کتاب «تواریخ، کتاب یکم: بند 114: بازگفتی یونانی از یک داستان کهن ایرانی» نوشته مهرداد ملک‌زاده از سوی پردیس دانش منتشر شد.

تواریخ، کتاب یکم: بند 114: بازگفتی یونانی از یک داستان کهن ایرانی مهرداد ملک‌زاده

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، فرهنگ ایرانی، فرهنگی مانا و پایدار است و سبب این ماندگار، سه ویژگی انعطاف‌پذیری، تعامل فرهنگی و در نهایت هویت ملی است که با وجود تنوع و تکثر موجود در جامعه امروزی به انسجام ملی کمک نموده است. شناخت فرهنگ گسترده این سرزمین کهنسال، تنها راه شناخت هویت ملی است و آن نیز عزت ملی را به همراه می‌آورد. عزت ملی از گسیختگی فرهنگی ممانعت کرده و سرانجام انسجام و قدرت ملی را فراهم می‌سازد.

بخش مهمی از روابط میان فرهنگ‌ها و تمدن‌های بشری در امتزاج میراث روایی آنان متجلی می‌شود؛ به گونه‌ای که می‌توان از سفر بن‌مایه‌های اسطوره‌ای و افسانه‌ای از سرزمینی به سرزمین دیگر سخن گفت. از این منظر برخی از قصه‌پژوهانی چون استیت تامپسون ردپای قصه‌های عامیانه را در سفر از سرزمین‌هایی چون هند به دیگر نقاط جهان جستجو کرده‌اند.

مهرداد ملک‌زاده -که یکی از دغدغه‌های اصلی او تحلیل روابط فرهنگی و تمدنی در لابلای اسناد تاریخی و میراث روایی ملت‌هاست- در این کتاب کوشیده تا نشان دهد چگونه یک قصه از سرزمینی و تمدنی به سرزمین و تمدنی دیگر سفر می‌کند. او قصه‌ای را برگزیده که در صورت‌های ریخت‌شناسی روایت‌های مردمی، خواننده را با بن‌مایه‌ای آشنا روبه‌رو می‌کند. صحنه‌ای از نمایش و بازی آیینی که در آن پیشگویی آینده رخ می‌دهد و نقشی که بازی می‌شود، نقشی واقعی و تاریخی بدل می‌گردد.

دو نویسنده از دو جهان جدای از هم و در دو زمان دور از هم، یکی هرودُتوس هایکارناسوسی در «تواریخ» (کتاب یکم، بند 114) و دیگری منهاج سراج جوزجانی در «طبقات ناصری» (الطبقة الثامنه) داستانی یکسان را بازگو می‌کنند؛ داستانی درباره یک بازی شاه و وزیر کودکانه؛ چه پیوندی میان این دو روایت از آن داستان یکسان برقرار است؟ این کتاب برای پاسخ دادن به این پرسش به رشته تحریر درآمده است.
این کتاب پس از دیباچه، سرسخن و یادداشت در چهار بخش تنظیم شده است. داستان کهن ایرانی، روایت یونانی، شاه‌بازی یا بازی شاه و وزیر و از زادبوم تا میهن هرودت بخش‌های چهارگانه کتاب را تشکیل می‌دهد. پایان‌بخش کتاب نیز فرجام سخن، کتاب‌نامه و نمایه عمومی آمده است.

طبقات ناصرى تأليف قاضى ابوعمرو عثمان بن محمد المنهاج سراج جوزجانى در سال 658 ق. این کتاب از مهمترين و مشهورترين كتب تاريخى اين عصر است كه در زمان مؤلف به شهرت و اعتبار رسيد و قاضى منهاج سراج نيز يكى از نويسندگان معروف و مورخان مشهور است كه كتاب خود را به سلامت و روانى انشا کرده است. او علاوه بر اينكه از كتب تاريخى ديگر بهره‌هاى فراوان برده، از مشاهدات و تجربيات خود نيز در تأليف كتاب سود جسته است زيرا او يكى از رجال معروف عصر خود است كه به دربار سلاطين غور و آل شنسب محشور بوده و بسيارى از حوادث تاريخى را در اوايل فتنه مغول به چشم ديده و يا از اشخاص مطلع و خبير آن عصر كسب اطلاع کرده است.

قاضى منهاج سراج در نوشتن كتاب خود از كتب گذشتگان و معاصران خود سوده برده و تاريخ خود را از زمان حضرت آدم ابوالبشر و سپس طبقه انبيا شروع كرده و همين روش بيست سال پس از او مورد استفاده قاضى بيضاوى در نوشتن كتاب نظام التواريخ قرار گرفته. كتاب نظام التواريخ كه كتابى بسيار مختصر است عينا نمونه‌بردارى از طبقات ناصرى منهاج سراج است. البته اين سخن نفى دانش و كمالات و ارزش ادبى و تاريخى قاضى بيضاوى نمى‌كند اما آنچه مسلم است بيضاوى در هنگام نوشتن كتاب خود، كتاب طبقات ناصرى را در پيش روى داشته است.

هرودوت برای نوشتن کتابش از شیوه تاریخ‌نویسی روایی استفاده کرده است. به این معنا که از بین روایت های مختلف، تنها روایتی را ذکر کرده که می پنداشته از دیگر روایت‌ها صحیح‌تر است؛ منبع و سرچشمه این روایت‌ها نیز غالبا شنیده‌های شفاهی او بوده‌اند. گرایش‌های سیاسی و مذهبی هرودوت نیز در تاریخ نگری و همچنین تاریخ‌نگاری او دخالت داشته‌اند؛ چنان که گرایش او به پریکلس و آتن باعث شده بود تا وقایع مرتبط با آتن را به سود آتنی‌ها ثبت کند و هرگاه مطلب یا گزارشی را درباره آنچه مورد پسند خود بود می‌شنید ولی به درستی آن باور نداشت، به تحلیل آن گزارش می‌پرداخت ولی این ریزبینی و تحلیل را در مواردی که احساسات مذهبی یا ملی او را جریحه دار نمی‌کند، نمی‌بینیم و هرجا که گزارش‌های او با مصلحت آتنی ها منافاتی نداشت، بی طرف بود ولی هرگاه منافع آتن در میان بود، هر گزارشی، ولو سخن‌های بیهوده را می پذیرفت. از نظر مذهبی نیز به خدایان و الهه‌های یونانی اعتقاد داشت و مشیت الهی را حاکم بر تاریخ می‌دانست.

کتاب «تواریخ، کتاب یکم: بند 114: بازگفتی یونانی از یک داستان کهن ایرانی» نوشته مهرداد ملک‌زاده در 88 صفحه، شمارگان یک‌هزار و 100 نسخه و قیمت 40 هزار تومان از سوی پردیس دانش منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...