کتاب «مقیمِ دل (حکایت‌هایی از زندگی مولانا برای انسان زمانه ما)» نوشته غلامرضا خاکی توسط انتشارات معین منتشر و راهی بازار نشر شد.

مقیم دل (حکایت‌هایی از زندگی مولانا برای انسان زمانه ما)» نوشته غلامرضا خاکی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نویسنده این‌کتاب معتقد است مولانا به مخاطبش می‌آموزد که پوست و ظاهر قصه را رها کند و به مغز و عمق بپردازد. او می‌گوید به گفته مولانا انسان خردمند دانه معنی را می‌گیرد و به پوسته مشغول نمی‌شود. خاکی با همین‌رویکرد سراغ برخی از داستان‌ها و حکایاتی رفته که درباره زندگی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی هستند و آن‌ها را برای کاربرد زندگی انسان امروز، جدا کرده است.

کتاب «مقیم دل» دارای ۲ بخش اصلی است؛ بخش اول شامل نوشتارهای مقدماتی و بخش دوم نیز دربرگیرنده حکایت‌هاست. حکایت‌های بخش دوم کتاب، از «مناقب‌العارفین» انتخاب شده‌اند. «مناقب‌العارفین» نوشته شمس‌الدین محمد اَفلاکی العارفی است که جامع‌ترین کتاب درباره زندگی و سیره مولانا، خاندان و اساتید اوست. سبک نوشتاری این‌کتاب، مانند «تذکرة‌الاولیا»ی عطار نیشابوری است.

خاکی در کتاب خود، با استخراج برخی‌حکایات و پیام‌هایی که در خود دارند، مولانا را نه انسانی اسطوره‌ای و دست‌نیافتنی بلکه فردی انسانی و عادی معرفی کرده است. به بیان دیگر، مولانای این‌حکایت‌ها، کسی است که می‌تواند برای انسان‌های روزگار فعلی الگو باشد و به‌عنوان راهنمای کسب معنویت و سلوک عرفانی مورد استفاده افرادی قرار بگیرد که در جستجوی معنویت و معنای زندگی هستند.

این‌کتاب با  ۲۹۶ صفحه و قیمت ۳۷ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...