پروین اعتصامی

08 آبان 1385

پروین-اعتصامی

زیر نظر پدر دانشمند و سخندانش که با انتشار کتاب (تربیت نسوان) اعتقاد و آگاهی خود را به لزوم تربیت دختران نشان داده بود، پرورش یافت. در اوائل کودکی با پدر به تهران آمد. و کم کم ادبیات فارسی و عرب را نزد وی فرا گرفت. در هشت سالگی به شعر گفتن پرداخت ... پس از ازدواج ناگهان به خانه‌ای وارد شد که یک دم از بساط عیش و نوش خالی نبود... پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه شوهر، طلاق گرفت.

تصویر متعلق به مجسمه پروین اعتصامی در برج میلاد تهران است.

پروین اعتصامی(1285- 1320 هجری شمسی)

رخشنده اعتصامی مشهور به پروین اعتصامی، در روز 25 اسفند سال 1285 شمسی در تبریز متولد شد. زیر نظر پدر دانشمند و سخندانش که با انتشار کتاب (تربیت نسوان) اعتقاد و آگاهی خود را به لزوم تربیت دختران نشان داده بود، پرورش یافت. در اوائل کودکی با پدر به تهران آمد. و کم کم ادبیات فارسی و عرب را نزد وی فرا گرفت. در هشت سالگی به شعر گفتن پرداخت و مخصوصاً با به نظم کشیدن قطعات زیبا و لطیفی که پدرش از کتب خارجی (فرنگی- ترکی و عربی) ترجمه می کرد، طبع آزمائی می نمود. پروین از یازده سالگی با غالب آثار حافظ، سعدی، فردوسی، نظامی، ناصرخسرو، مولوی، انوری، سنایی و منوچهری آشنا بود و بسیاری از این آثار را حفظ بود.

در تیر ماه سال 1303 شمسی برابر با 1924 میلادی دوره مدرسه دخترانه آمریکایی را که به سرپرستی خانم میس شولر در ایران اداره می شد، با موفقیت به پایان برد. پروین در تمام سفرهای پدرش در داخل و خارج کشور با او همسفر می شد و به گسترش اطلاعات و کسب تجارب تازه می‌پرداخت.

پروین در نوزده تیر ماه 1313 با پسر عموی خود ازدواج کرد و چهار ماه پس از عقد به کرمانشاه رفت. شوهر پروین از افسران شهربانی و هنگام وصلت با او رئیس شهربانی کرمانشاه بود. اخلاق نظامی او با روح لطیف و آزاده پروین مغایرت داشت. او که در خانه‌ای سرشار از مظاهر معنوی و ادبی و به دور از هرگونه آلودگی پرورش یافته بود، پس از ازدواج ناگهان به خانه‌ای وارد شد که یک دم از بساط عیش و نوش خالی نبود. طبیعی است همگامی این دو طبع مخالف نمی‌توانست دیری بپاید و سرانجام این ازدواج ناهمگون به جدایی کشید و پروین پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه شوهر، طلاق گرفت.

بعد از آن واقعه تأثرانگیز، پروین مدتی در کتابخانه دانشسرای عالی تهران سمت کتابداری داشت. تا اینکه در سن 34 سالگی و در شب 16 فروردین سال 1320 خورشیدی به بیماری حصبه و در تهران، زندگی را بدرود گفت. پیکر او را به قم بردند و در مقبره خانوادگی به خاک سپردند.

در سال 1314 چاپ اول دیوان پروین اعتصامی، به همت پدرش انتشار یافت. اشعار وی پیش از آنکه به صورت دیوان منتشر شود، در مجلد دوم مجله بهار که به قلم پدرش انتشار می‌یافت، چاپ می‌شد. دیوان اشعار پروین اعتصامی شامل 6500 بیت از قصیده و مثنوی و قطعه است، و آراسته به دیباچه‌ی ملک‌الشعرای بهار که حاوی نتیجه بررسی و تحقیق او در تعیین ارزش ادبی و ویژگیهای سخن پروین است.

این کلام ملک الشعرای بهار، داوری به حقی است که: "خانم پروین در قطعات خود مهری مادری و لطافت روح خود را از زبان طیور، از زبان مادران فقیر و یا از زبان بیچارگان بیان می کند. گاه مادری دلسوز و غمگسار است و گاه در اسرار زندگی با ملای روم و عطار و جامی سر هم قدمی دارد. خواننده در این قصائد خود را یک باره در عوالم رنگارنگی که به صورت یک عالم مستقل در آمده است حس می‌کند."

اشعار پروین را می توان به دو دسته تقسیم کرد. دسته اول که به سبک خراسانی گفته شده و شامل اندرز و نصیحت بوده و بیشتر به اشعار ناصر خسرو شبیه است. این اشعار بیشتر شامل مضامین اخلاقی و عرفانی است. پروین موضوعات حکمی و اخلاقی را با چنان زبان ساده و شیوایی بیان می‌کند که خواننده را از هر طبقه تحت تاثیر قرار می دهد. دسته دوم اشعاری که به سبک عراقی گفته شده و بیشتر جنبه داستانی به‌خصوص از نوع مناظره دارد و این شیوه را که شیوه‌ی شاعران شمال و غرب ایران بود، احیاء می‌نماید. این دسته از اشعار پروین که به سبک شعر سعدی نزدیک است؛ شهرت بیشتری دارند.

زهره مرتجی

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...