مراسم رونمایی از کتاب «شیر دارخوین» به قلم فاطمه دولتی برگزار شد.

به گزارش ایبنا، در ابتدای این مراسم که 15 اسفندماه جاری در تالار مرکزی شهرقم برگزار شد؛ نویسنده کتاب «شیر دارخوین» به نیت شخصی خود برای پرداختن به زندگی شهید دل‌آذر اشاره کرد و گفت: با توجه به تحقیقاتی که انجام دادم، متوجه شدم خیلی از خصوصیات اخلاقی شهید دل‌آذر مورد استقبال جوانان قرار گرفته است؛ همین مساله باعث شد زندگینامه ایشان را به‌صورت رمان بنویسم.
 
فاطمه دولتی در ادامه گفت: شهید دل‌آذر در سن 19 سالگی رهبر یکی از تظاهرات انقلابی علیه رژیم پهلوی بوده که این نکته می‌تواند الگوی مناسبی برای جوانان و نوجوانان باشد.
 


دولتی با اشاره به فعالیت‌های شهید دل‌آذر در دوران پیش از انقلاب یادآور شد: تصمیم گرفتم در مورد زندگی یکی از شهدای شاخص استان قم رمان بنویسم و دو سال گذشته را به این کتاب اختصاص دادم تا سبک و روش زندگی شهید دل‌آذر را به مخاطب عرضه کنم.
 
وی به بخشی از زندگی این شهید پرداخت و گفت: زندگی شهید مملو از چالش است؛ از جمله این که مدتی محافظت از خانه امام خمینی(ره) را در منطقه جماران بر عهده داشته است.
 
سردار عبدالله عراقی جانشین سابق فرمانده نیروی زمینی سپاه ضمن تقدیر از برگزارکنندگان این مراسم، به همراهی خود با شهید دل آذر اشاره کرد و یادآور شد: یکی از بزرگ‌ترین افتخارات بنده این است که از عملیات رمضان تا بدر با شهید دل‌آذر هم‌سنگر بودم و از بودن در کنار این انسان وارسته و با تقوا رشد کردم.

به گفته وی، شهید جواد دل آذر یکی از فرماندهان خوش‌فکر، شجاع، مبتکر و طراح و اسوه استقامت و بردباری بود که با دیدن منطقه عملیاتی به‌راحتی نقشه عملیات را بازگو می‌کرد.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...