زندگی‌نامه مستند شهیدان رسول و مهدی جعفری با عنوان «این پسر من است» منتشر شد.

زندگی‌نامه مستند شهیدان رسول و مهدی جعفری این پسر من است  ندا رسولی

به گزارش کتاب نیوز، «این پسر من است» به قلم ندا رسولی با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۷۵ هزار تومان توسط انتشارات خط مقدم منتشر شده است.

در معرفی ناشر از این کتاب آمده است: در «این پسر من است» روایت داستانی دانای کل به همراه روایت‌های تکان‌دهنده و پرجزئیات مصاحبه‌شونده‌ها در کنار هم پیش‌برنده‌ خط روایی کتاب شده است که علاوه بر مضمون، انتخاب فرم مستند داستانی آن را به اثری متفاوت تبدیل کرده است.

ندا رسولی (1361- ) که پیش از این رمان «هیچ کس این زن را نمی‌شناسد» از او منتشر شده بود؛ برای روایت «این پسر من است» با چالشی جدی مواجه بوده است؛ این‌که بیشتر همرزمان قهرمان داستان (شهید رسول جعفری)، همچون پسرش، شهید شده بودند. ولی حاصل گفت‌وگو با اندک بازماندگان، روایتی پرجزئیات، موشکافانه، ملموس و جان‌دار از نبرد سوریه است و نویسنده حس زنده‌ای از تلخی جنگ سوریه و پست‌وبلند نبردهایش را به نمایش گذاشته است.

«این پسر من است» روایت حرکت همیشگی خانواده‌ای است که فداکارانه هجرت را به جان خریدند. حرکت از افغانستان به ایران، کوچیدن مدام در ایران و در نهایت هجرت به سوریه که به قراری همیشگی می‌انجامد. این کتاب پدری شهید را به تصویر می‌کشد که شهادت را به پسرش می‌آموزد و خود هم از پی او می‌رود. روایت رفتن و رسیدن رسول و پسرش مهدی.»

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«حقش بود یکی هم باشد تا رسول را دلداری دهد؛ یکی هم به او بگوید به امید خدا پیدا می‌کنیم پسرت را. بگوید دو دو تا چهار تای جنگ، همین است دیگر؛ می‌چزاند آدم‌ها را؛ ولی تو خیالت نباشد ها! ما آسمان را به زمین می‌رسانیم و جگرگوشه‌ات را پیدا می‌کنیم؛ یا خودش را با پیکرش را. کسی اما نبود؛ یعنی بود؛ ولی همیشه رسول آن‌قدر محکم بود که کسی فکرش را نمی‌کرد او هم به دلداری و آن حرف‌ها نیازی داشته باشد. همیشه خودش پیش‌قدم مهربانی کردن و روحیه دادن به دیگران بود».

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...