دانشجویان و اساتید دانشگاه تورنتو در تحقیقی به این نتیجه رسیدند که آگاتا کریستی نویسنده شهیر و خالق رمان‌های پلیسی-کارآگاهی از بیماری آلزایمر رنج می‌برده است.

به گزارش فارس، محققان دانشگاه تورنتو با مطالعه بیش از 80 اثر آگاتا کریستی، مشخص‌ترین سند جهت اثبات این مدعا رمان « فیل‌ها توانایی به یادآوردن دارند» است که او آن‌را در سن 81 سالگی نوشته است. در این رمان عبارات تکراری و نامفهوم بسیاری به چشم می‌خورد.

طبق این پژوهش این نویسنده در پایان عمر قدرت استخدام کلمات را 15 تا 30 درصد از دست داده بود.

در مقایسه‌ای که بین این رمان و رمان «مقصد نامعلوم» که 20 سال قبل نوشته شده، صورت پذیرفته؛ مشخص شده که عبارات نامفهوم در این رمان 18 درصد کمتر از رمانی است که او در 81 سالگی نوشته است.

هرچه این نویسنده به پایان عمرش نزدیک‌تر می‌شده از الفاظ و عبارات نامفهومی چون «چیزی»، «هرچیزی» (something, thing, anything)در آثارش بیشتر استفاده کرده است.

یکی از محققانی که درباره این مسأله تحقیق کرده می‌گوید که شواهد و قراین کافی موجود است که این مسائل و اختلالات زبانی را به عنوان نشانه‌های بیماری حافظه بخصوص آلزایمر در نظر گرف.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...