‭‭‭‭

کتاب «دیالکتیک منفی آدورنو» [Adorno's negative dialectic: philosophy and the possibility of critical rationality] نوشته برایان اوکانر [Brian O'Connor] با ترجمه آرام مسعودی از سوی نشر سیب سرخ روانه بازار کتاب شد. «گفتمانی» که این کتاب در علوم انسانی تبیین می‌کند از گونه بینامتنی است.

دیالکتیک منفی آدورنو» [Adorno's negative dialectic: philosophy and the possibility of critical rationality] نوشته برایان اوکانر [Brian O'Connor]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، این کتاب با نگاهی به اندیشه و فلسفه تئودور آدرنو به موضوع امکان عقلانیت انتقادی توجه نشان داده است. آرام مسعودی مترجم این اثر در همین زمینه با اشاره به اینکه اندیشه فلسفی آدورنو با جنبه‌های سیاسی و جامعه شناختی‌اش درآمیخته است، عنوان کرد: «گفتمانی» که این کتاب در علوم انسانی تبیین می‌کند از گونه بینامتنی است. در فرهنگ فلسفی استنفورد دو دیدگاه کلان درباره دیالکتیک شناسی منفی آمده است، دیدگاه نخست اندیشه سیمون جارویس را در میان می‌گذارد که معتقد است این اثر را دست‌ساییدن آدورنو با صورت‌بندی گونه‌ای «ماتریالیسم فلسفی» می‌شناساند؛ این صورت بندی تاریخی و انتقادی است؛ لیک جزم اندیشانه نیست. دیدگاه دوم نیز متعلق به اوکانر است که کتاب آدورنو را «فرانقد معرفت شناختی» می‌داند، به ویژه، فرانقد معرفت شناختیِ فلسفه‌های کانت و هگل. بر همین اساس به باور من کتاب اوکانر از بنیادهای فلسفیِ اندیشه‌های جامعه شناختی و سیاسی آدورنو سخن می‌گوید.

مسعودی افزود: مؤلف این اثر نگاهی انتقادی به این شاهکار آدورنو دارد. ازجمله نقدهای وی، نقد به «تجربه تنانی»، از دانش واژه‌های آدورنو، در فصل سوم است. همچنین در فصل پنجم، درمورد پاره‌ای از انتقادهای آدورنو به‌هایدگر دیدگاهی نقادانه دارد. از دیگر سو، در مقدمه مؤلف بر ترجمه فارسی، اوکانر تفسیر خود را زنده کننده نظریه انتقادی می‌داند. کوتاه سخن اینکه پس از حمله‌های منتقدانی چون یورگن‌هابرماس به آدورنو – مؤلف سخن از زنده کردن دیالکتیک شناسی منفی را درمی‌اندازد و هم هنگام نقد آن را. به سخن درست تر، اوکانر – از رهگذر نقد خویش به آدورنو – شاهکار وی را حیات دوباره بخشیده است.

وی درباره طیف مخاطبان این اثر نیز عنوان کرد: پاسخ: کتاب‌هایی ازاین دست،گمان نمی‌کنم «مخاطب خاص» داشته باشد. به بیان دیگر، در جایگاه خواننده چنین کتاب‌هایی، برآنم که نگارنده یا مترجم، از پیش، برای این مخاطبان نمی‌نگارد یا ترجمه نمی‌کند. گرچه ممکن است چنین کتاب‌هایی برای دانشجویان رشته فلسفه، فلسفه خواندگان و فلسفه پژوهان، تااندازه ای، آسان فهم تر باشد و برای «مخاطب عام» دیریاب و کوشش بیشتر آنان را در پی داشته باشد، به گمانم، «هرکسی از ظن خود» با کتاب یار و همراه تواند شد. شور خواندن، تشنگی آموختن و تب وتاب اندیشیدن را برای به دست گرفتن و درپیچیدن با درون مایه چنین کتاب‌هایی بسنده می‌دانم، چنان که خود بدین سان تجربه کرده‌ام.

انتشارات سیب سرخ این اثر را در 308 صفحه و با قیمت 53 هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...