فیلمنامه‌ انیمیشن «طلسم شهر سنگی» نوشته بهزاد بهزادپور با درون مایه تاریخی توسط انتشارات کتاب نیستان منتشر شد.

طلسم شهر سنگی بهزاد بهزادپور

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، طلسم شهر سنگی عنوان فیلمنامه‌ای از بهزاد بهزادپور کارگردان، فیلمنامه‌نویس، تدوین‌گر و بازیگر سینماست که برای ساخت یک انیمیشن سینمایی با درون مایه تاریخی نوشته شده و در ۲۳۶ صفحه رقعی از سوی انتشارات کتاب نیستان وارد بازار نشر شده است.

بهزادپور در کارنامه کاری خود طی ۵ دهه گذشته تجربه نویسندگی و ساخت در گونه‌های مختلف سینمایی را داشته است و این کتاب به نوعی در زمره نخستین تجربه‌های مکتوب وی در حوزه سینمای انیمیشن و مخاطبان کودک و نوجوان است.

بهزادپور در تمامی سال‌های فعالیت سینمایی خود به عنوان هنرمندی ساختارشکن شناخته شده است. از آخرین شناسایی که ساخته شدن آن در زمان خود جسارتی قابل تحسین بود تا خداحافظ رفیق که پس از ساخت و اکران توجه‌های بسیاری را به خود جلب کرد.

در «طلسم شهر سنگی» داستانی تاریخی در زمانه پادشاهی نمرود در شهر بابل روایت می‌شود. داستانی که در آن خیر و شر در قالب نیروها و اشخاص فیزیکی و خیالی با هم در آمیخته می‌شوند و داستانی شگفت و پرکشش را رقم می‌زنند. بتکده شهر نمرود به درخواست نمرود به دنبال قربانی کردن مردم شهر به پای بتان برای خشنودی آنهاست و این مساله خشونتی عریان را بر شهر حاکم ساخته است. از سویی کارگزاران به دنبال انتخاب قربانی از مردمان شهر هستند و در مقابل کودکان و حیوانات و موجوداتی خیالی به دنبال تدبیری برای مقابله با ظلم نمرود.

بهزادپور در این فیلمنامه بخش وسیعی از تلاش خود را برای خیال‌انگیزی متن به کار می‌گیرد. به همین اعتبار است که حیوانات هم در متن وی به سخن می‌آیند و هوشمندانه با انتخاب و اختیار برگزیدن میان خیر و شر، سعی می‌کنند تا جایی که ممکن است از ظلم روا شده بر مردم بکاهند، پدیده‌های فرازمینی را تحلیل و فضایی خیالی و پرهیجان برای مخاطب خود خلق کنند.

«طلسم شهر سنگی» اثری ساده و در عین حال سرشار از جزئیات و توصیفات صحنه‌ای است. فیلمنامه‌ای دقیق و معناگرا که جزئیات اجرای انیمیشن در آن جای خود را به ریزه‌کاری‌های فلسفی و معنوی برای ترسیم مبارزه ازلی و تاریخی خیر و شر در مقابل هم داده است.

بهزاد بهزادپور پیش از این تجربه انتشار فیلمنامه‌های فوق سری، شومن، امپراطور عشق را با همکاری انتشارات کتاب نیستان داشته است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنر |
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...