کتاب «شریان مکران» روایتی از احداث خط لوله هزار کیلومتری انتقال نفت از گوره به جاسک است که توسط مهدی قزلی از سوی انتشارات جام جم به زیور طبع آراسته شده است.

شریان مکران؛ روایتی از احداث خط لوله هزار کیلومتری انتقال نفت از گوره به جاسک مهدی قزلی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «شریان مکران» توسط انتشارات موسسه فرهنگی مطبوعاتی جام جم در 135 صفحه با شمارگان 1000 نسخه و قیمت 35 هزار تومان منتشر شد.

نویسنده در ابتدای این کتاب آورده است: «مدت‌ها بود تک‌نگاری و روایت سواحل مکران جزو برنامه‌هایم بود. می‌خواستم هزار کیلومتر سواحل مکران را از بندرعباس تا پسابندر پیمایش کنم و بود و باش این منطقه را بنویسم؛ منطقه‌ای بکر که می‌تواند با تکیه به عمق استراتژیک ایران، نوک پیکان توسعه کشور شود. قصه مکران بماند برای همان تک‌نگاری و زمانی که خواهد رسید. در مطالعات اولیه روی منطقة جاسک که شرقی‌ترین شهرستان استان هرمزگان است، فهمیدم که قرار است این منطقه مرکز پتروپالایش مهمی شود. برای جمع‌آوری اطلاعات در مورد این پتروپالایش سراغ وزارت نفت رفتم و دوستم سامان.»

وی در ادامه می‌نویسد: «این کتاب سیاهه، همان کار دیگر است. سامان توضیح داد که وزارت نفت پروژه بزرگی را شروع کرده که قرار است به زودی به نتیجه برسد؛ احداث خط لوله هزار کیلومتری نفت از گوره به جاسک. این خط لوله ۴۲ اینچ، قرار بود ظرفیت انتقال یک میلیون بشکه نفت را از گوره، ترمینال نفت خوزستان، به جاسک تأمین کند. این کار جدا از اینکه فروش نفت ما را در آن سوی تنگه هرمز عملیاتی می‌کرد، تغذیه پتروپالایشی که من درباره‌اش سؤال داشتم را هم جواب می‌داد. در واقع مسئله من در مورد توسعه نفتی جاسک به عنوان بخشی از روایت توسعه سواحل مکران، با مسئله سامان که خط انتقال نفت برای تغذیه آن توسعه نفتی بود، اینجا در جاسک یکی میشد. پیشنهاد سامان روایت احداث این خط لوله بود.»

قزلی در جایی دیگر روایت می‌کند: «در فروردین 1400 با یک گروه کوچک خبری رفتیم بوشهر و از کوره در ابتدای خط لوله تا جاسک در انتهایش را، در سه روز طی مسیر کردیم. اتفاق مهمی افتاده بود. هزار کیلومتر خط لوله با تأسیسات بین راهی درکمتر از دو سال عملیاتی شده بود و فاز اول پروژه، روزهای پایانی‌اش را می‌گذراند؛ آن هم در وضعیتی که کشور در اوج تحریم بود و بیماری کرونا هم قوز بالاقوز. برای من که دو مشکل بزرگ کشور را «ناکارآمدی» و «بحران تصمیم‌گیری» می‌دانستم، مواجهه با یک ابرپروژه که انجامش مثال نقض هر دو مشکل بود، هیجان زیادی داشت. قبول کردم... ولی افتاد مشکل‌ها. باید چیستی، چرایی و چگونگی پروژه و انجامش را واکاوی می‌کردم و درکمتراز پنجاه روز (که سی روزش ماه رمضان بود) کتاب روایتش را آماده می‌کردم.

این روایت تلاشی است برای توضیح آنچه در یک پروژه بزرگ نفتی، از ابتدا تا انتها رخ می‌دهد. با اینکه در دانشگاه، سال‌هایی را به خواندن درس مهندسی گذراندم، نه می‌توانم و نه می‌خواهم این متن، یک متن تخصصی باشد. دوست دارم مردم بتوانند کلی‌ترین جنبه‌های انجام یک پروژه ملی را فهم کنند و از کم و زیاد و خوب و بد آن اطلاع داشته باشند.»

نویسنده در فصلی با عنوان رگ‌های فولادی آورده است: «از آنچه در رفت و آمد و گفت‌وگو با علی و دهقانی و دیگران دستم آمد، دانستم مهم‌ترین چالش این پروژه تأمین لوله‌ها بوده است؛ چالشی که از سال ۱۳۹۳ تا پنج سال اجرای طرح را عقب انداخت.

اگر صنعت نفت را یک بدن بدانیم، لوله‌ها رگ‌های این بدن هستند و عملا بدون داشتن این شریان‌ها امکان انتقال قطره‌ای نفت وجود نخواهد داشت. حالا برای شروع ساخت خط لوله گوره به جاسک نیاز به همین رگ‌ها بود ولی وارد کردن آن به داخل کشور ممکن نبود، چون تحریم‌ها مانع این کار می‌شد. نمی‌شد به خاطر تحریم‌ها دست روی دست گذاشت و کاری نکرد. به همین دلیل گروهی از متخصصان داخلی وارد گود شدند تا این کار را به سرانجام برسانند. هرچند در ابتدای کار هیچ کس نمی‌توانست باور کند می‌توانیم به این مهم دست پیدا کنیم ولی اعتماد به توان جوانان و متخصصان ایرانی به بار نشست و ایران توانست تکنولوژی پیچیده تولید لوله‌های خطوط سرویس ترش را به دست بیاورد و جزو معدود تولیدکنندگان این لوله‌ها در جهان بشود، به‌طوری که تولیدات آن با بهترین شرکت‌های مطرح اروپایی قابل رقابت است. اگر این اتفاق نمی‌افتاد عملا طرح خط لوله گوره به جاسک شکست می‌خورد و کار بی‌سرانجام رها می‌شد. ولی حالا نه تنها تولید می‌کنیم، بلکه زمینه صادرات هم داریم و تمام فرایند تولید در داخل انجام می‌شود. کل اسلب‌ها را فولاد مبارکه تولید می‌کند؛ ورق‌ها تماما در فولاد اکسین تولید می‌شود و لوله‌ها را هم لوله‌سازی اهواز، ماهشهر و صفا می‌سازند.»

وی درباره اهمیت این طرح می‌نویسد: «آنچه در مورد این طرح برایم اهمیت داشت دو چیز بود: یکم، تمام ایرانی بودن تهیه مواد اولیه و همه متخصصان و دوم، سریع انجام شدنش. در مورد اول به دلیل تحریم، حتی لوله‌های انتقال نفت ترش را که فقط چند کشور در دنیا می‌ساختند، ساختیم و این کار چندین شرکت فولادسازی و لوله‌سازی را احیا کردیا توسعه داد. شیرهای بین راهی، پمپ‌ها و... همه و همه برای اولین بار در تاریخ صنعت نفت در داخل تولید شد. از این نظر این پروژه در تاریخ ایران بی‌نظیر است.
در مورد دوم برای ما که عادت داریم ببینیم پروژه‌های کوچک و بزرگ به خاک فنا رفته و خورندگان سال‌های سال از کنارش می‌خورند، اتمام فاز اول خط لوله گوره جاسک در بیست ماه باورکردنی نبود. باید دست‌های کارگران و مهندسان جوان این پروژه را بوسید و برایشان کلاه از سر برداشت.»

نویسنده در انتها کتاب را به این پرسش به پایان می‌برد: «راستی اگر می‌شود چنان ابرپروژه‌ای در چنین زمانی و فقط با نگاه به امکانات و تخصص داخلی به نتیجه برسد، واقعاً در پروژه های بزرگ زخم خورده و ناتمام چه می‌گذرد؟»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...