کتاب «مقامات‌العارفین فی شرح منازل‌السالکین و هدیة‌السالکین» با موضوع سیر و سلوک عارفان روانه بازار کتاب شد.

مقامات العارفین فی شرح منازل السالکین و هدیه السالکین محمدرضا کلباسی اشتری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، کتاب «مقامات العارفین فی شرح منازل السالکین و هدیه السالکین» اثر آیت الله محمدرضا کلباسی اشتری و تصحیح و تحقیق آیت الله احمد کلباسی اشتری به همت مؤسسه بوستان کتاب در ۱۶۰ صفحه منتشر شد.

تدوین منازل عرفان و تطبیق آن با آیات وحی نزد عارفانی چون خواجه عبدالله انصاری و بعد شرح آن منازل و مقامات در آثار دیگر بزرگانی چون عبدالرزاق کاشانی مورد توجه مشتاقان عرفان اسلامی در گذر زمان قرار گرفته است. اگر چه در تبیین مراحل و مراتب سیر و سلوک عرفا بعضی راه افراط و کرامت‌سازی دروغین یا تفریط و تکفیر عارفان پیش گرفته اند، ولی بعضی از علما و مراجع شیعه با حذف پیرایه‌های جعلی و دوری از تصوف انحرافی، مراتب تکامل تحت لوای عرفان اسلامی را پذیرفته‌اند و در این راستا نه تنها خود به سیر و سلوک پرداخته اند، بلکه آثاری برای طالبان این مکتب تألیف نموده‌اند.

مؤلف در جای جای کتاب‌ها و رسائل خود همواره بر استفاده همزمان از معارف وحیانی و آموزه‌های عقلی تأکید داشته است، تا اندیشه‌های دینی را به شکل جامع و علمی تبیین نماید.

محقق این اثر در تصحیح و تحقیق اثر مذکور، تمام آیات و روایات و شواهد مختلف را اعراب گذاری، مأخذیابی و ترجمه کرده است.

اثر حاضر از دو رساله «مقامات العارفین فی شرح منازل السالکین» و «هدیه السالکین» تشکیل شده است.

مؤلف در رساله اول یکصد مقام و منزل عرفانی در سیر و سلوک با شرحی کوتاه تدوین نموده و در هر منزل با تمسک به آیه‌ای از قرآن مجید یک سیر عرفانی را اشاره کرده است. از جمله منازل رساله اول می‌توان به توبه، محاسبه، انابه، زهد، ورع، خشوع، مراقبت، حرمت، اخلاق، ادب، خلق، تواضع، یقین، عزم، اراده، حکمت، بصیرت، فراست، تعظیم، غیرت، محبت و مکاشفه اشاره کرد.

در رساله دوم که اخلاق عملی است، دفع بعضی آفات اخلاقی و جذب برخی شاخصه‌های عرفانی را توضیح داده است که برخی از مباحث این رساله، عبارتند از: معرفت نفس، فقر الی الله، آمال بی‌حساب، اختلاف مراتب ارواح، قوای روح، توجه به حکایات عارفان حقیقی، نتایج و قواید قصص انبیا و اولیا، تواضع رسول اکرم (ص)، زهد امیرالمؤمنین (ع)، ثمره وصال، راه‌های معرفه الله، تحصیل نوع ایمان.

برشی از اثر:

* اعطای مقام مریم مقدس به زنی صالح

نقل نموده‌اند بعضی علما و محدثین برای رابعه بَصریه که سبدی در حجره‌اش آویخته بود. هر وقت اراده هر طعامی می‌نمود، دست به آن سبد می‌زد، همان طعام که می‌خواست در آن سبد حاضر می‌شد.

ای برادران و سالکان مسلک شریعت و طالعبان به مقام روحانیت! سلوک نمایید در مسلک اینان؛ چه این که رسیدن به این مقامات سهل و آسان است از برای صاحبان همت؛ چنان که در حدیث قدسی وارد است: «یَا اِبْنَ آدَمَ! أَنَا أَقُولُ لِلشَّیْءِ کُنْ فَیَکُونُ. أَطِعْنِی فِیمَا أَمَرْتُکَ، أَجْعَلْکَ تَقُولُ لِشَیْءٍ کُنْ فَیَکُونُ».

* ثمره وصال

تفسیر ثعالبی نقل نماید از ابراهیم ادهم که گفت: وقتی در راه به شُبانی برخوردم، به او گفتم: آیا نزد تو شربت آبی یا جرعه شیری هست که من بنوشم، گفت: بله. کدام یک نزدِ تو محبوب‌تر است؟ گفتم: آب. پس عصا و چوب دستی خود را به سنگ سختی زد که در آن هیچ شکافی نبود؛ پس ناگاه از آن آبی سرازیر شد که سردتر از برف و شیرین‌تر از عسل می‌بود! پس من از مشاهده این کرامت در کمال حیرت و تعجب ماندم. شُبان گفت تعجب مکن! «فإن العبد اذا اطاع مولاه، اطاعه کل شی؛ هر گاه بنده اطاعت کرد مولای خود را، همه موجودات مطیع او شوند».

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...