کتاب «گفت‌وگو با مفتون امینی» به کوشش مهدی مظفری ساوجی منتشر شد.

گفت‌وگو با مفتون امینی مهدی مظفری ساوجی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب در ۴۹۶ صفحه و با قیمت ۱۳۵ هزار تومان به تازگی در نشر مروارید راهی بازار کتاب شده است.

در معرفی ناشر از این کتاب آمده است: مفتون امینی از شاعران شاخص امروز است که امسال نود و هفت‌ساله شد. از معدود شاعران در قید حیات است که حضور نیما را از نزدیک درک کرده است. سرودن شعر را از دهه سی آغاز کرد و در جوار شاعرانی نظیر شاملو، فروغ، اخوان، رؤیایی، احمدرضا احمدی، بیژن جلالی، رضا براهنی، نصرت رحمانی، منوچهر آتشی و... همواره آثار قابل توجهی در قالب کتاب به دوستداران شعر و ادبیات معاصر فارسی ارائه کرده است.

مهدی مظفری ساوجی، در این کتاب به گفت‌وگو درباره زندگی و اشعار مفتون امینی پرداخته و دیدگاه‌های این شاعر را، در آستانه صدسالگی، با مخاطبان شعر و ادبیات امروز در میان نهاده است.

این کتاب با سه شعر از محمدحسین شهریار، احمد شاملو و محمدرضا شفیعی کدکنی که به مفتون امینی تقدیم کرده‌اند آغاز می‌شود.

احمد شاملو در پیوند با شعر مفتون امینی می‌گوید: «کاش می‌شد شعرهای رنگی نوشت، تجربه‌ای که آقای مفتون امینی کرده است.»

محمود دولت‌آبادی می‌نویسد: «در سینه آن مردِ نیرومند، قلبِ کبوتری انگار می‌تپد... اما فقط شعرِ مفتون نبود که در من بسیار اثر گذاشت، که با شعرِ او، شخصیّتِ مفتون بوده و هست که همواره احترام‌برانگیز بوده است، با آن وقارِ خودِ ویژه مفتون، وقاری که به‌انگاشتِ من نوعی استغنا را در پسِ پشتِ خود دارد که باز به‌انگارِ من، ناشی می‌شود از وحدتِ شخصیّتی انسانی که مفتون امینی است...»

و سیمین بهبهانی در مواجهه با شعر مفتون می‌نویسد: «شعرِ مفتون، گنجینه نقش‌های رنگین و عواطفِ دلنشینی است که از عشق و عرفان و تفکّر، گرانسنگی می‌گیرد. هرگز بی‌قرارِ آوازه و غوغا نبوده و نیست و دوستدارانِ شعرش همچندِ ستارگانند. فروتن و باوقار، ایستا و شکیبا به کار ارزشمند خود ادامه می‌دهد و هرچه از سیاهی مویش کاسته به سپیدی شعرش افزوده است و اکنون، این سپیدموی سپیدگوی آذری، شعری جوان و پُرشور دارد...»

................ هر روز با کتاب ...............

فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...