در دوره بازگشت سلطنت (1814-1930) تمامی خانواده بالزاک در محله ماره پاریس مستقر می‌شوند، و این دوره کارآموزی نویسنده نابغه در میان خواهر و مادری بسیار مهربان است... زندگی و ثروتش را با همان بی‌خیالی قهرمان چرم ساغری برباد می‌دهد، همیشه یک کتاب به ناشران بدهکار است، پیوسته در پی چند هزار فرانک و درگیر با زنان ولخرج است... نخست آثارش که باید به پایان برساند، سپس خانم هانسکا که آرزوی وصالش را دارد.

معرفي کتاب نقد کتاب خريد کتاب دانلود کتاب زندگي نامه بيوگرافي
پرومته یا زندگی بالزاک
[Promethee ou la Vie de Balzac]. سرگذشت بالزاک از آندره موروا (1) (نام مستعار امیل هرزوگ (2)، 1885-1967)، نویسنده فرانسوی، منتشر شده به سال 1965. اغلب زندگینامه‌هایی که از بالزاک موجود است پیش از شکوفایی گسترده بالزاک‌شناسی نوشته شده است. در این اثر، آندره موروا می‌کوشد تا به بررسی همه‌جانبه‌ای دست بزند. مقصود آن است که نویسنده کمدی انسانی هم در لحظات اوج آفرینندگی نشان داده شود و هم در لحظاتی که چون دریانوردی سرمست به روی سنگفرش بندر پا می‌گذارد. کردارها و اندیشه‌ها و دیدارهای انوره دو بالزاک با تأثیر متقابل بی‌وقفه‌ای آثار او را پرورده‌اند. البته گاهی چه بسا جوش دادن هنرمندی جهان آفرین با مرد درشت‌اندام بشاشی که از بازی با جناسهای لفظی خوشش می‌آید دشوار بنماید. آنچه موروا در نظر دارد همانا «بررسی اجمالی پاره‌ای از جنبه‌های این کیمیاگری اسرارآمیز است». کتاب او به چهار بخش تقسیم می‌شود. درنخستین بخش: «صعود»، نویسنده شهر تورِ دوران کودکی بالزاک، یعنی تورِ بوناپارت را بررسی می‌کند و سپس به فیلسوف زودرس مدرسه مذهبی واندوم می‌پردازد که لوئی لامبر بعدی را در وجودش باز می‌شناسیم. در دوره بازگشت سلطنت (1814-1930) تمامی خانواده بالزاک در محله ماره پاریس مستقر می‌شوند، و این دوره کارآموزی نویسنده نابغه در میان خواهر و مادری بسیار مهربان است. نخستین رمانهای او مصادف با ملاقات خانم دو برنی (3) است. مگر بالزاک نمی‌گفت: «من دو سودا بیش در سر ندارم: عشق وافتخار». افتخار؟ هنوز موعدش فرا نرسیده است؛ فعلاً باید به کار بسنده کرد. بالزاک مرد عمل نیست مگر در عالم پندار و اقداماتش اغلب با شکست روبرو می‌شود. باید منتظر سال 1829 و رمان شوانها بود. از این پس به بخش دوم می‌رسیم: «افتخار». افتخاری آمیخته به تلخیهای بسیار. هرچند 1831 سال کامیابی‌های ادبی است، اما سال موفقیتهای مالی نیست؛ زیرا بالزاک مرد شوریده‌سری است که یارای مقاومت در برابر سوداهایش را ندارد. زندگی و ثروتش را با همان بی‌خیالی قهرمان چرم ساغری برباد می‌دهد، همیشه یک کتاب به ناشران بدهکار است، پیوسته در پی چند هزار فرانک و درگیر با زنان ولخرج است. در 1832، نامه‌ای به امضای «زن بیگانه» به دست او می‌رسد. راز و بی‌آلایشی این نامه‌نگار جدید، بالزاک را شیفته می‌سازد و این شیفتگی تا پایان زندگی او ادامه می‌یابد و خانم هانسکا (4) به سرعت عنان این شیفتگی را به دست می‌گیرد. در 1833، بالزاک برنامه کار خود را طرح‌ریزی می‌کند؛ باباگوریو، زنبق دره و آرزوهای برباد رفته در پی هم می‌آیند. در 1836، مرگ خانم دو برنی لحظه‌ای بیش او را متوقف نمی‌سازد؛ حرکت ادامه می‌یابد. سرانجام در 1841، بالزاک با گروهی از کتاب‌فروشان قراردادی برای انتشار کتابی کمدی با موضوع انسان، امضاء می‌کند. موروا در دو بخش به بررسی جامعه بالزاک‌شناسی می‌پردازد و مضامین مهم را تحت عنوانهای گوناگون گرد می‌آورد: سیاست و مذهب، عشق و ازدواج، پول، غیب‌گویی و فرزانگی بالزاک. عنوان آخرین بخش «واپسین شاهکار» است، ولی به ویژه تاختن نومیدانه به سوی مرگ. دو موضوع به تمامی بالزاک را به خود مشغول می‌دارد: نخست آثارش که باید به پایان برساند، سپس خانم هانسکا که آرزوی وصالش را دارد. در پایان 1848، به دیدار بانوی بیگانه می‌شتابد، یک‌سالی با او می‌گذراند، زیرا سخت بیمار شده است، و سرانجام در مارس 1850، با او ازدواج می‌کند به پاریس بازمی‌گردد؛ اما بستر زفافش بستر مرگش خواهد بود. 18 اوت 1850، پایان زندگی اوست. و موروا نتیجه می‌گیرد: «از روزی که بالزاک بغضهای کودکی محنت‌کشیده‌اش و مطالعاتش در زیر پلکان واندوم و نخستین "عطر زنانه" و شکستهای شوهرخواهرش و توطئه‌چینی‌های نفرت‌انگیز رباخواران و آرزوهای برباد رفته و خلسه‌های آفرینشگرش را به روی کاغذ منتقل ساخت و به جهانیان عرضه کرد، توانست از عمق وجود خود به انبوه بی‌شماری از شخصیتها جان بخشد. سپس بعد از بلعیدن زمان حیات خویش، جوانمرگ شد. اما کیست که نخواهد بالزاک باشد؟»

محمدجعفر پوینده. فرهنگ آثار. سروش

1.Andre Maurois 2.Emile Herzog 3.de Berny 4.Hanska

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...