«چارلز جان هوفام دیکنز» معروف به «چارلز دیکنز» رمان نویس صاحب نام انگلیسی و خالق رمان‌هایی چون «دیوید کاپرفیلد» و « الیور تویست» هفتم فوریه سال 1812 در «پورتسموت» انگلیس متولد شد.

به گزارش فارس، " چارلز دیکنر " یکی از بزرگترین نویسندگان انگلیسی زبان است که داستان سرایی، نثر قوی و خلق شخصیت های داستانی اش او را در زمره محبوبت ترین نویسندگان و رمان نویسان جهان قرار داده است.

از این نویسنده تا امروز اثار متعددی در جهان و به زبان های مختلف ترجمه شده است که از میان آنها می توان به "
آرزوهای بزرگ "، " داستان دو شهر "، "دوست مشترکمان "، "عبور ممنوع "، "اولیور تویست "، " دیوید کاپرفیلد " و " دوران مشقت " اشاره کرد.

"دیکنز " در سال 1812 در شهر "پورتسموت " انگلیس متولد شد. او در خانواده ایی فقیر متولد شد و به همین جهت مجبور بود در دوران کودکی و نوجوانی اش در کارگاه های کفاشی برای گذران زندگی کار کند. دوران سخت و پر مشقتی که آثار آن را در اکثر رمانها و داستان های کوتاه "دیکنز " می توان دید.
"دیکنز " با همه سختی هایی که در دوران نوجوانی تحمل کرد توانست به آکادمی "ولینگتون " راه پیدا کند. او پس از اتمام درسش در این آکادمی به عنوان کارمند در دفتر وکالتی مشغول به کار شد و از سال 1834 به بعد به عنوان خبرنگار سیاسی مشغول کار شد.

از این دوران به بعد او نوشتن را به عنوان جزئی جدا نشدنی از زندگی اش آغاز کرد.
"دیکنز " در آغاز نویسندگی توجه زیادی به نگارش داستان کوتاه داشت. او داستان هایش را به صورت پاورقی در نشریات ادبی و روزنامه های ان زمان منتشر کرد. بعدها برخی از رمان های وی نیز به صورت پاورقی در نشریات آن دوران منتشر شد. غالب آثار او فروش نشریات را در آن زمان بالا می برد و علاوه بر جذب مخاطب سود خوبی برای نشریات داشت.

بزرگترین فعالیت این نویسنده در حوزه کودک و نوجوان نگارش "تاریخ انگلستان برای کودکان " است که در 39 بخش منتشر شده است. این نویسنده برای نگارش این اثر از اثار متعددی چون "تاریخ انگلستان " به قلم "فوماس کیتلی " و "تاریخ مصور انگلیس " نوشته "چارلز نایت " کمک گرفته است.

از آثار این نویسنده اقتباس های متعددی تا به امروز در حوزه سینما و نمایش صورت گرفته است. فیلم های "
آرزوهای بزرگ"، " دیوید کاپرفیلد "، "الیور تویست " از جمله فیلم های سینمایی است که از رمان های این نویسنده در سینماهای جهان اکران شده است.

این نویسنده انگلیسی سرانجام در سال 1870 در آستانه پنجاه و چهار سالگی چشم از جهان فرو بست.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...