تحلیل فرهنگی از تجربه‌های هنری | هم‌میهن


دکتر نعمت‌الله فاضلی، استاد مردم‌شناسی و پژوهشگر برجسته مطالعات فرهنگی بعد از نگارش کتاب «مردم‌نگاری هنر» که در سال91 منتشر شده بود و جستارهای جامعه‌شناختی و انسان‌شناختی در زمینه ادبیات، شعر، نقاشی، فیلم، موسیقی، عکاسی و هنر بود، اینک کتاب «اندیشیدن با هنر» را ازسوی فرهنگستان هنر روانه بازار کتاب کرده که بازاندیشی انتقادی در فرهنگ امروز ایران است. تحلیلی از موقعیت اکنون ما از راه ارزیابی برخی قلمروها و آثار هنری.

نعمت‌الله فاضلی، خلاصه اندیشیدن با هنر

«اندیشیدن با هنر» صحبت کردن درباره هنرهاست، آنگونه که در حوزه عمومی به این هنرها می‌‌‌پردازند، نه آنگونه که منتقدان دانشگاهی براساس نقد نظریه‌محور و مطابق نظریه‌های نشانه‌شناسی، ساختارگرایی، نوتاریخی‌گری، پسااستعماری یا صورت‌گرایی و دیگر نظریه‌ها آثار و متون هنری و ادبی را نقد می‌کنند. «اندیشیدن با هنر»، بخشی از تقلاهای فکری یک معلم دانشگاه است در حوزه عمومی ایران در دهه اخیر، دهه پایانی سده چهاردهم هجری شمسی. این گفتارها برای این ارائه نشدند که روزی کتاب شوند، آنها محصول موقعیتی معین بودند و در پاسخ به آن موقعیت، به‌‌صورت زنده و پراکنده در فضایی گفت‌وگویی میان جمع پرشماری از افراد با ویژگی‌ها و رشته‌های تحصیلی مختلف ارائه شدند و شکل گرفتند.

«اندیشیدن با هنر» در فضای دیجیتالی‌شده جامعه ایران شکل گرفت و تلاش می‌کند به میانجی تحلیل فرهنگی از مسائل مرتبط با هنر، به فهمی از فرهنگ امروز ایران و سازوکارهای آن دست بزند. «اندیشیدن با هنر» به‌معنای این است که شهروندان با زیست خود امکان پرسش‌ کردن در جامعه را به‌وجود می‌آورند. جامعه دیگر کرختی و ثبات تاریخی خود را از دست داده و می‌اندیشد و دائما خود را درگیر می‌کند. اندیشیدن با هنر روایت همین درگیری‌هاست.

عموما هنر را مقوله‌ای برای ادراک حسی، زیبایی‌شناسی، سرگرمی و امور غیرشناختی در زبان عمومی می‌دانند. علم برای اندیشیدن است و هنر برای عواطف. اینکه بین علم و هنر رابطه‌ای تنش‌زا وجود دارد و این تلقی در پنهان و آشکار جامعه وجود دارد. اما کتاب خط‌بطلان بر این نظر می‌کشد و شکاف بین علم و هنر را شکافی واقع‌‌‌بینانه نمی‌داند. نویسنده معتقد است، با هنر هم می‌توان جدی و انتقادی اندیشید؛ همان‌طور که با علم می‌توان درگیر زیبایی‌شناسی شد. «اندیشیدن با هنر»، روایتی است از همراهی و همبستگی علم و هنر به این معنا که در مجموعه مقالات و گفتارهای این کتاب متوجه می‌شویم که جامعه ایران مسائل جدی خود را ازطریق سینما، موسیقی، حافظ، فردوسی، هنرهای محلی و قومی روایت می‌کنند. درست است که هنر لذت‌آفرین و زیباست اما هنر به‌اندازه علم جدی است.

هنر، خادم زندگی انسان است و برای ایفای نقش خود درگیر چالش‌ها و مسئله‌های جامعه می‌شود و آنها را روایت، تحلیل و نقد می‌کند و مسائل را به‌ شکلی از آگاهی، بینش و اندیشه در حوزه عمومی جاری و ساری می‌کند، نه به این معنا که موسیقی، فیلم، شعر، داستان یا هر شکل هنری بازنما و تصویری است از جامعه بلکه هنرها درگیر مسائل زندگی می‌شوند. مسائل زندگی را از درون برساخت می‌کنند. در این کتاب تاکید می‌شود که هنر فراتر از بازنمایی است و صرفا کارکرد زیبایی‌شناختی ندارد. بر همین اساس فاضلی با تحلیل فیلم‌هایی مثل سگ‌کشی، جوکر، خانه پدری یا دختران فراری نشان می‌دهد که هرکدام از آنها روایت زندگی مردم هستند، مردمی که با تنش‌های جامعه درگیرند. تنش‌ها و تضادهایی همچون تنش سنت و مدرنیته، تنش عدالت و تنش جنبش زنان که خواهان رفع تبعیض هستند یا تنش‌های سیاسی، اخلاقی و فرهنگی. درواقع در این کتاب نه به‌مثابه امری لوکس و فانتزی که به‌مثابه بخشی از زندگی روزمره و زیست- جهان مردم است و به امری فراگیر تبدیل شده است. به‌همین‌دلیل می‌توان گفت در این کتاب با نوعی آشنایی‌زدایی و نقد کلیشه‌ای برخی مفاهیم و موقعیت‌های هنری مواجه هستیم که درک متفاوتی نسبت به زیست هنری ارائه می‌دهد.

به‌عبارتی‌دیگر «اندیشیدن با هنر» می‌آموزد که شهروندان با زیست خود امکان پرسش‌ کردن در جامعه را به‌وجود می‌آورند. گرچه دکتر فاضلی به‌عنوان یک مردم‌نگار تلاش کرده تا تجربه‌های زیسته و انضمامی خودش را از مواجهه با مسئله هنر صورت‌بندی کند اما مقالات او درباره موضوعات گوناگون هنری، واجد پشتوانه نظری و تئوریک است. بااین‌حال فاضلی تلاش کردن با زبانی غیرتئوریک - فارغ از خشک و جدی بودن زبان آکادمیک- دیدگاه‌های خود را به‌گونه‌ای روایت می‌کند که نثر کتاب قابل فهم برای طیف‌های متنوعی از مخاطبان با سطح سواد مختلف باشد. هم عامه اهل کتاب آن را می‌فهمند و لذت می‌برند، هم دانشگاهیان و اقشار نخبه جامعه می‌توانند از ایده‌های آن در حوزه‌های کاری خود بهره ببرند.

آنهایی که با قلم دکتر نعمت‌الله فاضلی آشنایی دارند و کتاب‌های قبلی او را خوانده‌اند، شیرینی و گیرایی نثر او را می‌شناسند. این جذابیت در شیوه روایت و نثر در این کتاب، به میانجی جذابیت خود سوژه هنر، بیشتر هم شده است. جالب اینکه فاضلی در فصلی از کتاب، هنر و مسئله زیبایی‌شناسی را به علوم‌اجتماعی پیوند می‌زند و در فصلی با عنوان «چرا علوم‌اجتماعی ایران نازیباست؟»، شکاف بین علم و هنر را در این حوزه مورد تحلیل قرار می‌دهد. به اعتقاد او، این شکاف برای محقق به‌خصوص در علوم‌اجتماعی، نثر خلاقه‌ای ندارد و کار فکری و مقاله‌اش که منتشر می‌شود، فاقد روح زیبایی‌شناسانه است و مخاطب را از دست می‌دهد. بین فرم زیبایی‌شناسانه در علوم‌انسانی با محتوای خلاقه آنها پیوند و همبستگی جدی وجود دارد. نویسندگانی که نثر زیبایی و خلاقه ندارند، قادر نیستند اندیشه‌ای اصیل و خلاق هم داشته باشند. در این فصل، داستانی را روایت کردم که این شکاف بین نثر خلاقه و نثر آکادمیک و مولف و مخاطب را کم کنم. «اندیشیدن در هنر» صرفا نام این کتاب نیست، بلکه شیوه‌ای از تحلیل فرهنگی است و به‌این‌معنا روایتی است از مسائل فرهنگی ایران معاصر که از طریق فهم تنش‌هایی حول ارزش‌ها و آثار زیبایی‌شناختی و هنری شکل گرفته است. درواقع این رویکرد، زبان و مفاهیمی خلق می‌کند و به کار می‌گیرد تا درگیری‌ها، تنش‌ها، تناقضات و مسئله‌های روزمره شهروندان را صدا و زبان ببخشد. به همین دلیل یک تحلیل فرهنگی است و روش «مفهوم‌محور» دارد.


همه آنهایی که در حوزه‌های گوناگون فرهنگ و هنر فعالیت می‌کنند یا علاقمند به این حوزه هستند، می‌توانند مخاطب این کتاب باشند و تأمل کنند که «چرا شعر مهم است؟»، «چرا مردم حافظ را دوست دارند؟»، «فردوسی را چگونه می‌فهمیم؟»، «چرا به طنز نیاز داریم؟»، «ایرانی‌ها چگونه فیلم می‌بینند؟»، «چرا فیلم‌های کمدی بامزه‌اند؟»، «مسئله شجریان چه بود؟»، «هنرهای عامه چه‌چیزی درباره ایران امروز می‌گویند؟»، «چرا و چگونه هنرها دگرگون می‌شوند» و نمونه‌هایی از این دست. فاضلی در فصل چهاردهم کتاب می‌نویسد: «علوم اجتماعی در ایران نیازمند «چرخش زیبایی‌شناختی» است و در چرایی آن توضیح می‌دهد که امر اجتماعی، ماهیتی زیبایی‌شناختی دارد و علوم‌اجتماعی به‌منزله دانش و بینش فهم امر اجتماعی نمی‌تواند بدون ملاحظه این چرخش وظیفه‌اش را به‌نحو موثر و کارآمد انجام دهد.کتاب «اندیشیدن با هنر»، تلاش او برای تجربه این چرخش و روایت و فهم‌پذیر کردن امر زیبایی‌شناختی به زبان علوم‌اجتماعی و مبتنی بر تحلیل فرهنگی است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...