شماره ۱۶۲ نشریه اطلاعات حکمت و معرفت با عنوان «عرفان تطبیقی» ویژۀ بهار ۱۴۰۱ به دبیری محمدحسن یعقوبیان منتشر شد.

اطلاعات حکمت و معرفت با عنوان «عرفان تطبیقی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، این شماره از نشریه تکمیل‌کنندۀ موضوع مطالعات تطبیقی در دو ویژه‌نامه فلسفه تطبیقی در ایران (شماره ۱۵۴) و فلسفه میان فرهنگی (شماره ۱۵۷) است.

در بخش نخستِ سخن دبیر این پرونده آمده است که «ایران در طول تاریخ خود، دارای رنگ شهودی و عرفانی بوده و در میانه شرق و غرب، پذیرای جریانات متنوّع شده است. نقش اوّلیه ایران و ایرانیان در تاریخ عرفان اسلامی، همچنان محل بحث و نظر است. تبارشناسی مطالعات ادیان و عرفان در ایران و فرهنگ اسلامی، از یک سو در تاریخ عرفان از تذکره الاولیاء تا تاریخ عرفای متاخّر و سیر تصوّف در اسلام تا جستجو در تصوّف ایران، قابل رصد است و از سوی دیگر، به کتب ملل و نحل میرسد که در کنار مباحث ادیان و فِرق، از صوفیه و عرفا نیز بحث میشده است. البتّه رویکرد غالب کتب ملل و نحل، کلامی و با منطق فرقه ناجیه و مبتنی بر حدیث افتراق بوده است. گرچه به تدریج، رویکردهای معاصر، به نقد و بررسی مبنایی حدیث افتراق پرداخته و رویکرد دینشناسی و تاریخ ادیان موجود در آن‌ها از رویکرد کلامی، فاصله گرفته است؛ اما همچنان، مجالی برای تطبیق نداشته است. و اگر در زمان‌هایی مانند دوران ساسانی، غزنوی، گورکانی یا دوران معاصر با گسترش معنویّت‌های نوظهور، به دنبال دیدن تنوّع تجارب معنوی، فرصتی برای سنجش و تطبیق پیدا می-شده است؛ گذشته از تلفیق و التقاط، مدل غالب آن‌ها، یا رویکرد ایجابی مبتنی بر تشابهانگاری صرف یا رویکرد کلامی- الهیاتی با مواجهه سلبی و دوگانه کاذب و حقیقی بوده است که هیچکدام با تطبیق و پژوهش‌های تطبیقی، منطبق نیست.» دبیر پرونده در ادامه گزارش مختصری از نخستین گام‌های عرفان تطبیقی ارائه کرده است و بر این نظر است که «شوربختانه علاوه بر قلّت پژوهش‌ها در حوزه عرفان تطبیقی که کم و بیش در کتاب‌ها یا پایان نامههایی دنبال میشود، شناخت خودِ عرفان تطبیقی و روششناسی و گونهشناسی و چیستی و چگونگی تطبیق در آن، فقر بیشتری دارد.»

این شماره کوششی است جهت خودآگاهی این رشته و تبارشناسی آن تا دوران معاصر، از عرفان تطبیقی نزد ابوریحان بیرونی تا مباحث نوین تجربه معنوی و ظرفیّت‌های عرفان اسلامی در تطبیق با عرفان‌های شرقی و غربی تا علاوه بر تاریخچه مختصر تحقیقات تطبیقی عرفان، گونهشناسی معنویّت‌ها و رویکردهای عرفان تطبیقی و مدل آن‌ها را به تصویر بکشد.

این دفتر مشتمل بر چهار گفت‌وگو و پنج مقاله است. گفت‌وگوها را محمدحسن یعقوبیان انجام داده و تنظیم و ویرایش آن‌ها را زینب توکلی بر عهده داشته است. چهار گفت‌وگو به ترتیب عبارتند از «عرفان تطبیقی نزد ابوریحان بیرونی» در گفت‌وگو با منوچهر صدوقی سها، «عرفان تطبیقی: چیستی، مبانی و روش ها» گفت‌وگو با همایون همتی، «عرفان تطبیقی از سنجش نظری تا صیرورت عملی» گفت‌وگو با حامد ناجی اصفهانی، «معنویت تطبیقی و گفتگوی فرا تاریخی» گفت‌وگو با انشاءالله رحمتی.

پس از گفت‌وگوها نخستین مقاله با عنوان «مروری تاریخی بر رویکرد تطبیقی در مطالعات ادیانی و عرفانی» به قلم مهدی لک‌زائی است. «تطبیق در اصطلاح به معنای مقایسه کردن و سنجیدن دو چیز با یکدیگر است و رویکرد تطبیقی، ابزار کمکی قدرتمند و کارآمدی است که کمک می کند تا با توصیف شباهت ها و تضادها، ویژگی های پدیدار مورد بررسی را به دست آوریم. رویکرد تطبیقی در عرفان نیز، از شخصیت هایی نظیر داراشکوه و میرفندرسکی در دوران قدیم تا محفل ارانوس در دروان جدید با چهره های برجسته ای مانند ردولف اتو، لوئی ماسینیون و هانری کربن، قابل رصد است که کوشیدند پلی میان فرهنگ شرق و غرب ایجاد کنند.»

دومین مقاله با عنوان «تبارشناسی و گونه‌شناسی عرفان تطبیقی در ایران به قلم محمدحسن یعقوبیان است: « این رویکرد تطبیقی از ابوریحان بیرونی و داراشکوه تا هانری کربن و ایزوتسو و شایگان در معاصرین، دارای گونه های مختلف تشابه، تناسب، تطابق، میان فرهنگی و تحلیلی بوده است. این گونه ها به لحاظ روش، جهت و پارادایم و مدل تشابه و تمایز، متفاوتند. گرچه غلبه منطق و مدل تشابه به اَشکال گوناگون آن در رویکردهای مختلف، تمایزات را از نظر دور داشته و روش تطبیقی را مسبوق به حقیقت به کار برده است. اما با ساخت گرایی معتدل و حفظ موازی تشابه و تمایز و گفت و گو با دیگری، امکان بهتر عرفان تطبیقی میّسر می گردد.»

سومین مقاله با عنوان «اصول و ضوابطی برای گونه‌شناسی عارفان» به قلم احمد شاکرنژاد است: «این مقاله بر آن است که یک گونه‌شناسی وقتی مفید است که در تقسیم گونه‌ها بتواند تنوّع مصادیق را لحاظ کرده تا محقّق مطالعات تطبیقی بتواند با کمک ابزار گونه‌شناسی درک بهتری از مقایسه‌پذیری دو عارف انتخابی، داشته و در مقایسه نیز بتواند درکی از فراز، نسبت به تفاوت ها و شباهت‌ها بیابد. مقاله حاضر ابتدا اصول و ضوابطی برای گونه‌شناسی عارفان ارایه میکند و سپس لیستی از پرسش‌هایی که برای ارزیابی گونهشناسیهای موجود و سنجش کارآمدی آن‌ها در عرفان‌پژوهی تطبیقی مفیداست را ارایه می‌کند.»

«سبک‌های نوشتاری در عرفان تطبیقی» عنوان چهارمین مقاله به قلم هادی وکیلی است که با مطالعة موردی کتاب عرفان تطبیقی ویراست کتز در این مقاله بهمنظور نشاندادن این تحولات و آن کاستی‌ها و در عین حال اشاره به ساختار احتمالی سبکهای آینده صورت گرفته است.

«عرفان به مثابه مولفه‌ای میان فرهنگی» به قلم اکارد ولتس گوتوالد که برگردان فارسی آن را علیرضا رضایت به عهده داشته است. «امروزه غالب فلاسفه و الهیات‌دانانی که در حوزه گفتگوی میان‌فرهنگی کار می‌کنند، متفق‌القولند که هدف کلی، فراتر رفتن از تمام صور انحصارگرایانه و شمول‌گرایانه است. امااین مساله به این معنا نیست که گفتگوی میان‌فرهنگی دین و فلسفه باید در دام نسبی‌گرایی بیافتد. وظیفه الهیات و فلسفه میان فرهنگی روشن است: یافتن یک راه سوم برای گفتگوی خلاقانه که ورای اطلاق‌گرایی و نسبی‌گرایی قرار دارد. نویسنده در تحلیل خود نشان می‌دهد که ورود به عرفان تا چه اندازه می‌تواند راه سوم گفتگوی میان‌فرهنگی خلاقانه را پیش روی فلسفه نهد؛ راهی که فرا و ورای اطلاق‌گرایی و نسبی گرایی است.»

بخش دوم نشریه با عنوان «اندیشه و نظر» دربرگیرنده دو مقاله است. نخستین مقاله با عتوان «تاویل در احیاء علوم الدین غزالی» به قلم علیرضا سمنانی است و دومین مقاله «معنای زندگی و دلیل اهمیت آن» به قلم سوزان وولف و ترجمۀ فارسی اصغر افتخاری است.

بخش سوم نشریه با عنوان «گزارش» مشتمل بر یک مقاله با عنوان «عشق الهی و راز آفرینش» گفت‌وگوی فاطمه محمد با عبدالرضا مظاهری است.

آخرین بخش نشریه با عنوان «کتاب» به دبیری منیره پنج‌تنی مشتمل بر یک گفت‌وگو با امیر مازیار با عنوان «مشغلۀ سحری» است. این گفت‌وگو نقد و بررسی اثر جدید امیر مازیار با عنوان رویا، استعاره و زبان دین: متن دینی چون متن هنری است که به توصیف، شرح و ارزیابی نظریۀ رؤیایی بودن تجربه‌های دینی و وحیانی اختصاص دارد که اضلاعِ آن برای نخستین بار در آثار فارابی آشکار شده است. مازیار در پژوهش خود کوشیده، گزارش مستندی از آرای فیلسوفان مسلمان در این زمینه ارائه کند. به زعم او این نظریه ظاهرا برای آشنایان و پژوهش‌گران فلسفۀ اسلامی چندان شناخته شده نیست؛ نظریه‌ای که آشنایی با آن سودمندی‌های بسیاری دارد: مانند آشکار شدن شکوه عقل‌گرایی فیلسوفان مسلمان، حل مشکلاتی مانند چگونگی تکلم خداوند و تعارضات دانسته‌های عقلانی با متون وحیانی. اضلاع اساسی نظریۀ رؤیایی بودن تجربه‌های دینی و وحیانی نخستین‌بار در آثار فارابی طرح شده است.

در انتهای بخشِ کتاب نیز ساسان یغمایی تازه‌های نشر را معرفی کرده است.

شمارۀ ۱۶۲ نشریۀ اطلاعات حکمت و معرفت با عنوان «عرفان تطبیقی» با مدیرمسئولی و سردبیری انشاالله رحمتی، ویژۀ بهار ۱۴۰۱ با بهای ۴۵ هزار تومان در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...