کتاب «سنایی و عطار؛ دیدگاه‌های فلسفی استاد غلامحسین دینانی» با تحقیق و تدوین اسماعیل منصوری‌لاریجانی توسط انتشارات سروش به چاپ دوم رسید.

سنایی و عطار؛ دیدگاه‌های فلسفی استاد غلامحسین دینانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، لاریجانی در مقدمه این‌کتاب می‌گوید:

سنایی در نیمه اول قرن پنجم هجری به‌دنیا آمد و در غزنه از دنیا رفت. شعر او در تقویت ادبیات عرفانی بسیار مؤثر بوده است. روزی از گلخن حمام عبور می‌کرد که دید مجذوب عاشقی به ساقی خود می‌گوید: «قدحی پرکن تا به کوری چشم ابراهیمکِ غزنوی، پادشاه مورد ستایشِ سنایی، بنوشم.» ساقی می‌گوید: «او پادشاهی عادل است.» پاسخ می‌دهد: «نه، او مردک بی‌انصاف و ناخشنودی است.» بار دیگر می‌گوید: «قدحی پرکن تا به کوری چشم سناییِ شاعر بنوشم که احمق است. لاف و گزافی چند فراهم آورده و شعر نام نهاده است.» حکیم سنایی چون این سخنان شنید، از حال برفت و دل او از مخلوق بگردید و از دنیا سرد شد و دیوان مدح ملوک را در آب انداخت و طریقت انقطاع و عبادت را شعار خود ساخت.

سنایی با اینکه از موضع اشاعره سخن می‌گوید، عارف و صوفی مشتاقی است که در راه سلوک قدم برمی‌دارد. درواقع، زبان رسمی او عرفان است و در قالب شعر، عمیق‌ترین معانی عرفانی را بیان کرده است. حکیم سنایی برخی از مسائل فلسفی را بی‌احساس شمرده و با یونان‌زدگی، به تعبیر امروزی غرب‌زدگی، مخالفت ورزیده است. به همین مناسبت می‌گوید:

شراب حکمت شرعی خورید اندر حریم دین
که محروم‌اند از این عشرت هوس‌گویان یونانی
برون کن طوق عقلانی به سوی ذوق ایمان شو
چه باشد حکمت یونان به پیش ذوق ایمانی

تدوین‌کننده کتاب «سنایی و عطار» می‌گوید بین عرفای بزرگ جهان اسلام کمتر کسی را می‌توان یافت که به اندازه عطار از اندیشه‌های فلسفی و روش فیلسوفان یونانی‌مآب اظهار بیزاری کرده باشد. او «کاف» کلمه کفر را بر «فا» ی فلسفه ترجیح داده است. عطار بدون تردید یکی از عرفای بزرگ جهان است که از روی تأمل سخن می‌گوید. درست است که عطار به سبک و اسلوب فلاسفه و بر اساس اصطلاحات آنان سخن نگفته است، ولی بسیاری از آثار خود را از روی تأمل و ژرف‌اندیشی به وجود آورده است. کدام اندیشمندی را می‌توان یافت که با کتاب منطق‌الطیر این عارف بزرگ آشنایی کامل داشته باشد و در نوعی حیرت و شگفتی فرو نرود؟ این کتاب آخرین مثنویات عطار و عالی‌ترین تجربه سلوکی اوست. به قول مولوی، تأمل همراه حیرت تو را به حضور حضرت حق می‌برد:

از سبب دانی شود کم حیرتت
حیرتت آرد به سوی حضرتت

شیخ عطار عقل فلسفی را خیال خوانده و خیال فلسفی را دورترین امور از شرع اسلام دانسته است:

مرد دین شو محرم اسرار گرد
وز خیال فلسفی بیزار گرد
نیست از شرع نبی هاشمی
دورتر از فلسفی یک آدمی
شرع فرمان پیمبر کردن است
فلسفی را خاک برسر کردن است
چون نباشد نور دل دل نیست آن
چون نباشد روح جز گل نیست آن

چاپ دوم این کتاب با ۱۴۸ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۶۰ هزار تومان عرضه شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...