جستارهای این کتاب تلاش‌هایی است مفهومی و فلسفی در راه نزدیک شدن به جهان فیلم و فیلمساز، از منظر روانکاوی، تراژدی‌نویسی، ابداعات فرمی، زیبایی‌شناسی، حس‌آمیزی و تاریخ سینما.

تا تکینه‌گاه روایت: هفت جستار فلسفی درباره فیلم جاده مالهالند

«تا تکینه‌گاه روایت: هفت جستار فلسفی درباره فیلم جاده مالهالند» مجموعه‌ای از مقالات نوشته نویسندگان مختلف است که نشر کرگدن آن را با ترجمه احسان سنایی اردکانی به بازار نشر فرستاده است. این کتاب تلاشی در راستای مطالعات بینارشته‌ای در حوزه فلسفه و مطالعات سینمایی محسوب می‌شود. جستارهای این کتاب تلاش‌هایی است مفهومی و فلسفی در راه نزدیک شدن به جهان فیلم و فیلمساز، از منظر روانکاوی، تراژدی‌نویسی، ابداعات فرمی، زیبایی‌شناسی، حس‌آمیزی و تاریخ سینما.

پرداختن به سینما از منظر فلسفه یکی از ژانرهای حاشیه‌ای اما پرپشتوانه در حوزه مطالعات فلسفی و مطالعات سینمایی است که در سال‌های اخیر چه در مقام تالیف و چه در مقام ترجمه بسیار مورد توجه اهالی اندیشه در ایران بوده است. ترجمه پژوهش‌های فلسفی/سینمایی اسلاوی ژیژک، مجموعه آثاری که صالح نجفی در این حوزه ترجمه کرده است و نیز تلاش‌های مازیار اسلامی در این حوزه، از جمله دستاوردهای توجه به این حوزه بینارشته‌ای در سال‌های اخیر است. در این میان، فیلم جاده مالهالند ساخته دیوید لینچ از جمله فیلم‌هایی است که در حوزه مطالعات فلسفی/سینمایی بسیار مورد توجه بوده است.

جاده‌ مالهالند از مرموزترین و بحث‌انگیزترین آثار سینمای نئونوآر از زمان نخستین اکرانش در جشنواره‌ کن 2001، توجه و تحسین مخاطبان و منتقدان بسیاری را برانگیخته است. فیلم ماجرای بازیگری جویای نام به نام بتی را روایت می‌کند که در پی ملاقاتی غیرمنتظره با زنی ویلان و مبتلا به فراموشی که خود را ریتا می‌خواند، درصدد برمی‌آیند از راز هویت ریتا پرده برگیرند. ماجراهای متعددی که در حواشی این پیرنگ سست روایت می‌شود، بیننده را رفته‌رفته درگیر طیفی از حال‌وهواهای متنوع ـ از کمیک گرفته تا تراژیک ـ می‌سازد تا عاقبت آن راز، ابعادی غیرمنتظره به خود می‌گیرد.

دیوید لینچ این فیلم را در سال 1999 در قالب پایلوتی تلویزیونی برای شیکه‌ ABC ساخت؛ اما با پاسخ رد مسئولان شبکه مواجه شد. به یمن اعتقاد و سرمایه‌گذاری کمپانی فرانسوی کانال‌پلاس برای تهیه‌ چند سکانش افزوده، این پایلوت عاقبت به فیلم سینمایی مبدل شد؛ فیلمی که با اکران در جشنواره‌ کن 2001، جایزه‌ بهترین کارگردانی را به اتفاق برادران کوئن از آن خود کرد.

با گذشت سال‌ها از اکران این فیلم، آنچه مسلم می‌نماید این است که فیلم استثنایی بود بر قواعد ژانر، روایت و حتی سبک‌پردازی. این توصیف به مرور زمان و با احراز تقلیدناپذیری فیلم آشکارتر شده است. هم‌اینک این نئونوآر درخشان را می‌توان همچون سلف نوآر آن «سان‌ستا بلوار» محصول 1950، راوی یک مقطع گذار در سینما دانست.

آیا احراز کلاسیک بودن جاده‌ مالهالند کمکی به درک بهتر آن خواهد کرد؟ تدوین این کتاب تلاشی است برای ارائه‌ پاسخی مثبت به این سؤال. این پاسخ از چهار جهت می‌تواند راهگشا باشد: 1. مخاطب فیلم با اذعان به فاصله‌اش با سیاق پیدایش اثر (فاصله‌ای که نفس روایت فیلم احرازش کرده)، از وسوسه‌ دستیابی به «ذات» و «راز» نهایی آن، همچون تجربه‌ رویارویی‌اش با هر اثر به‌حق کلاسیک، دست خواهد شد؛ در عوض 2. بر شخصی‌بودن استنباط خود از آن تأکید خواهد داشت؛ 3. تطبیق فرم با دیگر آثار کلاسیک مشابه امکان درک بهتر محتوای آن را فراهم خواهد کرد؛ و بدین‌وسیله 4. زمینه برای شناخت وجه هنجاری دیگر آثار کلاسیک فراهم خواهد شد.

در جستار اول نویسنده می‌کوشد در واکنش به منتقدانی که به ترجمه‌ناپذیری آثار لینچ (اعم از جاده‌ مالهالند) اصرار دارند، قبح ارائه‌ تفسیر از این آثار را بزداید؛ با این توضیح که به قول نویسنده «..... گرچه هیچ تفسیر بی‌نقصی وجود ندارد، اما تفسیرهای خوب وجود دارند ... اگر منظور از خوب، خوانش‌هایی باشد احتیاط‌آمیز که اولاً نسبت به گشودگی متن وفادارند....، ثانیاً نسبت به جایزالخطابودن منتقد آگاه‌اند، و ثالثاً خود را یکسره وقف متن می‌کنند». چنین تفسیرهایی که به حدود و ثغور متن خود اذعان دارند، مسلماً از تفسیرهایی که احتمالی جز شهودی بودن فیلم را برنمی‌تابند موجه‌ترند؛ چراکه یکی از شهودهایی که به‌وضوح از ماجرای این فیلم استنباط می‌شود، احتمال وجود روایتی است دایر بر «رؤیا»ی قهرمان فیلم و سپس تجربه‌هایی از بیداری او که چه‌بسا در ایجاد این رؤیا مؤثر بوده‌اند؛ روایتی که می‌توان آن را در قالب واژه‌ها نیز پیاده کرد. از این‌رو نویسنده در جستار بعدی این کتاب، ابتدا به بسط همین احتمال پرطرفدار در صورت‌بندی روایت فیلم می‌پردازد؛ اما پیرو تبصره‌هایی که در جستار نخست آورده بود، با ذکر جزئیات موانع راه ارائه‌ هرگونه تفسیر واحد و یکپارچه‌ای از فیلم را نیز برمی‌شمرد.

نویسنده در جستار سوم کتاب می‌کوشد از شخصیت قهرمانان فیلم روایتی هم‌راستا با سنت تراژدی‌های آتنی عرضه کند؛ روایتی که باوجود سازگاری با متن جاده‌ مالهالند، شواهدی رهگشار از راز ماندگاری این فیلم عرضه می‌کند. جستار چهارم سرگذشت قهرمان فیلم را در تطبیق با ماجرای کا، قهرمان رمان «قصر» کافکا بررسی می‌کند.

جستار بعدی با تأکید بر ابتکارات فرمی فیلم و جانمایی آنها در بستر تحولات فلسفه‌ رمانتیک، می‌کوشد از مراتب زیبایی این فیلم پرده بردارد. ارجاعات منحصربه‌فرد فیلم به سکانس‌هایی از تاریخ سینما که در هم‌نوایی با منطق رؤیا صورت گرفته‌اند و همچنین طریقه‌ واگشایی راز فیلم در سکانس باشگاه سیلنسیو، از ژرف‌ترین و پرمایه‌ترین لایه‌های زیبایی‌شناختی فیلم‌اند که نویسنده می‌کوشد آنها را در استناد به مناسبات پیچیده‌ لایه‌های روایت فیلم تحلیل کند.

جنبفر بارکر در جستار بعدی، تجربه‌ هضم زیبایی‌های جاده‌ مالهالند را با دو تجربه‌ زیسته‌ ما تطبیق می‌دهد: حس‌آمیزی و عمق‌آگاهی. قرائت نویسنده از این فیلم هیچ داعیه‌ای نسبت به آگاهی فیلم از این دو مقوله و استفاده از آنها به عنوان ابزار روایت مطرح نمی‌کند، بلکه او در استناد به عینیت داشتن تجربه‌ حس‌آمیختی و عمق‌آگاهانه، می‌کوشد از فروکاستن فیلم به تجربه‌ورزی صرفاً هنری امتناع به عمل آورد.

جستار پایانی کتاب می‌کوشد این فیلم را به عنوان خلف مدرن نمایش‌نامه‌های تراژیک بررسی کند؛ این بار با دفاع از ساختار فرمی آن. به زعم نویسنده، رویکرد ابتکاری‌ای که فیلم به بازنمایی رابطه‌ رؤیا و واقعیت دارد، امکان قرائتی دقیق‌تر از ساختار فرمی آن را نسبت به خوانش‌های فرویدی، از طریق ایده‌های سلف فروید، فردریش نیچه فراهم می‌کند.

انتشارات کرگدن کتاب «تا تکینه‌گاه روایت: هفت جستار فلسفی دربارۀ فیلم جاده مالهالند» نوشته جمعی از نویسندگان را با ترجمه احسان سنائی اردکانی در سال 1399 با تیراژ 700 نسخه و قیمت در 240 صفحه منتشر کرده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...