نمایشنامه «سریع‌تر شُخم بزن» [Speed-the-plow] نوشته دیوید ممت [David Mamet] با ترجمه پویان مکری توسط نشر لگا منتشر و راهی بازار نشر شد.

سریع‌تر شخم بزن» [Speed-the-plow] نوشته دیوید ممت [David Mamet]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌نمایشنامه سال ۱۹۸۵ توسط دیوید ممت نوشته شد و سال ۱۹۸۸ برای بار نخست توسط گروه نمایش «لینکلن سنتر تئاتر» به اجر ا در آمد. شخصیت‌های این‌نمایشنامه «بابی گولد» و «چارلی فاکس» [دو مرد در سنین چهل‌سالگی‌] و «کرن» [زنی حدوداً بیست‌ساله] هستند. اهمیت «سریع‌تر شخم بزن»‌ در این است که در آن علاوه بر متن خود نمایش، جزئیات «طرح لباس شخصیت‌ها» و «جزئیات لوازم صحنه» و نحوه چیدمان آن‌هاست ذکر شده است.

ممت در مقدمه این‌نمایشنامه، به نقل از کتاب «پندنیس» اثر ویلیام تاکری نوشته است:

کدام یک خردمندتر است و وظیفه خود را نیکوتر به جای می‌آورد: آنکه خود را از کشاکش زندگی دور نگاه می‌دارد و به‌آرامی در آن غور می‌کند یا آنکه اهل عمل است و در این میدان نقشی می‌آفریند؟‌ پن گفت: «فیلسوفی که در میان پیشوایان جهان جایگاه رفیعی دارد و از هر آنچه در این دنیا از مال و مقام و شهرت و لذت وجود دارد بهره‌مند است، ملولانه از زندگی درمی‌گذرد و می‌گوید زندگانی سرتاسر پوچی و فرسایش جان است. بسیارند آنان‌که آموزگار بزرگان ما هستند که ‌از کالسکه‌های‌شان خارج می‌شوند، پله‌های کلیسای باشکوه خود را بالا می‌روند، لباس‌های‌ پرچین‌وشکن‌شان را روی کوسن‌های مخملی می‌تکانند و ناله سر می‌دهند که این کشاکش تماماً نافرجام و اَعمال این جهان شرارت است. بسیارند عارفانی که در ضمیر خود احساس گناه می‌کنند، به‌کلی از جهان کناره می‌گیرند و خود را میان دیوارهای دیر (حقیقی یا معنوی) محبوس می‌کنند و در آن‌جا تنها به آسمان روی دارند و درباره خدا غور می‌کنند و، در این راه، نه می‌آسایند و نه منفعتی کسب می‌کنند.

ولی این زمین، که بر آن پای نهاده‌ایم، مخلوق همان قدرت آسمانِ آبی بی‌کران است؛ آینده در آن‌ جای دارد، همان‌جا که همه با هم برابریم. اوست که به بیماری، فقر، شکست و موفقیت امر کرده است _ یکی را در برجسته‌ترین جایگاه و دیگری را در کشاکشی توصیف‌ناشدنی با خلق قرار داده است، یکی را به شکستی ننگین دچار می‌کند، دیگری را به جسمی علیل و یکی دیگر را به حادثه‌ای ناگهانی_ از این میان، عده‌ای بر زمینی که بر آن می‌ایستند کوشش می‌کنند، تا آن زمان که زیر آن بیارامند.» _ ویلیام تاکری، پندنیس

این‌کتاب با ۹۷ صفحه و قیمت ۲۹ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنر |
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...