کتاب «روز به خیر! و دو نمایشنامه دیگر» [Good da : a one act play]  ترجمه محمد حفاظی از سوی انتشارات شباهنگ منتشر شده است.

روز به خیر! و دو نمایشنامه دیگر» [Good da : a one act play] امانوئل پلوسو [Emanuel Peluso]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  ایبنا، کتاب «روز به خیر! و دو نمایشنامه دیگر» ترجمه محمد حفاظی از سوی انتشارات شباهنگ به چاپ رسیده است. این کتاب شامل سه نمایشنامه با عناوین «روز به خیر!»، «آهای، بیرونی ها!» و «ازدواج با زنی لال» است که به ترتیب به قلم امانوئل پلوسو [Emanuel Peluso] ویلیام سارویان و آناتول فرانس نوشته شده‌اند. همچنین مترجم در این کتاب از دلیل ترجمه این اثر گفته و در پیشگفتار به تشریح تاریخچه تئاتر آف-برادوی و آف-آف برادوی پرداخته است.

نخستین نمایشنامه روایت‌گر گفت‌وگوی بانویی ثروتمند و سالخورده با جوانی جاه‌طلب است که برای به دست آوردن شغلی نامعلوم تلاش می‌کند. امانوئل پلوسو در «روز به خیر!» به زوال فضیلت این مرد جوان می‌پردازد؛ زن با زیرکی سعی می‌کند به زندگی شخصی این جوان وارد شود و این فرد که در ابتدا انسانی مبادی آداب است کم کم در این گپ‌وگفت روی حقیقی خود را به نمایش می‌گذارد.

در قسمتی از این نمایشنامه می خوانیم:
«جوان: شما در ازای دویست- سیصد دلار خیلی چیزها را می‌خواهید بدانید.
بانو: من؟
جوان: بله شما.
بانو: تو نسبت به پول بی‌اعتنا شده‌ای.
جوان: شما هم انتظار دارید همه افکارم را در دیسِ نقره‌ای تقدیم‌تان کنم.
بانو: به پول اشاره کردی من بی انصاف نیستم. یک هزار دلار می‌پردازم.
جوان: ببینید من به خاطر پول بیشتر چانه نمی‌زنم.»

صحنه‌ای از نمایش «آهای، بیرونی‌ها!»

«آهای، بیرونی‌ها!» نمایشنامه دیگر این کتاب در یک زندان کوچک تگزاس می‌گذرد و ماجرای عاشقانه دو شخصیت اصلی این نمایش، یک مرد جوان قمارباز و یک دختر را بازگو می‌کند که قصد دارند به سانفرانسیسکو بروند، اما وقتی افرادی که به دنبال مرد جوان هستند او را پیدا می‌کنند، نقشه‌هایشان خراب می‌شود و او را می‌کشند.

«ازدواج با زنی لال» نوشته آناتول فرانس نیز یک کمدی است که در این کتاب گنجانده شده است و بازنمایی بخشی از زندگی یک خانواده است. در بخشی از این نمایشنامه می‌خوانیم:
«کاترین: بسیار خب؛ اگه محرمانه‌س نمی‌خواد بگی.
لئوناردو: اجازه می‌دی جواب بدم؟ دارم پرونده یه قضیه حقوقی رو مطالعه می‌کنم تا حکم صادر کنم.
کاترین: یعنی صادر کردن حکم انقدر اهمیت داره؟
لئوناردو: بله. قطعا. [کاترین روی صندلی کنار پنجره می‌نشیند، آوازی را زمزمه می‌کند و گاهی نگاهی به بیرون می‌اندازد] اول این که شرافت اشخاص، آزادی‌شون و بعضی وقت‌ها حتی زندگی‌شون وابسته‌اس به همین احکام صادره. بعد هم، یک قاضی در انشاء و صدور حکم باید هم عمق اندیشه و هم کمال سبک خودشو نشون بده.»

انتشارات شباهنگ کتاب «روز به خیر! و دو نمایشنامه دیگر» اثر امانوئل پلوسو و دیگران را با ترجمه محمد حفاظی در 500 نسخه، 143 صفحه و با قیمت 25000 تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...