کتاب «چشم پاینده» [Keeping an Eye Open: Essays on Art] نوشته جولین بارنز با ترجمه آبتین رادمنش به بازار کتاب راه یافت.

چشم پاینده» [Keeping an Eye Open: Essays on Art]  جولین بارنز

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «چشم پاینده: جستارهایی درباره‌ی هنر» نوشته جولین بارنز مجموعه‌ای از جستارهای نویسنده درباره نقاشی‌های موردعلاقه‌اش است که با روایتی داستانی نگاشته شد. این کتاب نخستین‌بار در سال 2011 منتشر شد و به تازگی با ترجمه آبتین رادمنش و از سوی نشر گیلگمش به بازار کتاب راه یافت.

«ژریکو: استحاله‌ی فاجعه به هنر»، «دلاکروا: چه‌قدر رمانتیک»، «کوریه: آن‌طوری نیست، این‌طوری است»، «مانه: سیاه و سفید»، «موریزو: بدون شغل»، «فانتن لاتور: ردیف مردان»، «سزان: مگر سیب تکان می‌خورد؟»، «نویسنده‌ها و نقاشان»، «دگا: هوم، هه، ها»، «دگا: زنان»، «کست: نبسته است او را کسی دست و پای»، «ردون: بالا، بالا!» و «ون گوگ: سلفی با آفتاب‌گردان‌ها» از بخش‌های این کتاب به شمار می‌آیند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
«چقدر زمان صرف تماشای یک نقاشی خوب می‌کنیم؟ ده، سی ثانیه؟ دو دقیقه‌ی تمام؟ و چه‌قدر برای هرکدام از نقاشی‌های خوب نمایشگاهی با سیصد کار که به پدیده‌ای عادی تبدیل شده در نمایشگاه‌های نقاشان مطرح؟ دو دقیقه برای هر اثر می‌شود ده ساعت در مجموع(بدون احتساب وقت ناهار، چای یا دست‌شویی). هرکس ده ساعت وقت صرف نمایشگاهی از ماتیس، مگریت یا ذگا کرده دستش بالا. من یکی که نکرده‌ام. البته معمولا تابلوها را دست‌چین می‌کنیم و چشم چیزهای جذاب(یا چیزهایی که از قبل می‌شناسد) را پیش‌پیش برمی‌گزیند.»

کتاب «چشم پاینده: جستارهایی درباره‌ی هنر» نوشته جولین بارنز، در 444 صفحه، به قیمت 160 هزار تومان، در قطع رقعی، جلد گالینگور، با ترجمه آبتین رادمنش و از سوی نشر گیلگمش به چاپ رسید.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...