده است. که تکرار آنها در نخستین تولیدات این فیلمها به تدریج ویژگی‌های این ژانر را شکل داده است. اما در همین ژانر که به شدت متکی به خاستگاه خود است نیز می‌توان ویژگی‌هایی یافت که در نظامهای فرهنگی و اجتماعی دیگر نیز قابل مشاهده است.

اهمیت درک و شناخت ژانر بر علاقمندان جدی سینما پوشیده نیست، اما این مسئله که فی نفسه در مطالعات سینمای جهان از اهمیت بسیاری برخوردار است، وقتی وارد سینمای ایران می‌شود، چه از منظر تولید آثار سینمایی و چه از منظر بکارگیری آن در مطالعات سینمایی از اهمیتی دو چندان برخوردار می‌شود. بخش مهمی از این مسئله ناشی از تفاوت‌های فرهنگی و تاریخی خاستگاه اصلی ژانرها و عناصری ست که پشتوانه این ژانر‌ها شناخته می‌شوند. مسئله‌ای که باعث می‌شود که این سوال به وجود آید که آیا بدیل این ژانرها در ایران، در امتداد الگوهای تثبیت شده اصلی ژانرها قرار می‌گیرند یا نه؟

در همین زمینه در پیشگفتار کتاب «راهنمای ژانر (معرفی و بررسی ده گونه سینمایی)» نیز از زبان حسین معززی‌نیا آمده: «جایگاه، تعریف و اهمیت ژانر در سینمای ما همیشه مسئله‌ای مبهم و سوءتفاهم برانگیز بوده. هرچه‌قدر در حوزه‌ی تولید ابهام داریم، در تعریف و تحلیل مبانی ژانر نیز دچار آشفتگی هستیم. به آرشیو مطبوعات و کتاب‌های سینمایی‌مان که سر بزنید، از دهه‌های دور تا سال‌های اخیر، به‌ندرت متن خوب و جامعی در تعریف مفهوم ژانر و دامنه‌های آن می‌یابید ... در نتیجه، بسیاری از جوان‌های سینمادوست و آنها که تازه به مطالعات سینمایی علاقه‌مند شده‌اند، از همان ابتدا با اطلاعات غلط و تعاریف ناقصی مواجه می‌شوند که آنها را درباره‌ی مفهوم و کارکرد ژانر دچار گمراهی می‌کند». (ص۱۴)

باید پذیرفت که با وجود رشد چشمگیر کتابهای تئوریک در حوزه سینما هنوز جای کتابهایی جامع در حوزه بررسی و شناخت ژانرهای سینمایی با توجه به اهمیت بسیار این حوزه خالی ست.(1) بنابراین تا حد زیادی این ادعای نویسنده کتاب را می‌توان پذیرفت که «راهنمای ژانر؛ معرفی و بررسی ده گونه‌ی سینمایی»، تلاش شده در قالب یک اثر کاربردی مسیر این شناخت هموار شود. خوانندگانی که پیش از این مجبور بودند دانش سینمایی خود را در زمینه‌ی ژانرها با رجوع به منابع پراکنده و محدود افزایش دهند حالا مجموعه‌ای مفصل در اختیار دارند که قرار است تصویر دقیقی از ده ژانر اصلی سینمایی برایشان ترسیم کند.»

کتاب راهنمای ژانر که به کوشش یحیی نظری و توسط نشر چشمه منتشر شده، در واقع حاصل مجموعه پرونده‌هایی ست که چندی پیش در مجله ۲۴ منتشر می‌شد. پرونده‌هایی موضوعی که بخشی از آنها به معرفی ژانرهای سینمایی اختصاص داشتند؛ مجموعه مطالبی ساده و آموزشی که به نیت شرح مبانی اولیه سینما گرد آوری (ترجمه و تالیف شده بودند). یحیی نطنزی با کنارهم قرار دادن این پرونده ها، بازنگری و افزودن مقالاتی به آن مجموعه حاضر را گرد آورده که نباید آن را با یک کتاب جامع در حوزه ژانر اشتباه گرفت که خود اثر نیز چنین ادعایی را ندارد بلکه معطوف به معرفی و بررسی ده گونه سینمایی از جمله علمی-خیالی، وحشت، فانتزی، انیمیشن، کمدی، تاریخی، نوآر، جنگی، وسترن و ملودرام است. البته در این رهگذر از زیر ژانرها نیز غفلت نشده و برای مثال در گونه سینمای وحشت به زیر شاخه‌های "اسلشر"، "اسپلتر"، "جی هارور"، "جالو"،"کی هارور" و " فیلم‌های زامبی محور" نیز به طور کلی اشارات سودمندی شده است.

به این ترتیب کتاب حاضر در واقع حاصل قلم نویسندگان و مترجمان گوناگونی ست که نطنزی کوشیده در قالبی کارآمد و سودمند برای علاقمندان این حوزه آنها را تنظیم کند به گونه‌ای که لااقل در حوزه این ده ژانر علاوه بر آشنایی با مبانی اولیه و اصلی ژانرها پاسخگوی سوالات احتمالی نیزباشد.

از جمله ویژگی‌های قابل اشاره کتاب که آن را از دیگر آثار مشابه متمایز می‌سازد بخشهایی ست که به بررسی و تبیین شاخصه‌های این ژانرهای ده‌گانه در سینمای ایران پرداخته است و کوشیده نسبت سینمای ایران با این ژانرها را روشن ساخته و از این منظر به دلایل فقدان برخی ژانرها در سینمای ایران نیز بپردازد.

به گمان نگارنده کتاب راهنمای ژانر، آنگونه که از عنوان آن انتظار می‌رود اثری بسیار سودمند برای شناخت ده ژانر مورد اشاره محسوب می‌شود، ساختار کتاب متکی به متنهایی کوتاه است که پازل‌وار در کنار هم نشسته چشم انداز مورد نظر مولف کتاب را کامل می‌کند، این اجازه را می‌دهد که خواننده به واسطه کوتاهی متنها ارتباط ساده تری با آنها برقرار سازند، مخصوصا که سادگی زبان آنها نیز مزید بر آن شده تا علاوه بر راحتی ارتباط با کتاب، اثری کارآمد برای برداشتن نخستین گامها در جهت درک بهتر فیلم و سینما باشد. هر چند که از چنین ساختاری نمی‌توان انتظار ایجاز و یک دستی متونی را که توسط یک نویسنده و با رویکردی از پیش برنامه ریزی شده نوشته شده، داشت.

با این حال کتاب حاضر آنقدر مطلب خواندنی و ارزنده در خود جمع کرده است که بتوان به علاقمندان سینما پیشنهاد کرد که در خواندن آن تردید نکنند. البته باید توجه داشت راهنمای ژانر اثری نیست که آن را یکبار خواند و از آن را کنار گذاشت، بلکه ماهیت کتابی مرجع را دارد که علاقمندان سینما به مناسبت‌های مختلف می‌توانند به سراغ آن بروند.

پی نویس:
1- البته در حوزه ژانر‌های سینمای می‌توان به کتابهای ژانرهای سینمایی اثر رافائل موان ترجمه علی مهابادی از نشر مینوی خرد و ژانرهای سینمایی (از شمایل‌شناسی تا ایدئولوژی) اثر کیت بری گرانت با ترجمه شیوا مقانلو از نشر بیدگل اشاره کرد. اما این کتابها با وجود ارزشمندی از زبانی دشوار و تخصصی تر برای مخاطبان حرفه‌ای متون سینمایی برخوردارند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...
خاطرات برده‌ای به نام جرج واشینگتن سیاه، نامی طعنه‌آمیز که به زخم چرکین اسطوره‌های آمریکایی انگشت می‌گذارد... این مهمان عجیب، تیچ نام دارد و شخصیت اصلی زندگی واش و راز ماندگار رمان ادوگیان می‌شود... از «گنبدهای برفی بزرگ» در قطب شمال گرفته تا خیابان‌های تفتیده مراکش... تیچ، واش را با طیف کاملی از اکتشافات و اختراعات آشنا می‌کند که دانش و تجارت بشر را متحول می‌کند، از روش‌های پیشین غواصی با دستگاه اکسیژن گرفته تا روش‌های اعجاب‌آور ثبت تصاویر ...