وبر در برابر نگرش دورکیمی بر آن بود که می‌توان ساخت‌ها و نهادهای اجتماعی را به خوبی برای کنش‌های گوناگون انسان که هر یک حامل معانی و اهدافی خاص است شمار آورد. به دنبال همین نگرش بود که مفهوم کنش اجتماعی را به مثابه مفهومی کلیدی برای تحلیل‌های جامعه‌شناسی خود برگزید.

دستگاه نظری وبر؛ تفسیرگرایی اروپایی حسین ابوالحسن تنهایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، «دستگاه نظری وبر» با زیر عنوان «تفسیرگرایی اروپایی» جلد دوم از مجموعه کتاب‌هاب دستگاه نظری است که با قلم حسین ابوالحسن تنهایی و توسط نشر اندیشه احسان در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است. به شیوه سایر کتاب‌های این مجموعه در ابتدای این اثر نیز شرحی بر مجموعه کتاب‌های دستگاه نظری آمده است که نویسنده در آن به توضیح مفاهیمی پرداخته که برای درک بهتر مطالب این مجموعه لازم است؛ دستگاه نظری، گونه‌های تفسیرگرایی، تفسیرگرایی اروپایی، تفسیرگرایی آلمانی، تفسیرگرایی آمریکایی و معرفت‌شناسی مدرنیته از جمله این عناوین هستند.

پس از این شرح تنهایی برای معرفی دستگاه نظری ماکس وبر کتاب خود را در 4 فصل اصلی سامان داده است؛ فصل یکم جستار هستی‌شناسی، فصل دوم جستار روش‌شناسی، فصل سوم جستار ایستایی‌شناسی و فصل چهارم جستار پویایی‌شناسی.

نویسنده در فصل نخست همانطور که از عنوان آن برمی‌آید به سراغ تبارشناسی نظری وبر رفته است و ریشه‌های نظری در اندیشه او را مورد توجه قرار داده است. در قسمتی از این بخش در مقایسه نگاه او با دورکیم می‌خوانیم: «وبر در برابر نگرش دورکیمی بر آن بود که می‌توان ساخت‌ها و نهادهای اجتماعی را به خوبی برای کنش‌های گوناگون انسان که هر یک حامل معانی و اهدافی خاص است شمار آورد. به دنبال همین نگرش بود که مفهوم کنش اجتماعی را به مثابه مفهومی کلیدی برای تحلیل‌های جامعه‌شناسی خود برگزید. او کوشید تا به شیوه‌ای عینی زندگی انسان را در محیط اجتماعی و تاریخی‌اش بفهمد. وبر، رشد روابط اجتماعی را منوط به نیات و فهمی که انسان اجتماعی، در پس آن روابط، در ذهن خود پرورانیده است، و معانی‌ای که در آن می‌جسته، و معانی متفاوتی که در طول زمان، و به صورت جمعی به آن داده است، می دانست. وبر بر آن بود که با فهم کنش انسانی و تفسیر معانی‌ای که کنشگر در پس اعمال خود مدنظر دارد، می‌توان افق‌های جدیدی را برای تبیین‌های علمی پیش‌روی محقق قرارداد. بنابراین، برخلاف برخی از پیشینیان، وبر بر فهم انسان از موقعیت تأكيد کرد. و بر فهم جامعه را مرهون فهم معانی‌ای می‌داند که انسان کنشگر از موقعیت و واقعیت فهم شده به دست آورده است. وبر واقعیت‌های اجتماعی را واقعیات با معنایی می‌دانست که می‌توانند به تبیین‌های تاریخی، دیالکتیکی، یا علی قابل توجهی از طریق فهم تفسیری کنش انسانی در آیند. از این رو جامعه شناسی را علمی می‌دانست که به دنبال فهم تفسیری یا تفهمي رفتارهای اجتماعی برای دستیابی به تبیین‌های عینی، راههای اهداف و نتایج این رفتارها است.»

پس از توضیح مفاهیم هستی‌شناسی در اندیشه وبر، نویسنده به تبیین روش‌شناسی در اندیشه او می‌پردازد و در این مسیر به بیان مفاهیمی چون سهم ارزش در فهم وقایع، اهمیت احتمال، اسطوره تبیین علی و سنخ‌های آرمانی و تبارشناسی آن‌ها دست می‌زند. او در ادامه و پس از توضیح سنخ‌‎های آرمانی گوناگون چون سنخ آرمانی تاریخی، جامعه‌شناختی، دیالکتیکی و ... به تعریف گونه‌های مختلف تبیین پرداخته و تبیین تاریخی، جامعه‌شناسختی و دیالکتیکی را مورد توجه قرار می‌دهد.

در فصل سوم که ایستایی‌شناسی نام دارد، نویسنده به سراغ نظریه کنش اجتماعی می‌رود و به توضیح مهم‌ترین مفاهیم در اندیشه وبر دست می‌زند و در این میان به نظرات سایر متفکران در مورد وبر نیز ارجاع می‌دهد. در قسمتی از این بخش می‌خوانیم: «نکته ظریف، اما متفاوت در دستگاه نظری وبر، که او را در برابر عوامل گرایان یا ساخت و سیستم‌گرایان قرار می‌دهد، این است که انسان پیش از تابع سیستم موجود شدن، آن سیستم را می‌فهمد و برای خود معنا می‌کند. سپس همراه تفسیر یا معنای گروهي جمعی در یک سیستم اجتماعی درگیر کنش اجتماعی می‌شود. سیستم اقتدار او را به پذیرش، سکوت و یا تحمل دعوت می‌کند. مطالعه دوران تاریخی نشانگر این قاعده یا قانون در مشروعیت یا مقبولیت عامه اقتدار سنتی است. ولی هیچ دلیلی وجود ندارد که اگر دوران تاریخ سنتی ده هزار سال هم طول بکشد فردای روز اول از سال یازدهمین هزاره نیز روال زندگی به همان گونه سابق باشد. یعنی نمی‌توان مطمئن بود که همان مسیر پیشین در آینده نیز دنبال شود. تنها در این جا است که مفهوم احتمال به میان می‎‌آید. حال آن که در مورد شناخت سازمان‌ها یا الگوهای کنش اجتماعی موجود با گذشته، بحث از احتمال، از دیدگاه هیچ پارادایمی، نمی‌تواند قابل طرح باشد مگر آن که در بررسی‌های تاریخی با فقدان منابع و اطلاعات کافی روبرو باشیم. بنابراین، تنها در پیش بینی رویدادهای مربوط به آینده است که بحث قطعیت پیش‌بینی در عوامل‌گرایی، به موضوع احتمال در تفسیرگرایی تبدیل می‌شود.»

نویسنده در فصل چهارم و پایانی کتاب با عنوان پویایی‌شناسی به شکل متمرکزتر بر جامعه‌شناسی تاریخی وبر تمرکز کرده و به توضیح جهان مدرن از خلال این مفاهیم می‌پردازد، مفاهیمی که برای فهم تاریخ اجتماعی ایران نیز می‌تواند کاربردی باشد. بخش پیوست کتاب نیز به زندگی نامه‌ای کوتاه از وبر اختصاص دارد که در شمایی کلی زندگی فکری او را برای خوانندگان شرح می‌دهد.

«دستگاه نظری وبر؛ تفسیرگرایی اروپایی» به قلم حسین ابوالحسن تنهایی در 166 صفحه، شمارگان 500 نسخه و قیمت 50 هزار تومان توسط انتشارات اندیشه احسان در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...