سایه برین | ایبنا
مجموعهی «ماجراهای تنتن» اثر ژرژ پروسپه رمی، متخلص به هرژه، یکی از برجستهترین نمونههای کتاب مصور در سراسر جهان است و بیراه نیست اگر بگوییم که تاریخ کمیکبوک (پینما) را باید به قبل و بعد از آن تقسیم کرد. تنتن خبرنگاری دوستداشتنی است که ماجراهایش در فضایی سیاسی، اجتماعی و مردمشناسانه شکل گرفتهاند و مخاطبانش تنها کودکان و نوجوانان نیستند.

مجموعهی کامل «ماجراهای تنتن»، که شامل بیست و چهار جلد است، از سوی انتشارات «کتاب چ» (زیرمجموعهی کودک و نوجوان نشرچشمه) منتشر شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. به همین مناسبت پای صحبتهای نادر تکمیلهمایون، مترجم این مجموعه، نشستهایم. وجه تمایز ترجمه تکمیلهمایون با نسخههای پیشین در این است که او آنها را مستقیماً از زبان فرانسه به فارسی ترجمه کرده تا دقیقترین ترجمه را در دسترس علاقهمندان قرار دهد:
از توییتر تا تصمیم به ترجمه
نادر تکمیلهمایون گفت: اصلاً در دنیا حرفهای با عنوان «تنتنباز» وجود دارد؛ یعنی کسانی که تمام کتابهای تنتن را دارند، آنها را حفظ هستند و نسخهها و اشیای مرتبط با این شخصیت را جمعآوری میکنند. این حرفه حتی درآمدزاست و بسیار ریشه در دوران کودکی دارد؛ زمانی که افراد از طریق تنتن با دنیای کتابخوانی آشنا شدند.
او همچنین دربارهی تجربهی شخصیاش در زمینهی «تنتنبازی» گفت: من جزو حرفهایها نبودم، ولی از چهار پنجسالگی که خواندن و نوشتن را یاد گرفتم، در فرانسه با مجموعه «ماجراهای تنتن» آشنا شدم و عشقی عمیق به این مجموعه پیدا کردم؛ تا جایی که بیست و چهار جلد این مجموعه را به زبان فرانسه، نزدیک به صدبار خواندهام. بااینحال از نسخههای ایرانی آن شناختی نداشتم.
مترجم «ماجراهای تنتن» ادامه داد: در سن نُه یا دهسالگی که به ایران آمدم، نسخههای خودم از «تنتن» را داشتم و نیازی به ترجمههایی که از سوی انتشارات یونیورسال منتشر شده بودند نمیدیدم؛ اما این علاقه در من باقی ماند و متوجه شدم که «تنتنبازها» در ایران نیز جمعیتی قابلتوجه دارند.
تکمیلهمایون افزود: در دوران شیوع کرونا، زمانی که اکثر فعالیتها متوقف شده بودند، به عنوان یک «تنتنشناس» مشتاق شدم تا این مجموعه را بازنگری و دوباره معرفی کنم.
وی با تأکید بر اینکه آن زمان هنوز توییتر فضایی فرهنگی داشت، درباره شیوه معرفی تنتن در این شبکه اجتماعی توضیح داد: هر جمعه، حوالی ساعت ۸ یا ۱۰ صبح، یکی از آلبومهای «تنتن» را بهطور خلاصه معرفی میکردم؛ از رمز و رازها و تاریخچه گرفته تا نکات جالب هر جلد. این روند را طی ۲۴ هفته دنبال کردم. «تنتن» از لحاظ تعدد شخصیتها، شباهتهایی به «شاهنامه» دارد؛ هر کتاب شخصیت و تاریخ خاص خود را دارد.
وی افزود: پس از دوران کووید، طی سفری به تهران، دیداری با مدیر نشر چشمه داشتم. ایشان از من پرسید چرا این مجموعه را دوباره ترجمه نمیکنید؟ در پاسخ گفتم که این آثار قبلاً ترجمه شدهاند؛ اما طی بررسیهایی دریافتیم که تنها ترجمههای انتشارات یونیورسال کیفیت قابلقبولی دارند. آن هم نه به صورت کامل، چرا که مجموعهی ۲۴ جلدی به طور کامل ترجمه نشده و برخی جلدها در بازار موجود نیستند. از طرفی علاقهمندان کتابها را از ناشران گوناگون تهیه میکردند. متوجه شدیم که ترجمهها خوب هستند، اما با فارسی امروز همخوانی ندارند؛ یعنی زبانی که نوجوان، جوان و کودکِ امروزی با آن ارتباط بگیرد.
نارساییهای ترجمهی «تنتن» از زبان غیراصلی
تکمیلهمایون ادامه داد: بسیاری از نسخههای قبلی از زبان انگلیسی ترجمه شدهاند، نه فرانسه. این موضوع مشکلاتی در ترجمه به وجود آورده است. برای مثال در نسخهی اصلی، تنتن هیچکدام از مخاطبهای خود را «تو» خطاب نمیکند و برای همگی از «شما» استفاده میکند. این نشاندهندهی ادب و نزاکتی در لحن داستان است؛ فرقی نمیکند که مخاطبِ تنتن کاپیتان هادوک باشد یا فردی دیگر. اما چون در زبان انگلیسی تفاوت میان «تو» و «شما» مشخص نیست، در ترجمههای فارسیِ مبتنی بر انگلیسی، شخصیتها یکدیگر را با «تو» خطاب میکنند که با فضای داستان همخوان نیست.

او اضافه کرد: نکتهی دیگری که در ترجمههای پیشین وجود داشت، حذف برخی جملات ساده در حبابها بود. نه به دلیل بیدقتی، بلکه چون مترجم گمان کرده بود که جملهها طولانیاند و میتوان برخی از آنها را حذف کرد، درحالیکه همین جملههای بهظاهر ساده نقش مهمی در روند داستان دارند.
مترجم مجموعهی «ماجراهای تنتن» با تأکید بر اینکه هدفش از ترجمهی دوباره، بهروز کردن زبان این قصهها و کاهش کاستیهای موجود بوده، توضیح داد: یکی از چالشهای اصلی در ترجمهی «تنتن»، دشنامهای خاص کاپیتان هادوک بود؛ این دشنامها بسیار بکر و منحصربهفرد هستند و معادل واقعی و بیرونی در زبان رایج ندارند. در واقع، ناسزاهای هادوک بخشی از فرهنگ عامه نیستند. همین موضوع باعث شد به دنبال معنای دقیق آنها بروم و تلاش کنم ترجمهای دقیق از این دشنامها ارائه کنم.
او دربارهی مشکلات این کار گفت: کار دشواری بود، چرا که در ترجمهی یونیورسال، این دشنامها نرم و شیرین شده بودند؛ اما هیچیک معادل دقیقی نبودند. «تنتن» خودش فرهنگنامهای غنی دارد؛ از فرهنگ کشورهایی که به آنها سفر میکند گرفته، تا نوع ماشینهایی که سوار میشود، و البته فرهنگ دشنامهای خاص کاپیتان هادوک. اینها حدود ۵۰ تا ۶۰ نوع فرهنگ را در بر میگیرند و من بر همین اساس کارم را شروع کردم؛ با هدف ارائهی ترجمهای دقیق و درعینحال ایرانیزهشده.
تکمیلهمایون به چالش دیگری در ترجمه اشاره کرد: یکی دیگر از مسائل اساسی، ترجمهی اسامی کشورها و شهرهاست. در این حوزه نیز نوعی بازی زبانی وجود دارد. هرژه، خالق داستانهای «تنتن»، بلژیکی بود و به زبان فلامان مسلط؛ به همین دلیل، نام شهرها و کشورهایی که از آنها یاد شده، اغلب نوعی بازی با واژهها هستند و برای فهم و ترجمهشان باید با دقت عمل کرد.
او افزود: برای نمونه، در جلد یکی مانده به آخر مجموعه، یعنی «پرواز ۷۱۴ به مقصد سیدنی»، در ترجمهی یونیورسال، واژهی «سیدنی» حذف شده است. همچنین در این جلد شخصیتی به نام «کارِداس» حضور دارد که برخی او را «کاریداس» نوشتهاند؛ بیتوجه به اینکه «کارِداس» در اصطلاحات بازی پوکر، به فردی گفته میشود که چهار ورق آس را رو میکند. ما در ترجمهی جدید، به این ظرافتهای زبانی دقت کردیم و کوشیدیم این بازی با کلمات را حفظ کنیم.
چالشهای ایرانیزهشدن «تنتن»
مترجم «ماجراهای تنتن» در پاسخ به اینکه آیا محدودیتهای فرهنگی و سانسوری در ترجمهی «تنتن» مشکلاتی ایجاد کردهاند، گفت: شخصیت کاپیتان هادوک، پس از تنتن، مهمترین چهرهی این مجموعه است. او دریاداری بازنشسته است که مشروبخوار قهاری است و این دائمالخمر بودن از شاخصترین خصوصیات اوست. اما در ایران، به دلیل حساسیتهای فرهنگی، ناچار شدیم این وجه را تعدیل کنیم. به جای حذف کامل، ویژگیاش را به نوشابهخوری تغییر دادیم؛ تغییری دردناک برای یک مترجم، اما ضرورتی اجتنابناپذیر برای انتشار اثر.
او ادامه داد: یکی دیگر از چالشها، پوشش شخصیتهای زن بود. برای آستینهای برهنه و دامنهای کوتاه، ناچار بودیم راهحلهایی پیدا کنیم؛ اما با وجود چندین رفتوآمد برای بررسی، حتی یک فریم را حذف نکردیم. فقط در موارد ضروری دست به تغییر زدیم.
نادر تکمیلهمایون دربارهی ویژگیهای ترجمهی کتابهای تصویری توضیح داد: در کمیکبوکها نویسنده دیالوگها را مینویسد و تصویرگر براساس آنها نقاشی میکند اما در ترجمه، شکل ظاهری حبابها تغییر نمیکند و متن باید با آنها هماهنگ باشد. چون ترجمه از زبانهای فرانسه یا انگلیسی ممکن است متن را کوتاه یا بلند کند، در ترجمههای پیشین میبینیم برخی حبابها فضای خالی دارند. در ترجمهی جدید، دیالوگها را طوری تنظیم کردیم که دقیقاً با ابعاد حبابها سازگار باشند. همچنین به خوانایی فونت و زیباییشناسی کلی هم توجه ویژهای کردیم.
هرژه؛ مورخ قرن بیستم برای بچهها
تکمیلهمایون همچنین دربارهی هرژه، خالق مجموعه «ماجراهای تنتن»، گفت: «تنتن» حاصل پنجاه شصت سال فعالیت هرژه است. او بینشی سیاسی، مردمشناسانه و جامعهشناسانه داشت؛ برای همین «تنتن» سنوسال نمیشناسد و برای همهی نسلها قابلدرک و دوستداشتنی است. هرژه خبرنگاری خلق کرد که همهفنحریف بود؛ سفر میکرد، شجاع بود، با حکومتهای دیکتاتوری مواجه میشد، و حتی به ماه رفت و هرژه آن زمان تصور کرده بود که انسان میتواند به ماه برود.
او به نخستین جلد مجموعه اشاره کرد و افزود: داستان اولین کتاب مجموعهی «تنتن» در شوروی رخ میدهد؛ اثری که سراسر نقدی علیه بلشویکها و کمونیسم است. هرژه، با گرایشهای راستگرایانه، از شوروی بیزار بود و از این اثر برای آموزش غیرمستقیم کودکان بهره گرفت. او پانویسهایی در روزنامه منتشر میکرد تا کودکان بدانند کمونیسم چیز خوبی نیست. تکمیلهمایون با تأکید بر اینکه هرژه نگاهی منصفانه داشت تشریح کرد: او مایل نبود «تنتن در شوروی» چاپ شود اما وارثان او پس از مرگش برای درآمدزایی این اثر را چاپ کردند.
این مترجم ادامه داد: همزمان با نقد شوروی، هرژه سراغ نقد سرمایهداری آمریکایی هم رفت؛ نتیجهاش «تنتن در آمریکا» شد؛ اثری با فضایی سیاسی برای کودکان که مسائلی چون نژادپرستی، کاپیتالیسم، و تبعیض علیه بومیان آمریکا را به تصویر میکشید.
مترجم با تأکید بر اینکه هرژه شخصیت ماندگاری است افزود: او مورخ قرن بیستم برای بچهها بود و هربار میان کارهایش فاصله میافتاد تا جدیدترین و بهترین موضوع را انتخاب کند.
او افزود: هرژه نهتنها جنگ، کشورها، غارت و دیکتاتوری را به تصویر کشیده، بلکه به طرزی شگفتانگیز به روابط انسانی نیز پرداخته است. مثلاً در رابطهی تنتن و چانگ در چین، چینِ مستعمره به تصویر کشیده میشود. در «تنتن در تبت»، شاهد روابط عاطفی بین این دو دوست هستیم که از دل بحرانها و سفرها شکل گرفته.
افسردگی هرژه و چگونگی گذار از آن
آنها که درباره زندگی خالق «تنتن» مطالعه کردهاند میدانند که هرژه مدتی هم دچار افسردگی شد و دوران سختی را بهلحاظ روحی از سر گذراند. مترجم «ماجراهای تنتن» دربارهی دوران تاریک زندگی هرژه چنین گفت: هرژه در روزنامهای کاتولیکی به نام «قرن بیستم» کار میکرد که ضمیمهای مخصوص کودکان به نام «قرن بیستم کوچک» داشت. پس از شهرت نقاشیهایش، ناشران خواستند آثارش را مجموعه کنند. هرژه کارگاه طراحی داشت اما برای گذران زندگی، به صورت هفتگی در مجلات کار میکرد و حتی تبلیغات تجاری میساخت. فشار کاری موجب شد افسرده شود و این افسردگی تا سالها همراهش بود.
تکمیلهمایون توضیح داد: او با دارو درمان نشد، پزشکان توصیه کردند به مطالعات شرقی، مدیتیشن و معنویت روی آورد. هرژه به هیپنوتیزم علاقهمند شد و همین آرامش حاصل از معنویت، در «تنتن در تبت» نمود پیدا کرد. در این کتاب داستان رفتن به صومعهی تبتی را میخوانیم. در واقع هرژه به شکلی غیرمستقیم خاطراتش را برای ما تعریف میکند.
وی افزود: هرژه تا پیش از بیماریاش به خواب اعتقادی نداشت؛ اما پس از درمان، آن را قابل تحلیل دید. در «تنتن در تبت»، تنتن در سوئیس به گردش رفته و در خواب میبیند که دوستش چانگ در حادثهی هوایی سقوط کرده است؛ و همین خواب ادامهی داستان را رقم میزند.
مجموعهی «ماجراهای تنتن» با ترجمهی نادر تکمیلهمایون یک اتفاق هیجانانگیز برای دوستداران این مجموعه در ایران است؛ ترجمهای که فرصت بیشترین نزدیکی با جهان تنتن را در دسترس علاقهمندانش قرار میدهد. حرفهایگری و نگاه اصولیای که بر این مجموعه حاکم است، علاوه بر طرفداران تنتن، برای دوستداران و هنرجویان کمیکبوک (پینما) نیز اتفاقی بینظیر است؛ امید آنکه این نگاه دقیق و اصولی، بر ترجمهی تمام آثار ادبی و هنری جاری شود.