رومینا مألوف | شهرآرا


صدمین نشست از سلسله‌جلسات نقد کتاب و شعر حوزه هنری خراسان‌رضوی با نقد کتاب شعر «من دیگری هستم» اثر مرضیه هاشم‌زاده برگزار شد.
عباس ساعی در ابتدای جلسه به عنوان اولین منتقد اظهار کرد: اینکه به وسیله‌ی این کتاب از سابقه و میزان تجربه‌ی شاعری، نمی‌توانیم دریافتی داشته باشیم، داوری را دشوار می‌سازد به ویژه که تاریخ شعر‌ها هم مشخص نشده است. با این حال مجموعه‌ی «من دیگری هستم» را یک مجموعه‌ی متوسط رو‌به‌بالا ارزیابی می‌کنم.

من دیگری هستم» اثر مرضیه هاشم‌زاده

وی گفت: علاقه‌ی بسیار شاعر به بدعت و نوآوری و تازگی از ویژگی‌های «من دیگری هستم» است. هنگامی که مخاطب پا‌به‌پای مجموعه جلو می‌آید هر لحظه انتظار دارد که چیزی او را شگفت‌زده کند. گاهی یک ردیف طولانی یا ردیفی که با چند نقطه تمام می‌شود یا قافیه‌هایی متفاوت این شگفت‌انگیزی را ایجاد می‌کند.

ساعی بیان کرد: گاهی اوقات هم شگفت‌زدگی‌های دیگری رخ می‌دهد؛ گاهی یک ترکیب زیبا، یک قالب متفاوت و... به طوری که می‌شود این مجموعه را یک کتاب نامعمول دانست. این کتاب از جنس کتاب‌های شعر معمولی نیست.

وی تصریح کرد: گاهی اتفاق افتاده که دو مصراع از نظر زبانی به هم گره خورده‌اند. مثل
«بعد از این مثل دو تا کفتر بی‌تاب، تلو
خورده باشیم میان دف و سنتور به هم»

این شاعر خراسانی بیان کرد: به نظر می‌رسد که شاعر خیلی با شعرهایش مهربان نبوده است. خیلی از شعر‌ها با یک مرور و توجه خود شاعر، می‌تواند اصلاح و به‌گزینی شود. مثل جایی که آمده است «سینه‌ام کوبشش شدید شده» و می‌شد گفت «کوبش سینه‌ام شدید شده». از این رو می‌توان گفت آشفتگی در قالب‌های شعر در این مجموعه تا حدودی عیان است.

ساعی افزود: در این کتاب، خواننده با چشم بسته هم می‌تواند بداند که سراینده، یک خانم است و این زنانگی در سرتاسر شعر پیداست. زنی که گاهی در نقش یک کودک است، گاهی در نقش یک معشوق است و گاهی در نقش یک مادر است. تصویر‌ها زنانه است و نوعی ظرافت و لطافت در زبان و تصویرگری شعر است. شاید یک برگ برنده‌ی این مجموعه همین باشد که سراینده‌ مُهر زنانگی‌اش را بر این مجموعه کوبیده است.

شاعر به یک زبان پخته رسیده است
در ادامه این نشست، علی سمرقندی بیان کرد: اول در مورد قطع کتاب بگویم که به نظرم قطع خیلی خوبی بود. هم حمل‌و‌نقل کتاب در این صورت راحت‌تر است و هم در مصرف کاغذ صرفه‌جویی شده است که نکته‌ی مثبتی است.

وی افزود: در بحث قالب‌ها، صفحه‌آرایی کتاب به نوعی است که مخاطب در نگاه اول نمی‌تواند آن را تشخیص دهد. مثلاً قالب چهارپاره باید هر بند شعر از یک بند دیگر تفکیک شود. نکته‌ی دیگر ترتیب‌بندی شعرهاست؛ یعنی معیار چیده‌شدن شعر‌ها بعضی‌وقت‌ها براساس موضوع است. در اینجا، کتاب یک مقدار پراکنده به نظر می‌رسید.

سمرقندی ادامه داد: به نظر من شاعر به یک زبان پخته رسیده است. نه زبانی است خیلی پیشرو و نه خیلی کهنه شبیه شعر فاضل نظری. نه از این طرف بام افتاده است نه از آن طرف بام. و بیشتر نوگرا بود تا کهن‌گرا. شاعر در این مجموعه، شجاع است و واژه‌هایی استفاده می‌کند که به نظر می‌رسد رنگ شاعرانه ندارند؛ مثل:
«تا کی گلوی سرخ تو را چاپ می‌کنیم
بر روی بیلبورد و بر اندام قاب‌ها»

این شاعر در ادامه گفت: نکته زبانی قابل‌توجه دیگر در این کتاب این است که شاعر از ادبیات عامه استفاده می‌کند:
«این‌همه پینه که از عشق به پیشانی توست
باز در دایره‌ی خلقت تو ناچیز است»

یا:
«این قصه دیگر شور اشکامو درآورده»

این شاعر افزود: اما در بحث زبان، گاهی کلماتی هستند که باید در هم ادغام شوند؛ مثل «من را» که به «مرا» ادغام می‌شود ولی در این کتاب چند مورد «من را» آمده، در‌حالی‌که گاهی «مرا» هم آورده است.

سمرقندی در بخشی دیگر از صحبت‌هایش بیان کرد: یکی از خوبی‌های این مجموعه این است که مخاطب از آن خسته نمی‌شود؛ چون تنوع موضوع دارد. شاعر در اینجا نشان داده است که با تکیه بر فردیت، عاشق‌پیشه و انقلابی و مذهبی است که هم حدیث نفس می‌کند و هم از غم و اندوه می‌گوید. شاعر نباید تک‌بعدی باشد؛ چون ما با عواطف مختلف سروکار داریم.

وی خاطرنشان کرد: بحث دیگر، زنانگی است. شعر حاصل تجربه‌ی زیسته است و چه تجربه‌ای مهم‌تر از جنسیت است؟ از ابتدای این کتاب، ما با این پدیده مواجه هستیم.

آثار جبر محیط بر کلمات
نوری‌یزدی از دیگرشاعران نیز در این نشست گفت: درباره سخنان جناب آقای ساعی باید اظهار داشت که بعضی از خصوصیاتی که در این کتاب هست، حاصل جبر محیط است؛ اینکه ما در کاشمر زندگی می‌کنیم و در آنجا امکان برگزاری این جلسات و نقد‌ها به این شکل میسر نیست. کتاب خانم هاشم‌زاده از نظر ما کتاب شاخصی بود. از کتاب‌های بعضی شاعران توانمند کاشمر، خیلی جلوتر است. درست است که ناهمگونی‌هایی دارد، ولی من بیشتر ایشان را در تولید فضا‌های احساسی موفق می‌دانم.

وی بیان کرد: با همه ایراد‌هایی که از نظر فنی وارد است مثلاً مصرع «حسی مرا دوباره به زنجیر می‌کشد»، «زن‌بودن» در این کتاب خیلی هویداست.

این شاعر افزود: در شعر ایشان، بعضی مسائل اجتماعی هم خیلی خوب بیان شده بود:
«امروز هم یک روز دیگر، روز تکراری
امروز هم ما زنده‌ایم از روی ناچاری»

مسئله این است که خیلی از شاعران ما دچار خودسانسوری هستند. شاعری که درد‌های اجتماعی را بروز ندهد، درواقع به خودش ستم کرده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...