به گزارش فارس؛ انتشار کتاب «سلین در دانمارک» جزئیات بیشتری را درباره‌ شش سال تبعید و یک سال زندانی شدن خالق «سفر به انتهای شب» در کشور دانمارک مشخص کرد.

لویی فردینان سلین نویسنده پرآوازه فرانسوی رمان «سفر به انتهای شب» مدت شش سال از زندگی خود را در کشور «دانمارک» به نوعی در «تبعید» گذراند و یک سال زندانی شد.
هر چند پیش از این نیز جزئیاتی از این شش سال زندگی «سلین» در دانمارک منتشر یا برملا شده بود، اما این روزها با انتشار کتاب «سلین در دانمارک» جزئیات دقیق‌تری درباره این نویسنده پرطرفدار فرانسوی را در دسترس علاقه‌مندان قرار داده است.
«لویی فردینان سلین» پس از «مارسل پروست» نامش در دومین جایگاه لیست نویسندگان فرانسوی‌است که آثارشان بیشتر از دیگر نویسندگان به زبان‌های دیگر دنیا ترجمه شده است. «پروست» خالق اثر"در جستجوی زمان از دست رفته" رتبه نخست را دارد.

«سلین» در حالی دومین نویسنده محبوب فرانسوی در میان علاقه‌مندان ادبیات فرانسه در دنیا است که در سالیان اخیر تنها سه کتاب درباره وی و آثارش در فرانسه منتشر شده است و این موضوع شگفتی منتقدان فرانسوی را برانگیخته است.
«لویی فردینان سلین» با افزایش محبوبیت کمونیسم در فرانسه، به خاطر تفکرات ضدکمونیستی و تا حدودی ضدیهودی مجبور به ترک فرانسه و تبعید در دانمارک شد.
«سلین» و همسرش «لوست المانزور» در ژوئن سال 1944 پاریس را به مقصد دانمارک ترک گفتند و در این کشور در خفا زندگی کردند.
منتقدان ادبی فرانسه درباره این دوران زندگی «سلین» می‌نویسند: «سلین در حالی ضد استالین بود که استالین آن زمان در فرانسه محبوب‌ترین شخصیت در میان مردم بود.»
در تاریخ 16 دسامبر 1945 روزنامه دانمارکی «پولیتیکن» با انتشار مقاله‌ای نوشت: «یک فرانسوی نازی در کوپنهاگ زندگی می‌کند و نامش سلین است.» فردای آن روز سلین دستگیر و به مدت یک سال زندانی شد.

«سلین» یک سال از زندگی خود را در زندان سپری کرد تا آنکه یک وکیل فرانسوی به نام «تروالد میکلسن» به یاری او آمد و در نهایت در ژوئیه 1951 بود که «سلین» و همسرش «لوست» دوباره پا به خاک فرانسه گذاشتند.
کتاب «سلین در دانمارک» نوشته‌ «دیوید آلیو» و «فرانسوا مارشتی»‌ را انتشارات «روشه» فرانسه منتشر کرده و حاوی عکس‌ها، نامه‌ها و جزئیات منتشر نشده‌ای از سالیان تبعید فردینان سلین در دانمارک است و 29 یورو قیمت دارد.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...