داستان بلند «رد خون بر پلک‌هایمان» [اثر رها فتاحی]، یک داستان معمایی، راز آلود، جنایی و حادثه محور است. داستان درباره راز یک قتل است. انصافی، استاد دانشگاه و یک وکیل خبره، پرونده یک قتل را به عنوان اولین کار مستقل به یکی از شاگردانش به نام سینا می سپارد. سپردن همین پرونده به سینا، اولین راز داستان است. چرا انصافی این پرونده را به سینا سپرده؟! سینا هرگز فکرش را نمی‌کرد که در اولین پرونده مستقل خود، وکیل یک قاتل باشد، آن هم قاتلی که سر صحنه بازداشتش کرده‌اند.

رد خون بر پلک‌هایمان رها فتاحی

اما حالا انصافی این پرونده جنایی را زیر بغل سینا گذاشته؛ چرا...؟! این اولین سوالی است که به ذهن سینا و خواننده داستان می‌رسد. فردی که در صحنه قتل بازداشتش کرده‌اند دختری جوان و هم سن و سال سینا به نام نگار است؛ وظیفه‌ی سینا چیست؟ رفع اتهام قتل عمد؟! مقتول، دختری به نام شیرین است؛ دختر وزیر سابق و کاندیدای اصلی ریاست جمهوری آینده. کار برای سینا خیلی سخت شده بود. این خبر قطعا به رسانه‌های داخل و خارجی درز می کرد و رقابت‌های حزبی کار را برای سینا حتی دشوارتر می کرد. یک پرونده جنایی و امنیتی.

«حقیقت» و «عدالت» دو واژه‌ی مهم در قضاوت. بیشتر مواقع این دو واژه در مسیر از هم جدا می‌شوند و انسان در میان دو راه قرار می‌گیرد کدام را باید انتخاب کرد؟ حقیقت؟ یا عدالت؟ «باید همیشه یادتون باشه که برای شما فقط و فقط یک چیز حقیقته اون چه موکل رو نجات میده. تمام حقیقت گاهی چنان به وضوح دست نیافتنیه که باعث میشه عده زیادی به کلی از روابط انسانی ناامید بشن شما نیاز نیست همیشه فقط دروغ بگین اما یادتون باشه برای احترام به حقیقت و برای حفظش، برای حفظ اصل صداقت، اگه نیاز بود دروغ هم بگین» ص ۴۳

اصل عدالت چیست؟ حقیقت از موفقیت وکیل مهمتر است. وکیل نمی‌تواند به خاطر پیروزی خود در پرونده «حقیقت» را زیر پا بگذارد. اصل «عدالت» همین است: «پیروزیی که به عدالت نزدیک‌ترمون نکنه شکسته» (از متن کتاب)
سینا باید برای پی بردن به راز پرونده قتل، «حقیقت» را پیدا کند اما درگیر باند بازی‌های حزبی می‌شود. هر دو جریان سیاسی سعی می‌کنند تفسیری به نفع خود در رسانه‌ها داشته باشند. سینا باید مثل فرشته عدالت برای رسیدن به حقیقت چشمانش را به روی جریان‌های سیاسی عشق قدرت، ثروت و شهرت ببندد و «عدالت» را برقرار کند. مسیر برای سینا دشوار می‌شود. برای حل معمای قتل، نیاز است تا نگار حرف بزند؛ اما نگار سکوت کرده. او بازیگر ضعیفی است اما برای پیروزی بر آدم‌های قوی‌تر از خودش باید قوی‌تر باشد.

چرا نگار حرف نمی‌زند؟ این دومین تعلیق داستان است و خواننده را وادار می کند تا داستان را ادامه دهد. در ادامه داستان سینا وارد زندگی خصوصی و گذشته نگار می‌شود. تک روایت‌هایی کوچک در مسیر داستان رخ می‌دهد تا خواننده را به کشف راز اصلی و پیدا کردن راه نجات نگار می‌رساند.

داستان، شروع خیلی خوبی دارد خواننده را وادار می‌کند داستان را تا آخر ادامه بدهد. رگه‌هایی از «ادبیات سیاسی» در مسیر داستان دیده می‌شود و نویسنده خیلی تاکید می‌کند که مقتول، دختر یک سیاستمدار است اما با این وجود نمی‌توان داستان را در ژانر داستانهای سیاسی قرار داد زیرا نویسنده تنها به بیان عنوان و معرفی مقتول بسنده می‌کند و این نارسایی به زیبایی و جذابیت داستان لطمه می‌زند.

با وجود کشش و جذابیت ابتدای داستان با پایانی کلیشه‌ای روبه رو هستیم. در اواسط داستان رازها آشکار می‌شوند و این به جذابیت و کشش داستان لطمه می‌زند. داستان «رد خون بر پلک‌هایمان»، شروع خوب اما پایانی غیر جذاب دارد.

آرمان ملی

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...