«ماندگاران صحنه ۲؛ پرویز پورحسینی» به کوشش منصور خلج و به همت دفتر پژوهش و انتشارات نمایش اداره‌کل هنرهای نمایشی رونمایی شد.

تجلیل از پرویز پورحسینی در ماندگاران صحنه ۲

به گزارش کتاب نیوز به نقل از روابط‌عمومی اداره‌کل هنرهای نمایشی، مراسم رونمایی از کتاب «ماندگاران صحنه ۲؛ پرویز پورحسینی» شنبه ۲۲ شهریورماه در دفتر مدیرکل هنرهای نمایشی برگزار شد.

در ابتدای این مراسم قادر آشنا در صحبت‌های کوتاهی گفت: امیر مومنان(ع) در «نهج‌البلاغه» می‌فرمایند در احوال بزرگان چنان سیر کرده که گویی با آنها زندگی کرده‌ام. نسل جدید ما باید آگاه باشد بزرگانی که صاحب اسم و رسم‌اند چگونه به چنین جایگاهی رسیده‌اند و فراهم کردن مسیر رسیدن به این آگاهی‌، وظیفه اخلاقی، اداری و سازمانی ماست که باید به آن توجه کنیم.

مدیرکل هنرهای نمایشی در پایان عنوان کرد: وجه تمایز جوامع توسعه‌یافته و توسعه‌نیافته همین قدردانی و توجه به صاحبان فکر و اندیشه و خرد است.

پرویز پورحسینی نیز در صحبت کوتاهی ضمن مروری بر خاطرات حضورش روی صحنه، در ارتباط با کتاب «ماندگاران صحنه ۲» گفت: این اثر باید با همکاری کسی چون منصور خلج که به موضوعات مطرح‌شده در کتاب واقف است ساخته و پرداخته می‌شد. اگر قصد انتشار اثری را دارید که می‌خواهید ماندگار شود باید از کسانی کمک بگیرید که به موضوع اشراف دارند.

منصور خلج نیز ضمن تشکر از همکاری اداره‌کل هنرهای نمایشی و دفتر پژوهش و انتشارات نمایش این اداره‌کل برای انتشار کتاب «ماندگاران صحنه ۲» گفت: تا چه زمانی فرزندان ما قرار است «زندگی من در هنرِ» استانیسلاوسکی را بخوانند در صورتی که زندگی پرویز پورحسینی‌ها برایشان بسیار ملموس‌تر است. امید من این است که پیشکسوتان تئاتر با روایت زندگی شخصی خود، راوی تاریخی باشند که بر اهالی این هنر گذشته است.

وی در همین زمینه ادامه داد: سال‌ها پیش، در دهه ۷۰ از پرویز پورحسینی پرسیدم چرا خاطراتت را نمی‌نویسی؟! آن زمان پاسخ روشنی از او دریافت نکردم اما این خواست در گوشه‌ای از ذهنم باقی ماند و خوشحالم که امروز محقق شده است.

در ادامه این برنامه مهرداد ریانی‌مخصوص و نصرالله قادری نیز در ارتباط با کتاب و پرویز پورحسینی صحبت‌هایی داشتند و در نهایت کتاب «ماندگاران صحنه ۲؛ پرویز پورحسینی» توسط این هنرمند و مدیرکل هنرهای نمایشی رونمایی شد. در این مراسم کیکی نیز به مناسبت زادروز تولد پرویز پورحسینی تهیه شده بود که توسط وی برش خورد.

«ماندگاران صحنه ۲؛ پرویز پورحسینی» دومین جلد از کتاب «ماندگاران صحنه» پس از انتشار زندگی‌نامه بهروز غریب‌پور بود که توسط انتشارات نمایش اداره‌کل هنرهای نمایشی و به کوشش منصور خلج منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...