محمدحسین خسروپناه درباره کتاب «آنچه بر من گذشت» خاطرات عارف (علی) پاینده گفت: راوی از وضعیت زندانیان، زندانبان‌ها و تحولات زندان‌ها برای ما روایت کرده است. به طوری که کتاب یکی از منابع دست اول زندان‌های دوره پهلوی دوم است.

خاطرات عارف(علی) پاینده محمدحسین خسروپناه درباره کتاب «آنچه بر من گذشت»

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، محمدحسن خسروپناه درباره کتاب «آنچه بر من گذشت» گفت: این کتاب دربرگیرنده خاطرات عارف(علی) پاینده است که به وقایع دهه 1330 تا اواسط دهه 1360 می‌پردازد و نشان می‌دهد که پاینده تقریبا سی سال فعالیت سیاسی داشته است.

وی با اشاره به جزییات بیشتری درباره «آنچه بر من گذشت» افزود: پاینده ابتدا زندگی شخصی‌اش را مرور می‌کند و پس از آن به شرایط و فعالیت سیاسی در دهه 30 در میان جوانان و نوجوانان می‌پردازد، راوی فعالیت سیاسی را از همین رده سنی آغاز کرده و از تشکل‌هایی که آن موقع فعالیت داشتند نام می‌برد که امروز حتی نامی از برخی تشکل‌ها در تاریخ‌نگاری ما نیست، البته این موضوع بیشتر به ضعف در تاریخ‌نگاری برمی‌گردد.

مولف و پژوهشگر کتاب‌های تاریخ معاصر بیان کرد: راوی درباره بسیاری از تشکل‌ها و محفل‌های سیاسی دهه 30 توضیح می‌دهد تا به سال 49 می‌رسد و پس از آن به وضعیت زندان‌ها می‌پردازد که در آن موقع چه شرایطی داشتند و وقایع زندان، نظرات احزاب و فعالیت‌های گروه‌های سیاسی و محفل‌هایی که در زندان‌ها بود، شرح می‌دهد.

خسروپناه گفت: تصور می‌کنم پاینده از اواخر آذر 1349 به زندان می‌رود تا سال 56. برای همین بخش زیادی از خاطرات پاینده به زندان اختصاص دارد و جزو معدود اسناد و مدارکی است که درباره زندان‌های حکومت شاه در ایران نوشته شده است که شامل مشخصات کامل زندان اعم از وضعیت ساختمان و نقشه آن را توضیح می‌دهد و همچنین اطلاعاتی درباره گروه‌ها، افراد و نحوه ارتباط سازمان‌ها و احزاب زندانی شده و فعالیت آنها در محبس به ما ارائه می‌دهد.

وی درباره اطلاعات کتاب «آنچه بر من گذشت» ادامه داد: به عبارتی روایت پاینده از معدود خاطراتی است که درباره زندان‌های حکومت محمدرضا پهلوی اطلاعات خوبی دارد، از جمله درباره زندان عشرت‌آباد -می‌توانم بگویم شاید نتوانید اطلاعاتی درباره آن پیدا کنید- در این کتاب اطلاعات بسیار قابل توجهی آمده است. پاینده در زندان‌های عشرت‌آباد، قزل‌قلعه، قزل‌حضار، زندان موقت شهربانی که بعدا به کمیته مشترک شهرت یافت، زندانی بود و در پایان هم مدتی را هم در زندان اوین گذراند. وی در زندان ارتش، جمشیدیه هم دورانی را گذرانده است. در واقع او در تمام زندان‌های تهران مدتی زندانی بوده است.

این پژوهشگر تاریخ در پایان سخنانش بیان کرد: راوی وضعیت زندانیان، زندانبان‌ها و تحولات زندان‌ها را برای ما روایت کرده است. به طوری که کتاب یکی از منابع دست اول زندان‌های دوره پهلوی دوم است و اگر کسی بخواهد در این رابطه پژوهش کند، این کتاب منبع بسیار مفیدی به شمار می‌آید به جز زندان زنان که ارتباطی با آنها نداشته است.

محمدحسین خسروپناه سال‌هاست که درباره تاریخ معاصر ایران پژوهش می‌کند و حاصل کارهایش در شکل کتاب و مقاله منتشر شده است

«سازمان افسران حزب توده ایران (۱۳۲۳-۱۳۳۳)»، «هدف‌ها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی»، «سازمان افسران حزب توده ایران از درون و درباره سازمان درجه‌داران حزب توده ایران»، «تجربه‌ای از همگرایی زنان آسیایی: کنگره نسوان شرق»، «فرقه عدالت ایران از جنوب قفقاز تا شمال خراسان ۱۹۲۰ - ۱۹۱۷»، «نقش ارامنه در سوسیال دموکراسی ایران (۱۹۰۵-۱۹۱۱)» و... برخی از کتاب‌های وی را تشکیل می‌دهند.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...