یک داستان باحال | جام جم


پیشنهاد می‌کنم اگر وقت ندارید خواندن داستان «سیروان» [اثر محمد ستاری وفایی] را شروع نکنید، چون بخواهید و نخواهید مجبورید تا ته داستان بروید. داستان یک پروداکشن سنگین و پر‌هزینه دارد به گونه‌ای که سینما یا تلویزیون اگر بخواهد مینی‌سریال سیروان را بسازد به پول و تکنیک فراوان نیاز دارد. نثر کتاب رسمی از نوع با وقار و متین و البته شسته‌رفته است که با اولین حادثه و گره در همان ابتدای داستان، مخاطب را درگیر و همراه خود می‌کند.

خلاصه رمان سیروان» [اثر محمد ستاری وفایی]

سیروان از حیث داستانی، توپر است، یعنی آن‌قدر «ماجرا» وجود دارد که مجال و بهانه‌ای برای جمله‌بازی و لغت‌بازی نیست. با این‌که داستان سیروان کم‌حجم نیست و قطر قابل قبولی دارد، اما انگار در نهایت ایجاز نوشته شده، یعنی آن‌قدر حادثه‌ها و ماجراها پشت سر هم می‌آید که انگار دست نویسنده پر است‌.

ادبیات راوی، بازجو شونده است و نثر با توجه به مضمون و کشور قصه، منطقی و رسمی است. مخاطب دوست دارد در دوره حرفه‌ای و آموزشی سیروان شرکت کند‌. ما با یک داستان امنیتی- جنایی روبه‌رو هستیم و نویسنده برای ثبت وقایع و جزئیات، حافظه‌ای عجیب دارد.

با خواندن سیروان، چیزهایی را تجربه می‌کنیم که ممکن است در تمام عمر نتوانیم. نویسنده تقریبا درباره هر حوزه‌ای که می‌نویسد «اطلاع کافی» دارد و این مسأله داستانش را سرپا و متعین کرده است. مخاطب، مشتاق می‌ماند بداند سرنوشت سیروان که در تله گیر کرده، چه می‌شود. البته باید اشاره کرد تنها نقطه ضعف کتاب اصول دین بی‌فایده‌ای‌ است که بیان می‌شود و البته در دل داستان هضم می‌شود؛ این حرف‌های درست در خارج از داستان، دست‌اندازهایی ایجاد کرده که کاش به این شکل نمی‌بود‌.

کماکان می‌توان اشاره کرد، نویسنده به مضمون و شکل ادبیاتی که می‌نویسد، مسلط است و نیز ریتم و لحن را هم توانسته منطقی نگه دارد. فیزیک جملات داستان کاملا درست است و این فیزیک، شیمی داستانی می‌سازد. فضای داستان بین‌المللی است و نویسنده، هندسه داستانش را می‌شناسد. آن‌قدر داستان سیروان باورپذیر شده که داستان انگار، مکتوب‌شده اعترافات است مقابل بازجو. آن‌قدر واقعی به نظر می‌آید که انگار واقعه حقیقی است و نویسنده آن را خوب نوشته است. آن‌قدر که راوی کاملا حواسش به جزئیات پیرامونش هست و از سیستم نثر روایت در دیالوگ‌ها استفاده شده است. کلا داستان سیروان، «جغرافیاشناس»، «آدرس‌شناس» و «نویسنده‌شناس» است. سناریویی دقیق و نویسنده‌ای با اصول اخلاقی.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...