اعوانی گفت: بسیاری از اساتید صرفاً به تدریس مشغول هستند اما مرحوم احمدی نظر و عمل را با هم داشت و استادی که با اعتقاد درس دهد دیگران را مجذوب خود می‌کند و معتقدم وی این خصوصیت را از مرحوم علامه طباطبایی وام گرفته بود.

مرحوم احمد احمدی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، نشست بزرگداشت و نقد و بررسی آثار مرحوم احمد احمدی روز گذشته از سوی سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی برگزار شد.

جمال رحیمیان، سرپرست معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی با بیان اینکه جمع کردن بین عرصه علم و مدیریت و حضور در مراکز سیاستگذاری کار دشواری بود که مرحوم احمدی انجام داد گفت: ایشان سازمان مطالعه و تدوین کتب درسی را مدیریت کرد که از کارهای ارزنده‌اش است. مخصوصاً بعد از انقلاب اسلامی که قرار است کسی در تأمین منابع و کتب درسی دانشگاه‌ها ایفای نقش کند شخصی شایسته انتخاب می‌شود و ایشان سال‌های زیادی در این مسیر به خدمتگزاری به علم و دانش صرف می‌کنند.

او بعد دیگرشخصیت دکتر احمدی را عالمِ عامل به مبانی دینی و متصف بودن به اخلاق حسنه دانست و عنوان کرد: به ویژه با نسل جوان بسیار با احتیاط برخورد می‌کردند. بنده با ایشان مراوده داشتم و این اخلاقیات را از نزدیک مشاهده می‌کردم و انصافاً برای من الگو بودند و هرگز وی را فراموش نخواهم کرد.

حامد علی اکبرزاده، رئیس سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی با بیان اینکه صحبت کردن درباره شخصیت دکتر احمدی که شخصیتی ذوابعاد داشت کاری سخت است یادآور شد:‌ وقتی انسان سوابق کاری و علمی ایشان را می‌بیند، لذت می‌برد و انگیزه در وی ایجاد می‌شود که همین مسیر را ادامه دهد.

او ادامه داد: تسلط و آشنایی ایشان به حکمت و فلسفه و علوم اسلامی و نیز فلسفه غرب و نگاه عمیق و نقادانه‌ای که به این مسئله داشته‌اند و خدمات فرهنگی دکتر احمدی از جمله تأسیس دانشگاه تربیت مدرس و سمت نیز شایان توجه است و مهم‌ترین آنها، ویراستاری و تصحیح المیزان است که باقیات الصالحاتی است که برای مرحوم احمدی مانده است.

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدطه مرقاتی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران نیز با اشاره به سابقه آشنایی خود با مرحوم احمدی توضیح داد: بنده یک ربع قرن در خدمت مرحوم دکتر احمدی بودم و به صورت غیرمستقیم شاگردی ایشان را کردم و مطالبی در محضرشان آموختم که شاید شاگردان مستقیم ایشان از آن بی‌بهره بودند. دکتر احمدی مرد اخلاص و عمل بود. وی در کار خود اخلاق و صداقت داشت و این از نظر بنده سرمایه‌ای بزرگ است. اگر کسی بخواهد دکتر احمدی را تعریف کند، می‌‌گوید از ابتدا خلوص و پرهیزگاری و صداقت در وی بود و هرگز آن را ترک نکرد و پست‌ها و مقام‌ها وی را تحت تأثیر قرار نداد.

او افزود: بنده شهادت می‌دهم مرحوم دکتر احمدی آنچه اعتقاد داشت را در عمل نمایان می‌‌کرد و این اخلاص باعث شده بود رفتار و گفتارش در مخاطبان تأثیر بگذارد. اگر در سمت، کارمندان را جمع می‌کرد و مطلبی را می‌گفت، خودش اولین کسی بود به آن عمل می‌کرد لذا گفتار ایشان بسیار تأثیرگذار بود. همچنین کارمندان را همانند فرزندان خودش تربیت کرده بود.

به گفته این استاد دانشگاه، ویژگی دیگر صداقت دکتر احمدی بود و حتی در گفت‌وشنودهای معمول خودشان اجازه نمی‌دادند خدشه‌ای بر راستگویی وارد شود. وی اگر به کسی ارادت نداشت نمی‌گفت ارادتمند شما هستم. اصلاً اهل نشان دادن خودش نبود. گاهی دیدارهایی با مقام معظم رهبری داشتند اما جایی می‌نشست که دوربین اصلاً وی را نمی‌دید چراکه دنبال این نبود که حتماً در صدر مجلس بنشیند.

مرقاتی با بیان اینکه احمدی در فلسفه غرب و اسلامی حرف‌های زیادی برای گفتن داشت تاکید کرد: او شجاعت زیادی در بیان عقاید داشت. ایشان در مسائل فقهی، خود را مقلد امام(ره) می‌دانست اما برخی از مسائل را با آیت‌الله مکارم نیز در میان می‌گذاشت. مرحوم احمدی، گاهی نیز در مسائل فقهی به شکل دقیق اظهار نظر می‌کرد چون این مسائل را با ذهن فلسفی مورد بررسی قرار می‌داد. در سفرهای خارج از کشور به رفتار آنها بسیار دقت می‌کرد تا مشخص شود ما مسلمانان چرا در بسیاری از مسائل عقب مانده‌ایم. ایشان یک معلم تمام عیار برای فرزندان و کارمندان و شاگردان خود بود.

شهین اعوانی، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با اشاره به تعامل مرحوم احمدی با دانشجویان توضیح داد: مرحوم دکتر احمدی به قدری با دانشجویان تعامل داشت که روزهایی که به ما درس می‌دادند دانشجویان که افرادی مقید هم نبودند به احترام ایشان، حتی آستین کوتاه هم نمی‌پوشیدند. بنده در مرحوم دکتر احمدی می‌دیدم که با خود هم دروغ نمی‌گفت یعنی اهل ریاکاری نبود بنابراین حرف وی‌ به دل می‌نشست و ما آن را قبول می‌کردیم.

او ادامه داد: ایشان در تدریس فلسفه اسلامی گاهی از مثال‌های فلسفه غرب استفاده می‌کرد. یکبار به ایشان گفتم که ما هنوز دکارت را به پایان نرسانده‌ایم پس چرا نقد آن را هم به ما می‌گویید؟ مرحوم احمدی گفت بسیاری از این دانشجویان بعد از دانشگاه ممکن است مطالب را فراموش کنند اما اینگونه در ذهن آنها حک می‌شود که کانت یا دکارت فلان مطلب را گفته است. امروزه جای چنین بزرگانی بسیار خالی است اما توانسته‌اند نسلی را در فلسفه و سیاست تربیت کنند.

اعوانی گفت: بسیاری از اساتید صرفاً به تدریس مشغول هستند اما وی نظر و عمل را با هم داشت و استادی که با اعتقاد درس دهد دیگران را مجذوب خود می‌کند و معتقدم وی این خصوصیت را از مرحوم علامه طباطبایی وام گرفته بود.

وحید احمدی، فرزند مرحوم احمد احمدی و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در این نشست گفت: ایشان عالمی از حوزه و دانشگاه بود؛ هرچند اکنون هم افرادی را داریم که در حوزه و دانشگاه فعال هستند اما تفاوت حاج آقا در چند زمینه بود. یکی اینکه ایشان به قول آیت‌الله جوادی آملی، در حوزه از محکمات و در دانشگاه نیز فردی شناخته شده بودند و بر آرای فلسفی غربی نیز تسلط داشتند و بر زبان فارسی، عربی، انگلیسی و آلمانی مسلط بودند. شاهنامه را مسلط بود و دکتر کزازی از نظرات و آرای ایشان در این زمینه تقدیر می‌کرد.

او ادامه داد: ایشان توانست مرزهای ناشناخته بین حوزه و دانشگاه را شناسایی و برای آنها راه حل ارائه دهد و یک نمونه آن سازمان سمت و تربیت طلاب بود. ایشان قبل از انقلاب نیز ارتباطاتی با مرحوم بهشتی و باهنر و نیز مرحوم علامه طباطبایی داشتند و از منظر فکری از ایشان استفاده و در تصحیح نسخ المیزان نقش داشتند. از سوی دیگر حضور مرحوم دکتر احمدی در دانشگاه کمک می‌کرد که بتوانند مسائل داخل دانشگاه را بررسی کند. بنابراین جامع الابعاد بودن دکتر احمدی از مسائلی است که لازم است مورد بررسی قرار گیرد. ایشان بر عرفان عملی نیز تأکید زیادی داشتند و همچنین منظم بود و سر ساعت آمدن و رفتن مقید را مورد تأکید قرار می‌داد. ایشان اسوه عملی و تأثیرگذاری بودند که نمونه این افراد را در شرایط کنونی کم داریم.

حمیدرضا خادمی، معاون سازمان سمت نیز در این نشست با اشاره به شاگردپروری مرحوم دکتر احمدی گفت: به یاد دارم هر وقت قم می‌‌رفت حتماً ما را هم با خود می‌برد. نکته دیگر نبوغ فلسفی مرحوم دکتر احمدی بود. وی شجاعت زیادی داشت و خیلی از مسائل معروف در فلسفه اسلامی یا غربی را یا نمی‌پذیرفت یا نقد می‌کرد. وی در فلسفه دقت بسیار زیادی داشت و مسائل جدیدی را مطرح می‌کرد که چون این جلسه فلسفی نیست از آنها عبور می‌کنم اما اجمالاً می‌توان گفت این دیدگاه‌ها در مقابل دیدگاه‌های رایج در فلسفه بودند.

او یادآور شد: از دیگر ابتکارات مرحوم دکتر احمدی این بود که در نزاع تاریخی اصالت وجود و ماهیت معتقد بود این نزاع، مولود خلط معانی چهارگانه ماهیت با معانی سه گانه وجود است. وی می‌گفت اگر شأن این دو حوزه را تفکیک کنیم، دیگر این نزاع بی‌معنی خواهد بود.

خادمی عنوان کرد: بعد از فوت ایشان، برخی از آثار دکتر احمدی از جمله رساله دکتری ایشان که ترجمه‌ای از رساله اخلاق کانت است منتشر شد. همچنین یکی دیگر از آثار، کتاب کم‌حجم پادزهر است که حقیقتاً کتابی خواندنی در خصوص نقد فشرده ایشان بر بسط تجربه نبوی سروش است که در آنجا ۱۵ نقد بر دیدگاه سروش مطرح کرده‌اند. آثار دیگر مرحوم دکتر احمدی هم محتوای بسیار غنی دارند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...