عکس‌هایی از زندگی | آرمان ملی


لزلی نکا آریما [Lesley Nneka Arimah] به قول نیویورک‌تایمز نیویورک‌تایمز «قصه‌گویی بامزه، کنایه‌پرداز و شهرآشوب» است که تاکنون جوایزی چون اُ. هنری و نامزدی دریافت جایزه‌های معتبری چون جایزه‌ بین‌المللی کشورهای آفریقایی و قلم برترِ کِین را در کارنامه‌ ادبی خود دارد. «سقوط از بلندای آسمان» [What it means when a man falls from the sky] شناخته‌شده‌ترین اثر این نویسنده نیجریه‌ای است که گاردین آن را «ترکیب غریبی از شجاعت و ظرافت»، بوستون‌کلاب آن را «خلاق و بازیگوش» و اِن‌پی‌آر، اثری «بهت‌آور و اصیل» توصیف کردند. «سقوط از بلندای آسمان» با ترجمه سهند درویشی از سوی نشر خوب منتشر شده است.

لزلی نکا آریما [Lesley Nneka Arimah] سقوط از بلندای آسمان» [What it means when a man falls from the sky]

این مجموعه‌داستان با تک ‌عکسی بهت‌آور شروع و با «رستگاری» تمام می‌شود. در این میان به خداوندگان رود و مورچه سری می‌زند و از ریاضیدان‌هایی می‌گوید که «غم‌کارند»؛ غمِ مردم را محاسبه و از بدنشان «تفریق» می‌کنند، درست مثل جراحی عفونت. داستان‌ها ایده‌هایی جاه‌طلبانه‌ و ساختاری پیچیده دارند، ولی شگفتی‌ آنجاست که تمام این پیچیدگی‌ها عاقبت در قالب یک عکس در خاطر خواننده می‌ماند؛ به عبارت دقیق‌تر، از منظر فنی، پیرنگ بیشترِ داستان‌ها یک عکس است، عکسی که نویسنده به کمک افکار و سیالان ذهنی شخصیت‌ها و فلش‌بک‌ها، تاجای‌که کش بیایند، به‌شان عمق می‌دهد.

نمونه پرداخت‌شده‌ این کار را در همان داستان اول -آینده به نظر روشن است- انجام می‌دهد. داستان با تک‌‌عکسی از صحنه‌ بازکردن دری شروع می‌شود. اِزینما در تمام داستانِ چندصفحه‌ای مشغول بازکردن دری است‌‌. بازکردن یک در مگر چقدر طول می‌کشد؟ مضمون مکرر (موتیف) این داستان همین در است که انگار بهتر است بسته بماند، چراکه خدا می‌داند با بازشدن آن چه اتفاق‌ها که ممکن است بیفتد. از طریق همین در است که ما با تاریخچه‌ چند نسل خانواده‌ اِزینما و تحولات سیاسی و اقتصادی آن دورانِ نیجریه آشنا می‌شویم.

در داستان «وحشی»، آدا از پله‌هایی بالا می‌رود که عکس‌های تولد دخترخاله‌اش را روی دیوار زده‌اند. از یک‌جایی به بعد، حوالی نوجوانی، دیگر هیچ عکسی روی دیوار نیست، درحالی‌که یک نوزاد نیز پایش به خانواده باز شده است. نویسنده با ظرافت تمام به خواننده حالی می‌کند که دختر نوجوان در همان سن به شکلی نامنتظره بچه‌دار شده و این به معنای بزرگ‌شدن نیست، بلکه به معنای طردشدگی و دورافتادگی است، هرچند خانواده نوزاد را نگه‌ داشته‌اند، ولی او را نه به‌عنوان پسر، بلکه برادرِ خانواده جا می‌زنند، حتی در درونی‌ترین و شخصی‌ترین لحظات نیز این بازی روی پرده در حال نمایش است. نکته‌ برجسته‌ این اثر، سنگینی سایه‌ ناتورالیسم بر سرِ تمامِ داستان‌ها است. مضمون غالب و همه‌جاحاضرِ داستان‌های این مجموعه گریزناپذیری از رخدادهای گذشته و ناتورالیسم حاکم در رشد و بلوغ آدم‌ها است. همه شخصیت‌های این مجموعه‌داستان در عین حال که با شتاب به داخل ماجرایی نامعلوم می‌روند، به همان اندازه از آن فراری‌اند. در «وحشی»، شخصیت اول داستان از دخترخاله‌اش فراری است، ولی درنهایت چاره‌ای جز در آغوش‌کشیدنش ندارد. نکته جالب‌تر این داستان آن است که مادر که کاسه‌ صبرش از دست دختر لبریز شده می‌گوید «خدایا، این دختر رو کیْ بزرگ کرده؟»

در «داستان‌های جنگ»، شخصیت اول از مادر و پدرش تا جای ممکن دوری می‌کند، ولی غافل از اینکه تمام شخصیت و وجودش را نه حتی پدر، بلکه دوست پدر که مرتب به‌شان سر می‌زد، سر و شکل داده است. اِزینمای داستان «آینده به نظر روشن است» صرفا به دلیل خواهربودن، تیری به کمرش شلیک می‌شود؛ چگونه کسی می‌تواند خواهر نباشد؟ در داستان «سقوط از بلندای آسمان» نئوما به‌طور مستمر و خستگی‌ناپذیر از پدرش فرار می‌کند و حاضر نیست حتی لحظه‌ای او را ببیند، چون علی‌رغم توصیه‌های همکارانش، تلاش کرده بود پدرش را «غم‌کاری» کند و غم را از بدنش تفریق کند؛ هرچند درنهایت چاره‌ای جز بازگشت به‌سوی پدرش ندارد. در خصوص ترجمه اثر، خود مترجم مقدمه جالبی نوشته که جای تامل دارد و ردپای آن را در اثری که ترجمه کرده، می‌توان دید. «در ترجمه این مجموعه تلاش شده است واحد ترجمه متن در نظر گرفته شود و روح اثر منتقل شود، نه تک‌تک کلمات و جملات و همان‌گونه که خواننده انگلیسی‌زبان از خواندن داستان‌ها لذت می‌برد، خواننده فارسی‌زبان نیز از خواندن داستان‌ها به زبان فارسی محظوظ شود.» آن چیزی که مترجم روح اثر نامیده، همان تاثیری است که تمام خوانندگان ادبیات در پی درک و دریافت آن هستند؛ آنطور که می‌توان گفت در این مجموعه نیز خواننده با داستان‌هایی «سرزنده و گیرا» طرف می‌شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...