رابیندرانات-تاگور

در کلکته، در خانواده‌ای ثروتمند، متدین، هنرمند و مصلح اجتماعی زاده شد... برای تحصیل در رشته‌ی حقوق به انگلستان رفت... همسر، پسر و دخترش را از دست داد... موضوع رمانش تحریم کالای انگلیسی بود... به دریافت جایزه‌ نوبل نایل آمد... با انتشار این دیوان‌ها، شعر تغزلی تاگور به اوج قدرت و زیبایی رسید و در میان توده‌ی مردم برای او محبوبیتی عمیق به دست آورد... به دریافت لقب «سر Sir» مفتخر شد، اما هنگامی که انقلاب پنجاب توسط انگلیسی‌ها سرکوب شد، این لقب را رد کرد.

رابیندرانات تاگور، Tagore, Sir Rabindranath شاعر و نویسنده و فیلسوف هندی (1861-1941). تاگور در کلکته، در خانواده‌ای ثروتمند، متدین، هنرمند و مصلح اجتماعی زاده شد و در محیطی سرشار از روح مذهبی تربیت یافت. در 1877 برای تحصیل در رشته‌ی حقوق به انگلستان رفت، دیری نگذشت که به وطن بازگشت تا بنا بر خواست پدر به اداره‌ی املاک خانوادگی بپردازد. در بیست و سه سالگی ازدواج کرد و بسیار زود به اصول تعالیم کهن و مکتب‌های فلسفی هند روی آورد و به آثار شاعران گذشته‌ی بنگالی و شاعران انگلیسی مانند شلی Shelley و کیتس Keats دلبستگی یافت. خود نیز به سرودن شعر تغزلی به زبان بنگالی پرداخت و اولین دیوان را به نام تجسم اندیشه‌ها Manasi در 1890 انتشار داد. از 1891 تا 1895 به نشر روزنامه‌ی ادبی بنگالی سادهانا Sadhana اشتغال داشت و در همین دوره یک سلسله آثار نمایشی به زبان بنگالی و انگلیسی انتشار داد از آن جمله است: چیترانگادا Chitrangada، قربانی Sacrifice، شاه و ملکه King and Queen ، مالینی Malini . دو دیوان نیز به نام چیترا Chitra و زورق طلایی Sonar Tari در 1895 منتشر کرد. چیترا شامل لطیف‌ترین و زیباترین اشعار غنایی است و بعضی از قطعه‌های آن از شاهکارهای شعر تغزلی جهان به شمار می‌آید.

تاگور برای دومین بار در 1901 به انگلستان سفر کرد و در بازگشت به هند در زادگاهش مؤسسه‌ی تربیتی به نام «مقام صلح» تأسیس کرد تا بدین‌وسیله خلأ غم‌انگیز زندگی خانوادگی را که بر اثر از دست‌دادن همسر، پسر و دخترش به‌وجود آمده بود، پر کند. تاگور در این مؤسسه همواره به تربیت و ارشاد جوانان هندی و در پیشرفت معنویشان بر اساس اندیشه‌های مذهبی و سنتی می‌پرداخت. این سازمان تربیتی در 1921 توسعه یافت و به دانشگاه تبدیل شد. تاگور به موازات نشر مقالات و کتاب‌های گوناگون درباره‌ی مسائل تربیتی و فرهنگی، همچنان به خلق آثار ادبی محض ادامه داد. رمان گورا Gora (1910) از بهترین رمان‌های اوست که در آن با سبکی هنرمندانه و با قدرتی فراوان کشمکش‌های داخلی اعضای خانواده‌های سرمایه‌دار کلکته را وصف کرده و نشان داده است که چگونه افراد خانواده‌ها به راه‌های مختلف کشیده می‌شوند. بعضی طرفدار مذهب کهن، دسته‌ای هواخواه مذهب رایج و تحول‌یافته‌ی برهمایی می‌گردند و عده‌ای نیز از همه‌چیز می‌گسلند. رمان پرارزش دیگر تاگور به نام وطن و جهان Ghare Bahire در 1916 انتشار یافت که موضوع آن تحریم کالای انگلیسی بود. آثار اصلی و ادبی تاگور شامل آثار شاعرانه و آثار نمایشی است. وی سرودن شعر غنایی را تا هنگام مرگ ادامه داد و در حدود صد دیوان منتشر کرد. گیتانجالی Gitanjali (1909) در آغاز به زبان بنگالی سروده و پس از آن به‌وسیله‌ی خود شاعر به زبان انگلیسی برگردانده شده است. تاگور به وسیله‌ی این اثر بزرگترین شاعر زمان خود معرفی گردید و شهرت جهانی به‌دست آورد و به سبب ارزش معنوی و احساس عمیق انسانی که در اشعار این دیوان نهفته بود، در 1913 به دریافت جایزه‌ی ادبی نوبل نایل آمد. عشق بی‌انتهای تاگور به انسان و اشیاء و معرفتش به روح کودک و عقیده‌ی مذهبی او که نوعی عرفان است، همه به‌نحوی باشکوه در منظومه‌های این دیوان منعکس است. گیتانجالی را می‌توان در زمره‌ی شاهکارهای ادبیات جهانی به‌شمار آورد. تاگور در برابر توجه به عالم درون، به دنیای کار و کوشش نیز توجه خاص دارد. در نظر او کار به بشر اصالت و نجابت می‌بخشد و او را به خدا نزدیک می‌کند. دیوان برداشت میوه Fruit Gathering در 1913، باغبان The Gardener در 1914 و قوهای وحشی Balaka در 1914 منتشر شد.

قوهای وحشی در نظر بسیاری از ناقدان هنری بر گیتانجالی ترجیح دارد. مجموعه‌ی کودک Sisu به زبان بنگالی در کلکته و به زبان انگلیسی در لندن با عنوان ماه نو The Crescent Moon (1912) انتشار یافت. با انتشار این دیوان‌ها، شعر تغزلی تاگور به اوج قدرت و زیبایی رسید و در میان توده‌ی مردم برای او محبوبیتی عمیق به دست آورد. از آثار نمایشی تاگور این نمایشنامه‌هاست: راجا Raja با عنوان انگلیسی سلطان اتاق تاریک The king of the Dark Chamber (1916)، پستخانه Dak-ghar (1912)، دوره‌ی بهاری Phalguni (1915) و موج عنان‌گسیخته Muktadhara (1922) نمایشنامه‌ای سیاسی. همه‌ی این آثار در قالب تمثیل و استعاره و تصویرهای ذهنی بسیار غنی است و موجب شهرت بیشتر تاگور گردید. تاگور در نیمه‌ی دوم زندگی به موازات انتشار نوشته‌های تحقیقی درباره‌ی مسائل گوناگون و تنظیم خاطرات و نامه‌ها و زندگینامه، سفرهای متعددی به گرد جهان انجام داد، از ایالات متحده و آمریکای لاتین و شرق دور دیدن کرد. زندگینامه‌ی تاگور Jibansmrti که در 1912 انتشار یافت، گرچه به دوره‌ی محدودی از زندگیش ارتباط می‌یابد، بسیار سودمند است. تاگور تنها شاعر غزلسرا نبود، بلکه مدیحه‌سرا، حماسه‌سرا و نویسنده‌ای میهن‌پرست بود، برای کودکان شعر می‌سرود و در کنار اندیشه‌های فلسفی استوار، طبع بذله‌گو و طنزآمیزش نیز تجلی می‌کرد، نمایشنامه‌هایش از محیط رنگین، خوشاهنگ و هیجان فراوان برخوردار بود. به موسیقی و نقاشی علاقه‌ی خاص داشت، موسیقی را زبان روح و نقاشی را وسیله‌ی نزدیکی به عالم طبیعت می‌دانست. اساس مذهب را بر پایه‌ی نیکی و زیبایی نهاده بود و تمدن واقعی را در تحمل سختی‌ها و متانت روح می‌دانست، از نظر تاگور کمال مطلوب در عظمت روح و دست‌یافتن به عالم ناشناخته است و بشر تا درون خود را نشناسد معنی واقعی زندگی را درک نمی‌کند، اما مفهوم این نظر کناره‌گیری از زندگی و لذت نیست. در نمایشنامه‌های تاگور مرتاضان که با دنیای خارج قطع رابطه کرده، محکوم شده‌اند. آثار تاگور بسیار فراوان و متنوع است و شامل دیوان‌ها، رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه، آثار فلسفی و انتقادی و سیاسی است.
تاگور در 1915 از طرف دولت انگلستان به دریافت لقب «سر Sir» مفتخر شد، اما در 1919 هنگامی که انقلاب پنجاب به طور بی‌رحمانه‌ای توسط انگلیسی‌ها سرکوب شد، این لقب را رد کرد.

ترجمه به فارسی: آیین‌نامه‌ی زردشت، باغبان عشق، ترانه‌های مادر و رؤیاهای کودک، چیترا، سبد میوه، سرودهای جاودانی، صد پند تاگور، قربانی و پست‌خانه و مرتاض و مالینی و شاه و ملکه، کشتی شکسته، مرد جهانی، هلال ماه نو، نیلوفر عشق، تاگور و مقام شاعری او.

زهرا خانلری. فرهنگ ادبیات جهان. خوارزمی

هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...
دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی‌ست در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان قرار دارد ...
خودارتباطی جمعی در ایران در حال شکل‌گیری ست و این از دید حاکمیت خطر محسوب می‌شود... تلگراف، نهضت تنباکو را سرعت نداد، اساسا امکان‌پذیرش کرد... رضاشاه نه ایل و تباری داشت، نه فره ایزدی لذا به نخبگان فرهنگی سیاسی پناه برد؛ رادیو ذیل این پروژه راه افتاد... اولین کارکرد همه رسانه‌های جدید برای پادشاه آن بود که خودش را مهم جلوه دهد... شما حاضرید خطراتی را بپذیرید و مبالغی را پرداخت کنید ولی به اخباری دسترسی داشته باشید که مثلا در 20:30 پخش نمی‌شود ...
از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است... ...
حسرت گذشته را خوردن پیامد سستی و ضعف مدیرانی است که نه انتقادپذیر هستند و نه اصلاح‌پذیر... متاسفانه کانون هم مثل بسیاری از سرمایه‌های این مملکت، مثل رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و جنگل‌هایش رو به نابودی است... کتاب و کتابخوانی جایی در برنامه مدارس ندارد... چغازنبیل و پاسارگاد را باد و باران و آفتاب می‌فرساید، اما داستان‌های کهن تا همیشه هستند؛ وارد خون می‌شوند و شخصیت بچه‌های ما را می‌سازند ...