نامه‌های گراهام گرین به همسرش در روزهای آینده وارد بازار جهانی کتاب می‌شود.

مسائل عشقی، خیانت‌ها و عوامل افسردگی این نویسنده مشهور انگلیسی پس از گذشت 15 سال از مرگ وی در قالب کتابی شامل نامه‌های او به همسرش فاش شد.

گراهام گرین در 20 سالگی عاشق دختری کاتولیک شد و طی دو سال صدها نامه برای او نوشت تا اینکه سرانجام با هم ازدواج کردند. اما گرین با اینکه به او علاقه مفرطی داشت چند بار به او خیانت کرد و همین امر باعث بروز اختلاف میان آنها شد. آنها بعد از اینکه صاحب دو فرزند شدند در سال 1939 از هم جدا شدند.

به گزارش مهر به نقل از تایمز، این نامه‌ها اسرار زندگی گرین، روابط او با همسر و خیانت‌هایش را برای مخاطبان فاش می‌کند! این نامه‌ها مجموعا در 480 صفحه از سوی انتشارات «لیتل براون» انگلیس در 20 سپتامبر منتشر خواهد شد.

هنری گراهام گرین ( 1991 - 1904) رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و منتقد ادبی انگلیسی در طول عمر خود 64 کتاب برجا گذاشت که از جمله آن‌ها می‌توان به «دیوید لاج»، «مرد وسط»، «قطار استانبول»، «صخره برایتون»، «قدرت و جلال»، «وزارت ترس» و «آمریکایی آرام» اشاره کرد.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...