کتاب صوتی «حاج آخوند» نوشته‌ی عطاءالله مهاجرانی با صدای خود نویسنده وارد بازار کتاب و رسانه شد.

حاج اخوند عطاءالله مهاجرانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، کتاب صوتی «حاج آخوند» به قلم و روایت سید عطاءالله مهاجرانی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت هفتم توسط موسسه نوین کتاب گویا منتشر شد.

«حاج آخوند» روایت‌گر زندگی مرحوم شیخ محمود صالحانی است که در روستای مهاجران زادگاه نویسنده ساکن بوده و او تا سالهای آغاز جوانی خود و پیش از درگذشت آن بزرگوار با ایشان ارتباط نزدیک و فراوان داشته است. شخصیت و زندگانی «حاج آخوند» چنان متفاوت و اثرگذار است که هرکسی را به خود جذب و با صدای راوی همراه می‌کند.

در بخشی از کتاب آمده است: «مهاجران یا مارون رنگ و رو و رونق بهشت برین را داشت. بوی بهشتی آن سرزمین که اکنون در دنیای خیال و مثال می‌درخشد، مشام جان را تازه می‌کند. بهشت مهاجران، طبیعت زیبا، دشت زمردین چما، نهر نقره‌ای نایه، چشمه فروزنده آب حیات دوزاغه، میدان ده که غرق صدای بره‌ها و گوسفندان و بزهای بازیگوش و ماغ گاوها بود، ردّی از غبار آبی که از پس تاخت اسب‌ها دیده می‌شد، صدای پرطنین رحم خدا، چوپان ده، همه خواستنی و دوست داشتنی بود. اما حاج آخوند چیز دیگری بود! روحانیِ ملّا، ادیب و نکته‌دان و عارفی که از غوغای جهان بیرون از مدرسه و شهر گریخته بود؛ شیخی شاد که خانقاهی نداشت.»

انتخاب موسیقی، میکس و مسترینگ این اثر را «آرمان تابان» برعهده داشته است.

«حاج آخوند» با زمان ۹ ساعت و ۵۵ دقیقه در سایت «نوین‌کتاب» منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...