کتاب «راز سربند» نوشته فاطمه دولتی شامل روایت زندگی شهید علی اکبر جمراسی به‌تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و راهی بازار نشر شد.

راز سربند فاطمه دولتی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، شهید علی‌اکبر جمراسی در ۳فروردین‌ماه۱۳۴۷ در روستای تلخابِ اراک به دنیا آمد. او مانند بسیاری از همسالانش خود را به‌عنوان نیروی داوطلب به جبهه رساند، اما با سابقه ۸۵ ماه حضور در خط مقدم شهید نشد. او همراه دیگر دوستانش واحد اطلاعاتِ سپاه قم را سروسامان بخشید و توسعه داد. او که در تفحص شهدا نقشی پررنگ داشت، سال۱۳۹۰، در آستانه بازنشستگی برای مأموریتی به سردشت اعزام شد و طی عملیات تروریستی گروهک پژاک به شهادت رسید.

علی اکبر جمراسی که در خانواده‌ای انقلابی رشد کرده بود، با اراده پولادین به همه ثابت کرد ریز جثه بودن و سن و سالِ کم نمی‌تواند مانع مردانه رفتار کردن باشد. وی در عملیات‌های زیادی شرکت کرد، موقعیت‌های خطرناکی را از سر گذراند و در واحدِ اطلاعات عملیات یک نیروی کارآمد بود، اما نتوانست در دورانِ جنگ تحمیلی به آرزویش یعنی شهادت برسد. او راهش را زود پیدا کرد؛ انقلابی شدنش؛ رزمندگی و جنگیدنش؛ لباس پاسداری پوشیدنش؛ تفحص کردنش؛ درس خواندن و دانشگاه رفتنش؛ اصلاً‌ همین پدری کردنش.

نویسنده کتاب پیش‌رو درباره شهید جمراسی می‌گوید پای حرف جامانده‌های لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب علیه السلام که می‌نشینی، از اخلاصش می‌گویند. هم سنگرهایش توی اطلاعات سپاه لشکر از تخصص و عمل گرایی‌اش تعریف می‌کنند. پیش زن و بچه اش هم که می‌روی دم از اخلاق و مهربانی‌اش می‌زنند.

آخرین روزِ از تیرماه سال۱۳۹۰، درست وقتی که جمراسی فقط چند ماه تا بازنشستگی فاصله داشت همراه تعدادی از دوستانِ پاسدارش برای ماموریتی راهی سردشت شد. درست وقتی که هیچکس انتظار نداشت او شهید شود، حین ادامه عملیات پاکسازی منطقه از لوث وجود گروهک تروریستی پژاک به علت برخورد خودرو با تله انفجاری به شهادت رسید.

کتاب «راز سربند» در ۱۶۰ صفحه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...