چندین ره پیداست | هم‌میهن


هنگامی که از «سیاست» سخن به میان می‌آید، هر کسی از ظن خود یار این اصطلاح می‌شود. مهدی فدایی‌مهربانی در کتاب «چه باشد آنچه خوانندش سیاست؟»، به شش گرایش متفاوت در فهم سیاست اشاره می‌کند: سیاست به‌‌مثابه دانشی ذیل حکمت و فلسفه، سیاست به‌عنوان فن و ابزاری برای حکومت‌کردن اخلاقی، سیاست عملی یا همان هنر اعمال و حفظ قدرت، سیاست چونان یک علم، سیاست مبتنی بر خشونت و زور عریان که خود را بی‌نیاز از مقبولیت نزد مردم می‌داند و درنهایت گرایش‌های ضدسیاست و آنارشیستی که دعاوی سیاست درباره مدیریت مطلوب، سعادت موعود و... را به‌کلی مردود می‌شمرند.

فلسفه سیاسی؛ درآمدی کامل» [Political philosophy : a complete introduction] کلر چمبرز و فیل پاروین [Phil Parvin & Clare Chambers]

همین گرایش اخیر ازقضا در جوامع درمانده، مصیبت‌زده و توسعه‌نایافته که مردمان احساس می‌کنند سیاست، پدر و مادر ندارد و چیزی جز کلاهبرداری، شیادی و شارلاتانی نیست، محبوبیت بیشتری دارد و اگر با خیلی از مردمان این کشورها باشد، ترجیح‌شان این است که نه نامی از سیاست بشنوند، نه کاری با سیاست داشته باشند. برخی از آنها فراتر از این هم رفته و ادعا می‌کنند که اگر با سیاست کاری نداشته باشند، اخبارش را نشنوند و در امورش مشارکت نورزند، سیاست نیز با آنها کاری ندارد و میان این دو خصم، آشتی موقت و موفقی برقرار خواهد شد. واقع امر البته جز این است؛ زیرا کافی ا‌ست نخستین پاراگراف کتاب «فلسفه سیاسی؛ درآمدی کامل» [Political philosophy : a complete introduction]، نوشته کلر چمبرز و فیل پاروین [Phil Parvin & Clare Chambers] را بخوانیم تا دریابیم چگونه مسائل سیاسی به زندگی روزمره ما آدمیان گره خورده‌اند و برای نمونه، منِ ایرانی هر شب با آنها می‌خوابم و هر روز با آنها بیدار می‌شوم: «آیا دولت حق دارد از شهروندان ثروتمندتر مالیات بگیرد و آن را به شهروندان فقیرتر بدهد؟ چگونه می‌توان از این اندیشه دفاع کرد که انسان‌ها حق و حقوقی دارند؟ چگونه می‌توان برابری زن و مرد را تضمین کرد؟ آیا دولت‌های ثروتمندتر تکلیف اخلاقی دارند که بخشی از ثروت و دارایی خودشان را به دولت‌های فقیرتر بدهند؟ آیا دولت‌های دموکراتیک باید از اراده اکثریت پیروی کنند، حتی اگر چنین کاری به سرکوب گروه‌های اقلیت بینجامد؟»

پاسخگویی به چنین پرسش‌هایی اغلب در حیطه اختیار و صلاحیت همان گرایش اول فهم سیاست که به‌طور مختصر آن را «فلسفه سیاسی» می‌نامند، است زیرا در پاسخ به چنین سوالاتی شاید نخست تصور این باشد که اینها مسائلی هستند که باید در «عمل» حل‌وفصل یا به تعبیر مطلوب سیاستمداران، «مدیریت» شوند، اما کمیت عمل در این ماجرا گاه لنگ است و مطمئن‌ترین و مطلوب‌ترین حالت مواجهه با این پرسش‌ها، فهم آنها در ساحت نظری و فلسفی است. به‌بیانی‌دیگر تا درک ما از مفاهیم سیاسی و خود سیاست روشن نشود و درنیابیم که مفاهیمی چون آزادی (منفی و مثبت)، برابری، قدرت، دموکراسی، حق، تکلیف و... بر چه دلالت دارند، میان آنها چه رابطه‌ای وجود دارد، غایات و ارزش‌های سیاسی کدامند، کدام‌یک بر دیگری اولویت دارد و... احتمالاً نخواهیم توانست به نظمی سیاسی برسیم که در آن آدمیان احساس امنیت، آزادی، عدالت، رفاه، شادی و... داشته باشند یا لااقل به تعداد بیشتری از آنها برسند.

کتاب «فلسفه سیاسی؛ درآمدی کامل» را می‌توان یکی از بهترین کتاب‌هایی دانست که به این پرسش‌ها می‌پردازد. تاکید عمده کتاب البته بر سنت فلسفه سیاسی - تحلیلی است. در بخش اول کتاب مفاهیم اساسی سیاست مورد بررسی قرار می‌گیرند و در بخش دوم نظریه‌هایی که براساس درک‌های متفاوت از این مفاهیم سازماندهی شده‌اند، تقریر و مقایسه می‌شوند. این نظریه‌ها عبارتند از: فایده‌جویی، عدالت به‌مثابه انصاف جان رالز، آزادانگاری (لیبرتاریانیسم)، برابری‌طلبی مبتنی بر بخت، جماعت‌گرایی، لیبرالیسم سیاسی، کمال‌گرایی و خنثی‌بودن دولت، چندفرهنگ‌گرایی، فمینیسم، عدالت جهانی و عدالت بینانسلی. ترجیح هر کدام از ارزش‌ها و پذیرش هر کدام از این نظریه‌ها که درواقع شکلی از چینش متفاوت ارزش‌های سیاسی هستند، پیامدهای متفاوتی به‌بار می‌آورد و به‌همین‌دلیل نزاع میان این نظریه‌ها را نباید صرفاً بحثی نظری و محصور در دایره برخی نخبگان فکری علاقه‌مند به بحث‌های فلسفی دانست، زیرا برای نمونه حاکمان و حکومت‌ها براساس همین نظریه‌هاست که تصمیم می‌گیرند میزان مالیات را کم و زیاد کنند، در بعد حقوقی میان زنان و مردان برابری قائل باشند یا خیر، نسبت به یک ایدئولوژی خاص تمایل داشته باشند و شهروندان را براساس نزدیکی‌شان به این ایدئولوژی تشویق کنند یا دراین‌زمینه بی‌طرفی پیشه کنند، به مردمان سایر کشورها کمک کنند یا نه؟ و...

با این تفاسیر با خواندن این کتاب آکنده از مثال‌های ساده متوجه می‌شویم که وضعیت امروزمان نتیجه کدامین تصمیم‌های پیشین بنیادین است که گرفته‌ایم و اگر درکی و انتخابی دیگر داشتیم، احتمالاً در چه وضعیتی به‌سر می‌بردیم. مطلوب آدمیان عموماً البته این است که خر و خرما را با هم داشته باشند، اما با خواندن این کتاب متوجه می‌شویم که خیلی‌مواقع چاره‌ای از انتخاب تصمیم‌های سخت نداریم و نمی‌توان همه ارزش‌ها را با یکدیگر و همزمان تحصیل کرد. به بیانی دیگر و با اندکی تغییر در شعر «چاووشی» مهدی اخوان ثالث: «چندین ره پیداست» و «نوشته بر سر هر یک به سنگ اندر/ حدیثی کش نمی‌خوانی بر آن دیگر». کتاب حاضر جدا از اینکه ذهن شما را نسبت به چنین مباحثی درگیر می‌کند، دو حُسن عمده دیگر دارد؛ یکی اینکه بسیار خوش‌خوان، روان و البته دقیق نوشته و ترجمه شده و دیگری آنکه، می‌تواند به‌عنوان یک کتاب درسی نیز مورد استفاده مدرسان و دانشجویان سیاست قرار بگیرد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...