روایت شکوه عالمانه امام سجاد(ع) | همشهری


کنیزک در میان هق‌هق گریه از امام می‌پرسد: شما همه حرف‌های چشمم را شنیدید؟
و پاسخ می‌شنود:
- حرف‌های چشم و دلت را!
کنیز با ذوقی کودکانه می‌گوید:
- کاش می‌شد به شما سجده کرد.
امام می‌فرماید:
- سجده فقط مختص خداست.
کنیز می‌گوید:
- می‌دانم. ولی...

خلاصه کتاب تویی به جای همه سیدمهدی شجاعی

آنچه خواندید سطرهایی از تازه‌ترین کتاب سیدمهدی شجاعی است که بیش از آن‌که خواندنی باشد، تماشایی است؛ داستانی واقعی، به تلخی یک حقیقت تاریخی اما در عین حال به شیرینی و لطافت یک رؤیا.

1. با در دست گرفتن «تویی به جای همه»، چنان پای در کوچه‌پس‌کوچه‌های تاریخ می‌گذاریم و چنان دل در گرو مکان و زمانی دیگر می‌نهیم که بازگشت از آن برایمان دشوار می‌شود. انگار که تاریخ آن زمان به جای آن‌که با قلمی بر صفحه‌ای، سطرسطر نگاشته شود، با قلمویی سحرانگیز در تابلویی پر نقش، با ریزبینانه‌ترین نگاه، ترسیم و تصویر شده است. شجاعی در این اثر، صفحات تاریخ را به ظرافت و دقت ورق زده است تا به بهانه حضور تنها مردی که مانده است، پرده حماسی‌ترین نقش عالم تصویر -عاشورا- را دوباره در برابر چشمان ما بیاویزد. هر بار- در هر فصل کتاب- از زاویه‌ای نو به این پرده نگاه می‌کنیم و با چنان ظرایفی مواجه می‌شویم که گویی نخستین بار است که به تماشای این تابلو دعوت شده‌ایم.

2. در حساس‌ترین لحظات تاریخ، پیش چشمان خدا، قهرمانانی به صحنه آمده‌اند که بی‌بدیل و بی‌نظیر بوده‌اند و همینطور ضدقهرمانانی که تا ابد برای خود سیاهی و تباهی رقم زده‌اند. در این اثر با پیشینه و پشت صحنه برخی از این قهرمانان و ضدقهرمانان چنان عمیق آشنا می‌شویم که گویی آنچه تا به حال می‌دانسته‌ایم تنها طرحی سیاه و سفید بوده است که اینک با تورق هر صفحه‌ای رنگ می‌گیرد و جلا می‌یابد و رفته‌رفته به تصویری پررنگ و زیبا بدل می‌شود. ماجراهایی که از این عصر، از کودکی تا به حال شنیده‌ایم، گویا قطعات پازلی بوده‌اند که اینک با ترسیم این پرده می‌روند تا در کنار هم کامل‌تر و واضح‌تر شوند و به یک کرشمه دو کار برآرند؛ هم از امام مظلوم و محجوبی که تا به حال در حق او جفا شده است، بیشتر بدانیم و هم تصویری صحیح‌تر و غنی‌تر از پرده شکوهمند عاشورا دریافت کنیم.

3. در این اثر، چندین سبک داستانی با نوآوری و تلفیقی شگرف و هوشمندانه دست به‌دست هم داده‌اند تا با کسانی‌که با معرفت و خلوص بسیار، ناب‌ترین و حماسی‌ترین رویداد تاریخ را رقم زده‌اند، لحظه لحظه زندگی کنیم و آخر کار چاره‌ای نداشته باشیم جز اینکه....عاشق‌شان شویم و هزاران بار آرزو کنیم که‌ ای‌کاش هم‌عصر آنان بودیم تا این مرام و مسلک مهرورزانه و در عین حال آموزنده را از نزدیک لمس کنیم و... هزاران بار امید داشته باشیم که لااقل امروز و در این زمانه-که بازار دین‌های دروغین داغ است- اسلامی را که آنان نجات داده‌اند، قدر بشناسیم و با این «دین» زندگی کنیم.

4. شاید احتیاط نزدیک شدن به ساحت زندگی یک معصوم، عامل بازدارنده نویسندگان و محققان دیگر در تولید اثری مشابه شده باشد اما شجاعی جسورانه، با دستمایه تفحص و تحقیق بسیار، تار متون صحیح و مستند را به پود واژه‌های خیال‌انگیز گره زده است تا غرق در زیبایی بافت این دیبای کمیاب شویم و بتوانیم بر شانه برترین تعلیق‌ها و کشش‌ها و دیگر جذابیت‌های داستانی این اثر-که چندین گام از آثار دیگر همین نویسنده نیز جلوتر است- بایستیم و شاهد فتح قله‌ای جدید در ادبیات آیینی در نخستین روایت داستانی حضرت سجاد علیه‌السلام باشیم.

به روایت نویسنده
سیدمهدی شجاعی، مولف کتاب می‌گوید: ما به امام‌سجاد(ع) ظلم کردیم! او را بیمار و نحیف و رنجور شناساندیم و بعد در میان سطور تاریخ، گمش کردیم. تنها مرد یک قبیله را که یک تنه و دست تنها اما عالمانه و امیدوارانه، صدها داغ دیده و مصیبت چشیده را اداره و ده‌ها واقعه خصمانه و فتنه‌گرانه را مدیریت کرد، ندیدیم و نشان ندادیم. چطور شکوه مردانه و عاقلانه سجاد را میان ویرانه‌های مدینه ندیدیم؟ یا چطور سکوت مدبرانه و خردمندانه پسر علی (ع) را بیرون گود حرّه نشنیدیم؟ چطور حضور جانانه و فداکارانه دردانه حضرت زهرا(ع) را میان جماعت اناث باقی‌مانده از کربلا حس نکردیم؟ چطور نفهمیدیم و ندانستیم آن‌که شجاعانه از پس چندین و چند تلاش مذبوحانه، سربلند و روسفید خودش و اهل خیمه‌اش را بیرون آورد سجاد (ع) بود؟

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...