ارتش فدای ملت | جام جم


خیلی سخت است که سرهنگ معروف ارتش کشورت باشی، چند سال از دوران خدمت صادقانه‌ات را مشغول درگیری با اشرار مسلح کردستان بوده باشی و در نهایت در سال ۵۷ برای مقابله با مردم، تو را رئیس یکی از مقرهای مهم ژاندارمری تهران کنند و برای نشان دادن اقتدارشان، فرمان تیراندازی مستقیم به معترضان را در اختیارت بگذارند.

خلاصه کتاب ترکه‌های درخت آلبالو اکبر خلیلی سرهنگ ارتش شهید ایرج نصرت‌زاد

جالب‌تر این‌که تو به نیروهایت اجازه شلیک حتی یک گلوله به سوی جوانان وطن را ندهی و دست آخر نیز به جرم کوتاهی در انجام وظایف نظامی‌ات و همراهی کردن با انقلابیون، محکوم به اعدام بشوی. سپس لطف تقدیر شامل حالت بشود و همان انقلابیون در بهمن‌ماه پیروز شوند و از قضا پدر همسرت نیز یکی از افراد با نفوذ آن جریان باشد. دیگر از این بهتر مگر ممکن است؟ باور پذیر نیست اما انقلابیون نیز درباره تو اشتباه می‌کنند و این بار به جرم خیانت به مردم کشورت و صدور حکم تیر مستقیم علیه آنها، در دادگاه انقلاب، محکوم به اعدام می‌شوی.

دنیای عجیبی است؛ یک روز تو را به جرم تیراندازی نکردن به سوی هم میهنانت و روزی دیگر تو را به جرم تیراندازی به آنها به عنوان خائن معرفی می‌کنند. از حکمت خداوند متحیر می‌شوی و به عنوان آخرین شانست برای کمکی به وطن و رهایی یافتن از برچسب سرهنگ خائن، از قاضی دادگاه انقلاب می‌خواهی که تو را به کردستان بفرستد تا شاید بتوانی کمی از زنج همیشگی آن دیار بکاهی. برای قاضی تشریح می‌کنی که چند سال را در کردستان سپری کرده‌ای و وجب به وجب آنجا را مانند کف دستت می‌شناسی. قاضی به هیچ عنوان قانع نمی‌شود تا سرانجام مجبور می‌شوی که یک جمله تاریخی بگویی: شما که درهر صورت می‌خواهید من را اعدام کنید؛ می‌دانید که در این شرایط حساس رفتن به کردستان برای یک ارتشی دست‌کمی از خودکشی ندارد. برای شما که فرقی ندارد؛ بگذارید من را گلوله‌های دشمنانم بکشد، نه هموطنانم!

«ترکه‌های درخت آلبالو» [اثر اکبر خلیلی]، برساختی داستانی از زندگانی سراسر تلاش و کوشش سرهنگ ارتش، شهید ایرج نصرت‌زاد است. کسی که در دوران طاغوت، مسلمانانه زیست و همواره پشتیبان مردمش بود و در دوران پس از انقلاب اسلامی نیز با حضور خود در قائله کردستان، جام شهادت را نوشید تا باری دیگر به شعار ارتش فدای ملت جامه عمل بپوشاند! البته ترکه‌های درخت آلبالو چند پیرنگ فرعی نیز در بطن خود دارد که نشان‌دهنده دغدغه‌مندی نویسنده آن پیرامون تاریخ انقلاب اسلامی ایران است.

از نکات فرمی جالب این داستان پرکشمکش، شهادت شخصیت اصلی آن در اواسط کتاب است؛ به طوری که در ۹۰ صفحه پایانی کتاب دیگر ردی از این شخصیت نیست. صفحات پایانی کتاب بیشتر ناظر بر نتیجه حضور افراد مخلصی مانند نصرت‌زاد در مبارزه با اشرار ضدانقلاب و نقش پر رنگ آنان در حمایت از مردم مظلوم کردستان دارد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...