روایت مبارزه‌ای بی‌امان | الف


علی مؤذنی در اغلب آثارش به چالش‌های عاطفی و اخلاقی انسان‌ها در زندگی مدرن می‌پردازد و شخصیت‌هایی خلق می‌کند که سویه‌های تاریک و روشنِ آمیخته در هم دارند. او نمایشنامه‌های بسیاری دارد که به انعکاس دغدغه‌های روز جامعه می‌پردازند و نمونه‌ی قهرمان‌های آن‌ها را می‌توان در عرصه‌ی زندگی واقعی مشاهده کرد. همین مسأله است که قابلیت کاربرد متن‌های او را در حوزه‌ی اجرا افزایش داده است. او از آدم‌هایی روایت می‌کند که با معضلات اجتماعی فراوانی مواجه‌اند و ناچارند مدام برای سازگاری با شرایط موجود به مبارزه‌ای بی‌امان تن بدهند؛ مبارزه‌ای که به نظر طاقت‌فرسا و پایان‌ناپذیر است. نمونه‌ی چنین موقعیتی در نمایشنامه‌ی «کیسه بوکس» نیز به وضوح دیده می‌شود.

علی مؤذنی کیسه بوکس

داستانِ «کیسه بوکس» حول محور قهرمانی می‌چرخد که توان مواجهه‌ی صریح و مستقل با حریفانش را ندارد. این عدم توانایی دو وجه مختلف برای این شخصیت دارد؛ رقابت‌های حرفه‌ای و زندگی شخصی. بهزاد با وجود تلاش‌های مربی‌اش که جانانه و تمام وقت است، متحمل شکست‌های پی‌در‌پی می‌شود و ناامیدی بر همه‌ی جنبه‌های زندگی‌اش سایه می‌افکند. طوری که مربی هم از او مأیوس می‌شود و از موفقیت او در بوکس حرفه‌ای قطع امید می‌کند. در دیالوگ‌های میان او و بهزاد می‌توان اوج این یأس را شاهد بود. اما بهزاد در ادامه می‌کوشد تمامی شکست‌های پیشین را جبران کند و به همین خاطر به مربی قول می‌دهد که این بار روسفید از میدان مبارزه بیرون بیاید.

صحنه‌ی اجرایی که مؤذنی برای این نمایشنامه در نظر گرفته و در پیش‌درآمد متنش آن را آورده، اجزایی بسیار ساده دارد که شامل باشگاه بوکس و خانه‌ی پدری است. همین قضیه نشان می‌دهد که مؤذنی بیش از آن‌که بر عناصر صحنه و نحوه‌ی چینش و تأثیر بصری آن‌ها بر مخاطب تکیه کند، بر شخصیت‌پردازی و کنش بازیگران متمرکز می‌شود. او می‌کوشد اجزای صحنه را به حداقل ممکن برساند و با وضوحی بسیار اندک آن‌ها را در معرض دید تماشاچی قرار دهد تا اهمیت حضور شخصیت‌های نمایشی‌اش را بر صحنه بیش‌تر آشکار نماید. علاوه ‌بر این او با کم کردن اکسسوار مورد نیاز برای اجرای متنش در تلاش است به مخاطب درباره‌ی زندگی ساده و گاه پر از محرومیت قهرمانانش بگوید. بهزاد نمونه‌ی بارز چنین قهرمانانی است که اوضاع سخت و سرشار از بحران‌های مالی و عاطفی را در زندگی‌ کنونی‌اش تجربه می‌کند. خانواده‌ی او نیز مؤید همین مطلب‌اند و معضلاتشان گاه چنان عمیق و بغرنج‌اند که مسائل بهزاد زیر سایه‌ی آن‌ها گم می‌شود.

مؤذنی از گفت‌وگوهایی ابزورد برای نشان دادن اختلال ارتباطی میان شخصیت‌های نمایشش بهره می‌گیرد. این نوع از پوچی و معناباختگی را به‌ویژه می‌توان در دیالوگ‌های بهزاد با برادر و پدر و مادرش دید. در خانه‌ی بهزاد آدم‌ها بیش‌تر از آن‌که با هم گفت‌وگو کنند، متکلم وحده‌ هستند و می‌کوشند مشکلات خود را با صدای بلند به گوش دیگران برسانند. آن‌ها تنها به گفتن اکتفا می‌کنند و شنوندگان قابلی برای یکدیگر نیستند. بهزاد که خود از شکست‌های پی در پی حرفه‌ای به خانه پناه آورده و در جست‌وجوی گوشی شنوا برای مشکلاتش است، ناکام و سرخورده به عزلت پناه می‌برد و از برقراری ارتباط با نزدیک‌ترین افراد زندگی‌اش به نتیجه‌ای نمی‌رسد. او در پی حل مشکلات مالی با برادرش وارد گفت‌وگو می‌شود و درمی‌یابد که مسائل او بسیار فراتر و بزرگ‌تر از آنی هستند که بهزاد تصور می‌کرده است. در این میان اختلافات ریشه‌ای پدر و مادر نیز تیر خلاص را به امیدهای نیمه‌جان بهزاد می‌زند.

تمامی نمایش عرصه‌ی مبارزه‌ی قهرمان با رقبایش است. بخشی از این رقبا در میدان مبارزه‌ی حرفه‌ای به سراغ شخصیت اصلی می‌آیند و گروهی در میانه‌ی زندگی روزمره‌ی شخصی او مقابلش قرار می‌گیرند. بهزاد نه فقط در مسابقات باید با حریفانی قَدَر روبرو شود، بلکه در عرصه‌ی روابط اجتماعی و خانوادگی نیز باید با تمام قوا بجنگد. گاه میدان مبارزه‌ی اجتماعی به مراتب سنگین‌تر و مخوف‌تر از عرصه‌ی رقابت حرفه‌ای به نظر می‌آید و قهرمان را با شدت بیش‌تری به چالش می‌کشد و عواقب و عوارض مهیب‌تری با خود به همراه می‌آورد.

مؤذنی با تمرکز بر معضلات اجتماعی در تلاش است روابط آدم‌ها را در نمایشنامه‌هایش آسیب‌شناسی کند. در نمایشنامه‌ی «کیسه بوکس» او با خلق شخصیت‌ دو مرد جوان که نماینده‌ی نسلی سرخورده و ناکام هستند، سعی در واکاوی مسائل جوانان امروزی دارد. در واقع همه‌ی زندگی از نظر او میدان مبارزه‌ای است که ممکن است باختن در یک میدان، به شکست در تمامی عرصه‌های دیگر بیانجامد. آدم‌ها همواره مقهور مشکلات ارتباطی‌شان هستند و این مسأله ممکن است به نظرشان کوچک و محو بیاید، اما می‌تواند تأثیری سرنوشت‌ساز بر زندگی آن‌ها داشته باشد. انسان‌هایی که اگرچه می‌کوشند نقش بوکسوری برنده را داشته باشند، اما اغلب ناموفق‌اند و عمدتاً نقش کیسه بوکسِ میدان مسابقه را ایفا می‌کنند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...