آرتور سی کلارک

21 فروردین 1385

آرتور-سی-کلارک

آرتور از کودکی عادت داشت ساعت ناهار از مدرسه جیم شود و دنبال نسخه‌های مجلات علمی- تخیلی مثل "داستان های حیرت انگیز" بگردد... همیشه در کتاب‌فروشی محل پرسه می‌زد... در نیروی هوایی سلطنتی ابتدا به عنوان کارآموز و سپس استاد و تعلیم‌دهنده رادار مشغول فعالیت می‌شود... با درجه عالی در فیزیک و ریاضیات از دانشکده کینگز دانشگاه لندن فارغ‌التحصیل شد.

آرتور چارلز کلارک. (Arthur. C. Clarke) یا آرتور سی. کلارک در 16سپتامبر 1917 در مزرعه‌ای در ماین‌هد، از نواحی سامرست انگلیس به دنیا آمد. به گفته‌ برادر کوچک‌ترش فرد، آرتور از کودکی عادت داشت ساعت ناهار از مدرسه جیم شود و دنبال نسخه‌های مجلات علمی- تخیلی مثل "داستان های حیرت انگیز"  (Astounding Stories)بگردد. به علاوه او همیشه در کتاب‌فروشی محل پرسه می‌زد و کتاب‌های علمی- تخیلی مثل "جنگ دنیاها" اثر "اچ جی ولز" را ورق می‌زد و آن قدر کتاب‌ها را می‌خواند تا پاره شوند. در مزرعه، کلارک دائم در حال آزمایش بود و برای خودش موشک‌های کوچک درست می‌کرد. او حتی یکی از همکلاسی‌هایش را راضی کرد موشکی را به هواپیمای او ببندد که بعد از جهشی فشفشه‌وار در طول مزرعه سقوط کرد و در آتش سوخت.

اولین اثری که از وی منتشر می‌شود، در سال 1935 نامه‌ای در مورد سرعت نور است، که برای مجله داستان‌های شگفت‌انگیز می‌فرستد. در 19 سالگی به لندن می رود. در آن‌جا به عنوان کارمند دولت مشغول کار می‌شود و همزمان علایقش به سفرهای فضایی با پیوستن به «انجمن بین سیاره‌ای بریتانیا» پیش از جنگ جهانی دوم آشکار می‌شود.

در سال 1941 در نیروی هوایی سلطنتی قبل از کار با دستگاه‌های هشداردهنده، ابتدا به عنوان کارآموز و سپس استاد و تعلیمدهنده رادار مشغول فعالیت می‌شود و در 1945 مقاله‌ای فنی منتشر می‌کند به نام "تقویت‌کننده‌های فرا زمینی" که در شماره اکتبر مجله جهان بی‌سیم منتشر می‌شود. در این مقاله، کلارک، نظریه ارتباط جهانی با استفاده از ماهواره در مدار زمین را مطرح می‌کند. وی در آن مقاله پیشنهاد کرد که ایستگاه‌ها در آن چه بعداً به "مدار کلارک" معروف شد قرار گیرند؛ ناحیه‌ای به ارتفاع 36هزار کیلومتر بر فراز خط استوا که در آن ایستگاه‌ها با همان سرعت گردش محوری زمین در فضا بگردند به طوری که محل استقرار آنها در فضا نسبت به زمین ثابت بماند. آن مقاله 12 سال پیش از آن که حتی نخستین ماهواره بدوی، «اسپاتنیک» روسی، در مدار قرار داده شود انتشار یافت و چنان که کلارک به یاد می‌آورد به نظر بسیاری فکری احمقانه بود اما با پرتاب ماهواره "ارلی برد اینتل ست" در آوریل 1965، این نظریه به حقیقت می‌پیوندد.

او در سال 1948 با درجه عالی در فیزیک و ریاضیات از دانشکده کینگز دانشگاه لندن فارغ‌التحصیل شد. پس از آن به مدت 3 سال در موسسه مهندسان الکترونیک در لندن کار می‌کند. در سال 1951 اولین کتابش تحت عنوان پیش‌درآمدی بر فضا منتشر می‌شود.

در دهه 1960 برای همیشه در سریلانکا، که در آن زمان به سیلان مشهور بود، سکنی می گزیند. در آن‌جا بود که شیفته غواصی می‌شود. مشهورترین اثر کلارک به نام "دیده‌بان" در سال 1964 (که در 1968 با نام "2001: اودیسه فضایی"، به کارگردانی استنلی کوبریک ساخته می‌شود و از طرف آکادمی آمریکایی علوم و هنر تصاویر متحرک، برای کارش در این فیلم نامزد جایزه اسکار می‌شود) منتشر شد.

در 1979 به ریاست دانشگاه موراتوا در سریلانکا، منصوب می‌شود. بسیاری از آینده نگری‌های کلارک هنوز تحقق نیافته اما بعضی از آن‌ها به واقعیت نزدیک‌تر شده است. برای مثال آسانسوری که زمین را به ایستگاهی در مدار متصل کند، به تولید موادی بستگی خواهد داشت که در زمان انتشار این ایده در همان سال 1979 در رمان "شالوده‌های بهشت" غیرقابل تصور بود. اما کشف اخیر در زمینه ی ریزلوله‌های کربن (Carbon Nanotubes) دست کم به لحاظ نظری از استحکام لازم برای ساختن چنین آسانسوری برخوردارند و به زودی رقابت برای پیش بردن این تکنولوژی آغاز می‌شود.

یک سال بعد اثر غیرتخیلی کلارک به نام "جهان مرموز آرتور چارلز کلارک"، منتشر شده، از آن یک سریال تلویزیونی در بریتانیا ساخته می شود. 1982 از کلارک کتاب "2010: اودیسه فضایی 2" دنباله "2001: اودیسه فضایی" منتشر می‌شود. دو سال بعد، از این کتاب یک فیلم ساخته می‌شود و برای همکاری و کمک‌هایش در پیشرفت فن‌آوری علوم ارتباطی، از طرف انجمن اعضاء مارکنی، به وی جایزه مارکنی اعطاء می‌شود. مرکز آرتور چارلز کلارک با رشته‌های علوم ارتباطات، رایانه، انرژی، فن‌آوری فضا، و ساخت رباط، در دانشگاه موراتو تاسیس می‌شود. در سال 1988 کتاب دیگری به نام "2061: اودیسه 3" دنباله دو کتاب قبلی به چاپ می‌رسد.

از 1996 به این طرف کلارک به زندگی و کار خود در سریلانکا ادامه می‌دهد و در سال 1998 عنوان رسمی (انگلیسی)، سر ‏Sir‏ را دریافت کرد. او جریان ماموریت‌های آپولو را به همراه والتر کارنکایت _مجری مشهور تلویزیونی_ برای شبکه CBS گزارش کرد. او به خاطر سه قانون مشهور به "قوانین کلارک"، 60 کتاب، 50 بار چاپ و ارتباط با ماندگارترین اندیشه‌های قرن بیستم و مجموعه داستان‌های کوتاه فراموش‌نشدنی علمی- تخیلی و آثاری مانند "پایان کودکی"، "میعاد با راما"، "9میلیارد نام خداوند"، "راز کیهان"، "شهر و ستارگان" و "عملیات آخر: تالاسا" (نغمههای زمین دوردست) شهرتی جهانی دارد.

آرتور چارلز کلارک در 19 مارس 2008 در سریلانکا درگذشت.


مریم سادات فاطمی

فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...