کتابی کم‌نظیر و مؤثر | الف


«پژوهشی درباره امام مهدی (عج)» اثر استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر، به‌رغم حجم اندک خود، یکی از مهم‌ترین آثار معاصر درباره اندیشه مهدویت است. ترجمه‌های چندباره این کتاب به زبان‌های گوناگون، نقد و بررسی آن از سوی علمای مذاهب مختلف و استقبالی که اندیشمندان اسلامی از مضامین و شیوه پژوهش این کتاب داشته‌اند، گواه اهمیت این اثر ارجمند است. شاید کمتر کتابی بتوان پیدا کرد که به‌رغم حجم اندک در عمده کتاب‌های هم‌موضوع پس از خود به‌عنوان منبع پژوهشی تأثیر گذاشته باشد.

پژوهشی درباره امام مهدی (عج) شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر

شهید صدر در این کتاب به شماری از پرسش‌هایی که ذهن علم‌گرا و مادی‌نگر انسان امروز ممکن است نسبت به مهدویت و باور به امام مهدی(ع) در اندیشه اسلامی داشته باشد، پاسخ می‌دهد. شهید صدر در ابتدا با توضیحی کوتاه درباره اندیشه مهدویت و ریشه‌های آن در تاریخ، شماری از پرسش‌هایی را که ممکن است درباره امام مهدی(ع) به ذهن برسد برمی‌شمارد و هر یک را در فصلی به میدان بررسی می‌کشد و پاسخ می‌دهد. این پرسش‌ها به‌ترتیب عبارتند از: چگونه این عمر بلند برای مهدی فراهم شدە است؟ چرا این همه پافشاری برای بلندی عمر مهدی؟ آمادە‌سازی راهبر منتظَر چگونه به انجام رسیدە است؟ چگونه باور کنیم که مهدی وجود یافته است؟ چرا هنوز این راهبر ظهور نکردە است؟ آیا یک فرد می‌تواند این همه نقش ایفا کند؟ روش تغییر در روز موعود چیست؟ 

این کتاب با چکیدگی و درعین‌حال عمق و دقت در جوانب گوناگون و با بهره‌گیری از زبان نو و ادبیات استدلالی، به این پرسش‌ها، نه به‌شکل سنتی و با استفاده از ادله‌ی نقلی محض، بلکه به‌گونه‌ای هماهنگ با فضای علمی رایج در جهان معاصر و مبتنی بر روش تجربی پاسخ می‌دهد. ازاین‌رو این کتاب کوچک همچون دیگر دستاوردهای فکری شهید صدر مورد توجه ویژه فرهیختگان و اندیشمندان جهان اسلام قرار گرفت و به‌شکل مجزا بارها به چاپ رسید. شهید صدر در یکی از نامه‌های خود به مرحوم شیخ علی اسلامی به استقبال گسترده از این کتاب اشاره کرده و می‌گوید: «بحث حول المهدی را دوباره در بغداد چاپ کردیم و استقبال از آن بی‌نظیر بود و در کمتر از یک هفته بیش از ده‌هزار نسخه آن به فروش رفت و این نشان می‌دهد که امت چه اندازه به این موضوع نیاز دارد». 

بیان خردپذیر و استدلال‌های نوین شهید صدر عالمان اهل‌سنت را نیز به شگفتی و تقدیر از این کتاب واداشت و کسانی چون استاد حامد حفنی داود بر این کتاب مقدمه نوشتند.  دکتر حامد حفنی، فارغ‌التحصیل الازهر و رئیس گروه زبان عربی دانشکده زبان دانشگاه عین‌شمس قاهره و از چهره‌های برجسته تقریب بین مذاهب اسلامی در مصر بود. مقدمه او دربردارنده مطالبی مهم در تبیین نگرش اهل‌سنت به مهدویت است و نیز به‌خوبی نشان می‌دهد که منطق سلیم و زبان شیوا و بی‌تعریض در بحث از باورهای مذهبی تا چه حد می‌تواند در تقریب بین مذاهب اسلامی مؤثر باشد و فضایی مساعد را برای گفت‌وگو درباره تفاوت‌های فکری و اعتقادی میان مذهب‌های گوناگون اسلامی بگشاید. 

او درباره این کتاب می‌نویسد: «استاد محمدباقر صدر، دانشمندی متبحر و شخصیتی درخشان است که اندیشه معاصر به‌وجود او مباهات می‌کند. ویژگی کتاب‌ها و پژوهش‌ها و مقاله‌های او واقع‌گرایی، دوری از جانبداری و تأثیر نپذیرفتن از عاطفه و منافع شخصی است…او در کتابی که درباره موضوع بسیار مهم «مهدی» نوشته است، اندوخته‌ای جدید را به این بحث گرانقدر افزوده است… ازآنجاکه این مسئله از امور مربوط به مسائل معنوی و اعتقادی است، تلاش برای استدلال بر آن یکی از سخت‌ترین کارها، حتی برای راسخان در علم است. البته منظورم از استدلال در این باره، استدلال علمی است که متفکران معاصر و به‌ویژه رئالیست‌ها و تجربه‌گرایان و عمل‌گراها و دیگر زیردسته‌های ماتریالیسم را قانع می‌کند. در این میان علامه صدر با مهارت عالمی اصیل توانسته از پس این مهم برآید و مطالب پراکنده نقلی و عقلی علوم شرعی و علوم طبیعی را گرد هم آورد و به‌شکلی کم‌نظیر از همه‌جانبگی ارائه کند. او به لطف استعداد ذاتی و با بهره‌ از روش‌های علمی اکتسابی، توانسته است این اعجاز را در چهره‌ای علمی بررسی کند؛ درست مانند همان کاری که طبیعت‌شناس یا شیمیدان در آزمایشگاهش انجام می‌دهد تا مخالفان و منکرانش را با آزمایش قانع کند. من دست او را به‌گرمی می‌فشارم و برای این موفقیت بزرگ در تفسیر موضوع اعجازین مهدویت به او تبریک می‌گویم و نمی‌توانم ستایش خودم را بر حماسه دستان پرتوان علامه صدر در دفاع از امر اعجازین امام مهدی کتمان کنم؛ دفاعی با روشی علمی و همراه با ادبیاتی هماهنگ با روح اندیشه معاصر.»

پژوهشی درباره مهدی(ع) به‌رغم حجم اندک، از سطح والایی از نوآوری در محتوا و روش بحث از مسائل اعتقادی برخوردار است و همانند دیگر آثار استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر، جایگاهی والا یافته و همواره مورد توجه و مراجعه علاقه‌مندان و اندیشه‌ورزان بوده و بااین‌همه مایه شگفتی است که  آن شهید والامقام چنان‌که خود بیان می‌کند این اثر گرانبها را تنها در پنج روز به رشته تحریر درآورده است. 

شایان ذکر است که شهید صدر ابتدا این کتاب را به‌عنوان دیباچه‌ای بر کتاب «موسوعة الإمام المهدي (عج)» تألیف شاگردش، شهید بزرگوار آیت‌الله سید محمد صدر، به رشته تحریر در آورد و بعدها به‌صورت اثری مستقل و با نام «بحث حول المهدي(ع)» به چاپ رسید. موسوعة الإمام المهدي (عج) اثری ارجمند دربارۀ موضوعات گوناگون مرتبط با اندیشه مهدویت است که چهار جلد چاپ‌شدۀ آن به ترتیب با عناوین تاریخ دوران غیبت صغری، تاریخ دوران غیبت کبری، تاریخ پس از ظهور و روز موعود در اندیشه دینی و مادی، به بررسی جنبه‌های مختلف این اندیشه می‌پردازد.

شهید سید محمدباقر صدر در پاسداشت از این اثر گرانقدر و برای تکمیل جنبه‌ی تحلیلی و اقناعی آن، مقدمه‌ای برای این کتاب می‌نویسد و در پایان با تأکید بر ویژگی جامعیت و عمق این اثر، آن را دائرة‌المعارفی بی‌نظیر در موضوع خود می‌نامد و می‌گوید:

«در این جا به همین بیان مختصر از این اندیشه‌ها بسنده می‌کنم و شرح گسترده و مباحث مربوط به آن‌ها را به کتاب ارجمندی وامی‌گذارم که اکنون پیش روی ماست؛ دائرة‌المعارفی گران‌بها درباره امام مهدی(ع) که یکی از فرزندان و شاگردان عزیز ما، یعنی علامه پژوهشگر سید محمد صدر - خدایش نگاه دارد - تألیف نموده است.» 

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...